به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی، آمریكا به شدت ژست دموكراتیك به خود میگرفت و تلاش داشت تا با فشار آوردن به رژیم برای اعمال آزادیهای مدنی به مردم و طبعا جلب رضایت آنان، از بروز انقلاب در ایران جلوگیری كند. با شكست این سیاست در ایران، آمریكا به رژیم دستور داد با اعمال خشونت، مانع از بالا گرفتن موج انقلاب شود اما این روش نیز مردم را از مخالفت علیه رژیم منصرف نكرد. در چنین شرایطی آمریكا برای تداوم سلطه خود بر ایران٬ یكی از كاركشتهترین ژنرالهای خود را به ایران اعزام كرد. جلوگیری از فروپاشی ارتش ایران پس از خروج شاه و تضمین حمایت ارتش از حكومت بختیار به هر نحو ممكن٬ ماموریت رابرت هایزر ژنرال 4 ستاره ارتش آمریكا بود.
هایزر با چنین ماموریتی به صورت محرمانه در 14 دی ماه سال 57 وارد تهران شد. دو روز بعد البته این خبر در مطبوعات منعكس شد. هایزر پس از ورود، بلافاصله تاكید بر خروج شاه از ایران كرد و بر همین اساس چند روز بعد در 26 دی ماه، این اتفاق افتاد. پس از خروج شاه از ایران٬ هایزر مسئول اصلی هدایت رژیم در ایران برای ممانعت از بروز انقلاب شد.
گزارش پیشرو به دنبال آن است تا با استفاده از شواهد موجود به ویژه خاطرات منتشر شده هایزر، به حمایت آمریكا از كشتار انقلابیون ایران بپردازد.
*اعزام هایزر به ایران با هدف مهار انقلاب
از آنجا كه شرایط ایران در نیمه دوم سال 57 نشان از ظهور یك انقلاب با ایدئولوژی مذهبی نیرومند میداد، سران كشورهای غربی در كنفرانس گوآدلوپ تلاش كردند تا به هر نحو ممكن این انقلاب را كنترل كنند. مهمترین اقدام پس از برگزاری كنفرانس گوآدلوپ اعزام یك مستشار آمریكایی به ایران به منظور تقویت نیروهای نظامی و مهار انقلاب بود. بنابراین عملیات، ژنرال رابرت هایزر، معاون فرماندهی نیروهای آمریكایی در اروپا در روز پنجشنبه14 دی ماه 1357 (4 ژانویه 1979) به طور مخفیانه وارد تهران شد.
اعزام هایزر به ایران٬ آخرین تلاش آمریكا برای غلبه بر بحران ایران از طریق نظامی بود. همزمان با این حضور٬ سركوب و اعمال خشونت علیه انقلابیون افزایش یافت. توسعه خشونت علیه مردم٬ دقیقا با نظریه برژینسكی، مشاور امنیت ملی كارتر مبنی بر اعمال خشونت و سركوب خونین انقلابیون منطبق بود. [1] هایزر در گزارشهای ارسالی خود به كاخ سفید ابراز امیدواری كرده بود كه 85 درصد از نیروهای مسلح از فرماندهان خود تبعیت كرده و حاضر خواهند شد تا به روی مخالفان رژیم آتش بگشایند.[2]
*دستور تیراندازی به سوی مردم توسط نماینده آمریكا
با خروج شاه از كشور در اواخر دی ماه سال 57، ارتش مهمترین پایگاه آمریكا در ایران تلقی میشد كه میبایست با كمك آن رژیم وابسته به غرب حفظ شود. از سوی دیگر خروج شاه از ایران پیروزی بزرگی برای مخالفان محسوب میشد كه میتوانست تب انقلاب را شعلهورتر كند.
