در دشت عباس (یكی از مناطق دفاع مقدس) تعدادی از تانكهای ما خراب شده بود به همراه بنی صدر به آنجا رفتیم.یكی از افسران گفت: این تانك ها را نمی توانیم تعمیر كنیم.بنی صدر متلك وار به من گفت: "بگوئید تعهد رجائی بیاید این تانكها را تعمیر كند". زخم زبان می زد، روحش مملو و پر بود از تنفر نسبت به نیروهای اصیل انقلاب. / بنی صدر در یك شگرد تبلیغاتی سعی كرد كه محبوبیت حضرت امام را به نفع خود مصادره كند، تلویزیون بنی صدر را در حالی نشان داد كه برای دیدار حضرت امام می رود ، خبرنگار از او پرسید: "آیا برای ریاست جمهوری ثبت نام می كنید؟" وی پاسخ داد: "هنوز معلوم نیست." بنی صدر وارد بیت حضرت امام در جماران شد، پس از خروج از بیت حضرت امام همان خبرنگار پرسید: "آیا برای ثبت نام تصمیم گرفته اید؟" و بنی صدر در پاسخ گفت: "آری، قطعاً ثبت نام خواهم كرد!" / از بنی صدر پرسیدم ؛ آقای بنی صدر چه تضمینی وجود دارد كه امروز كاندیدای ریاست جمهوری هستید و اگر رای آوردید به" سلطان ابوالحسن خان اول" تبدیل نشوید؟ بنی صدر به من گفت در آنصورت امثال هادی غفاری هستند كه مردم را جمع كنند و آن وقت باید گفت سلطان ابوالحسن خان فرار كرد...
آیت الله نصرت الله بنی صدر؛ پدر ابولحسن







خود را متدين جلوه مي داد


اما سرانجام:
ابوالحسن بنی صدر در حال سخنرانی در كنگره آمریكا (اردیبهشت 1370)