در چنین شرایطی، یكی از ترفندهای هایزر برای عقب راندن نیروهای مردمی ایجاد هراس درمیان آنها با نشان دادن یكپارچگی و آمادگی ارتش بود. چنانچه هایزر در خاطراتش مینویسد: «نیروها را وارد خیابان میكردیم تا به مردم نشان دهند آراسته و منضبط هستند. این رژه برنامه اپوزوسیون را كه سعی میكرد همه بدانند چه كسی كنترل واقعی اقتصاد را بر عهده دارد٬ تعدیل میكرد. آنها گفته بودند فقط به خاطر مردم اقتصاد را كنترل میكنند و هر لحظه میتوانند جریان آن را قطع كنند و واقعا هم درست میگفتند. تنها راه تغییر این واقعیت این بود كه نیروی نظامی وارد عمل شود و كار را تمام كند.»[3]
هایزر در گفتگوی خود با هارولد براون، وزیر دفاع آمریكا به تقدم اهداف آمریكا نسبت به جان انسانها تاكید كرده و كشتار دهها هزار نفر را برای رسیدن به هدف مورد نظر دولت متبوعش ضروری میداند و میگوید: «هارولد براون میخواست ارزیابی مرا از میزان تلفات احتمالی كودتا بداند. گفتم: فكر میكنم نسبتا زیاد باشد، اما دیدگاه قبلیام را مطرح كردم كه باید دورنمای این مسئله را در نظر گرفت... در میدان نبرد باید تلفات را در برابر دستاوردها سنجید. اكنون مرگ ده هزار نفر میتواند زندگی میلیونها انسان را در آینده حفظ كند.»[4]
نكته حائز اهمیت آن است كه هایزر به راحتی از كشتار ده هزار نفر برای نیل به اهداف آمریكا صحبت میكند و آن را توجیه قابل قبولی میپندارد. در سوی مقابل این توجیه برای براون نیز كاملا منطقی و قابل پذیرش تلقی میشود و این اصل را تداعی میكند كه «برای جلوگیری از پیروزی انقلاب ایران و ممانعت از كوتاه شدن دست آمریكا از خاورمیانه كشتار مردم ایران به هر میزان مجاز است.»
هایزر در بخش دیگری از خاطراتش كه شاهدی دیگر در اثبات نقش آمریكا در كشتار انقلابیون است، گفته «در روز نهم بهمن یك پیام تلفنی رسید كه اپوزوسیون آماده حمله به مقر ژاندارمری در تهران است. توصیه كردم این مركز باید به عنوان یك مركز مهم دولتی مورد توجه و حفاظت قرار گیرد. به نظر من روش درست این بود كه روی سر راهپیمایان تیراندازی هوایی كنند و از گاز اشكآور استفاده نمایند. اگر این روش موثر نبود، لوله تفنگها باید پایین میآمد تا شكی باقی نماند كه نیروها شوخی ندارند. ژنرال قرهباغی فورا با آقای بختیار تماس گرفت و بعد آجودانش را صدا كرد. خیلی سریع به زبان فارسی دستور آتش داد و به طرف من برگشت و گفت: همان طور كه صحبت كرده بودیم اوضاع دقیقا كنترل خواهد شد.»[5]
در جایی دیگر٬ هایزر به این نكته كه دولت آمریكا تنها به دنبال حفظ منافع خود بود و برای این مهم دست به هركاری میزد اعتراف كرده و مینویسد: «میدانستیم كه باید خطرات را برای رسیدن به منافع پذیرفت و در اینجا منافع ما بر خطرات میچربید. در گذشته خشونتهایی نشان داده بودیم و حاضر بودیم در صورت لزوم پا را فراتر بگذاریم و نشان دهیم كه قدرت برخورد را داریم.»[6]
درباره ماموریت هایزر در ایران، او در كتاب خاطراتش نوشته است: «من برای بررسی این مسأله، مخفیانه به تهران آمدم كه كودتا چگونه میسر است و آیا اصلاً به مصلحت هست یا نه؟ پس از بررسیهای بسیار، از واشنگتن دستور رسید كه دولتی قوی به رهبری شاپور بختیار تشكیل شود. در صورتی كه این كار شكست بخورد كودتای نظامی انجام خواهد شد.»
بژرینسكی مشاور امنیت ملی كارتر توضیحات مفصلی در كتاب خاطرات دوران خدمت خود در كاخ سفید داده و صریحاً اعتراف می كند كه طرح یك كودتای نظامی در ایران در صورت شكست بختیار یكی از وظایف اصلی هایزر در تهران بوده است. برژینسكی درباره این طرح و نقش هایزر در تهیه مقدمات آن می نویسد: «اجرای نقشه كودتا در ایران ،هم به یك برنامه ریزی دقیق و طرح لجستیكی و هم به تصمیم و اراده سیاسی از طرف فرماندهان نظامی ایران بستگی داشت. و علاوه بر آن مستلزم علامت یا اجازه ای از طرف یك مقام قابل قبول بود. ماموریت هایزر آماده نگاهداشتن ارتش ایران برای انجام چنین برنامه ای در صورت ضرورت بود و با رفتن شاه از ایران فقط واشنگتن می توانست علامت لازم را برای اجرای این نقشه در ایران بدهد.
اما این اقدامات قهرآمیز علیه انقلابیون فضای انقلاب را هرچه بیشتر برضد آمریكا متشنج كرد به طوری كه هـایزر درخاطراتش مینویسد: «آتشی كه پیرامون حضور من در تهران ایجاد شده بـود آزاردهنده بود و شعار «مرگ بر هایزر» به یك دیوارنوشته عمومی تبدیل شده بود. اسم من در كنار تصویرم به همراه پرزیدنت كارتر روی پلاكادرهایی كه به وسیله راهپیمایان حمل میشد نقش بسته بود.»[7]
به طور كلی، از مطالعه و بررسی مجموع اخبار و اسناد، چنین استنباط میشود كه مأموریت ژنرال هایزر در ایران بر چهار مسأله دور میزد: نخست آن كه از عملیات خودسرانه و حساب نشده ارتش پس از فرار شاه از ایران، جلوگیری شود. دوم آن كه ارتش را موظف سازند از دولت بختیار پشتیبانی نماید و در صورت لزوم مبادرت به كودتای نظامی شود. سوم آن كه تكلیف قراردادهای فروش سلاحهای پیشرفته آمریكا در ایران روشن گردد. چهارم آن كه وسایل و سلاحهای مدرن آمریكا در ایستگاههای رادار در ایران به تصرف شوروی درنیاید. با این حال نهضت اسلامی ملت ایران به حدی گسترش یافت كه كاری از دست ژنرال هایزر و كاخ سفید برنیامد و او چند روز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، از تهران گریخت.
*پی نوشت
1- علیرضا ملایی ، «تحلیلی از ماموریت ژنرال هایزر در ایران»،مجله تاریخ معاصر ایران،ش 12، ص 10.
2- باری روبین، جنگ قدرتها در ایران، ص 177.
3- رابرت هایزر، ماموریت به تهران، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص 254.
4- همان، ص 192.
5- همان، ص 291 و 292.
6- همان، ص 301.
7- همان، ص 271 و 272.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
هایزر با چنین ماموریتی به صورت محرمانه در 14 دی ماه سال 57 وارد تهران شد. دو روز بعد البته این خبر در مطبوعات منعكس شد. هایزر پس از ورود، بلافاصله تاكید بر خروج شاه از ایران كرد و بر همین اساس چند روز بعد در 26 دی ماه، این اتفاق افتاد. پس از خروج شاه از ایران٬ هایزر مسئول اصلی هدایت رژیم در ایران برای ممانعت از بروز انقلاب شد.
گزارش پیشرو به دنبال آن است تا با استفاده از شواهد موجود به ویژه خاطرات منتشر شده هایزر، به حمایت آمریكا از كشتار انقلابیون ایران بپردازد.
*اعزام هایزر به ایران با هدف مهار انقلاب
از آنجا كه شرایط ایران در نیمه دوم سال 57 نشان از ظهور یك انقلاب با ایدئولوژی مذهبی نیرومند میداد، سران كشورهای غربی در كنفرانس گوآدلوپ تلاش كردند تا به هر نحو ممكن این انقلاب را كنترل كنند. مهمترین اقدام پس از برگزاری كنفرانس گوآدلوپ اعزام یك مستشار آمریكایی به ایران به منظور تقویت نیروهای نظامی و مهار انقلاب بود. بنابراین عملیات، ژنرال رابرت هایزر، معاون فرماندهی نیروهای آمریكایی در اروپا در روز پنجشنبه14 دی ماه 1357 (4 ژانویه 1979) به طور مخفیانه وارد تهران شد.
اعزام هایزر به ایران٬ آخرین تلاش آمریكا برای غلبه بر بحران ایران از طریق نظامی بود. همزمان با این حضور٬ سركوب و اعمال خشونت علیه انقلابیون افزایش یافت. توسعه خشونت علیه مردم٬ دقیقا با نظریه برژینسكی، مشاور امنیت ملی كارتر مبنی بر اعمال خشونت و سركوب خونین انقلابیون منطبق بود. [1] هایزر در گزارشهای ارسالی خود به كاخ سفید ابراز امیدواری كرده بود كه 85 درصد از نیروهای مسلح از فرماندهان خود تبعیت كرده و حاضر خواهند شد تا به روی مخالفان رژیم آتش بگشایند.[2]
*دستور تیراندازی به سوی مردم توسط نماینده آمریكا
با خروج شاه از كشور در اواخر دی ماه سال 57، ارتش مهمترین پایگاه آمریكا در ایران تلقی میشد كه میبایست با كمك آن رژیم وابسته به غرب حفظ شود. از سوی دیگر خروج شاه از ایران پیروزی بزرگی برای مخالفان محسوب میشد كه میتوانست تب انقلاب را شعلهورتر كند.
در چنین شرایطی، یكی از ترفندهای هایزر برای عقب راندن نیروهای مردمی ایجاد هراس درمیان آنها با نشان دادن یكپارچگی و آمادگی ارتش بود. چنانچه هایزر در خاطراتش مینویسد: «نیروها را وارد خیابان میكردیم تا به مردم نشان دهند آراسته و منضبط هستند. این رژه برنامه اپوزوسیون را كه سعی میكرد همه بدانند چه كسی كنترل واقعی اقتصاد را بر عهده دارد٬ تعدیل میكرد. آنها گفته بودند فقط به خاطر مردم اقتصاد را كنترل میكنند و هر لحظه میتوانند جریان آن را قطع كنند و واقعا هم درست میگفتند. تنها راه تغییر این واقعیت این بود كه نیروی نظامی وارد عمل شود و كار را تمام كند.»[3]
هایزر در گفتگوی خود با هارولد براون، وزیر دفاع آمریكا به تقدم اهداف آمریكا نسبت به جان انسانها تاكید كرده و كشتار دهها هزار نفر را برای رسیدن به هدف مورد نظر دولت متبوعش ضروری میداند و میگوید: «هارولد براون میخواست ارزیابی مرا از میزان تلفات احتمالی كودتا بداند. گفتم: فكر میكنم نسبتا زیاد باشد، اما دیدگاه قبلیام را مطرح كردم كه باید دورنمای این مسئله را در نظر گرفت... در میدان نبرد باید تلفات را در برابر دستاوردها سنجید. اكنون مرگ ده هزار نفر میتواند زندگی میلیونها انسان را در آینده حفظ كند.»[4]
نكته حائز اهمیت آن است كه هایزر به راحتی از كشتار ده هزار نفر برای نیل به اهداف آمریكا صحبت میكند و آن را توجیه قابل قبولی میپندارد. در سوی مقابل این توجیه برای براون نیز كاملا منطقی و قابل پذیرش تلقی میشود و این اصل را تداعی میكند كه «برای جلوگیری از پیروزی انقلاب ایران و ممانعت از كوتاه شدن دست آمریكا از خاورمیانه كشتار مردم ایران به هر میزان مجاز است.»
هایزر در بخش دیگری از خاطراتش كه شاهدی دیگر در اثبات نقش آمریكا در كشتار انقلابیون است، گفته «در روز نهم بهمن یك پیام تلفنی رسید كه اپوزوسیون آماده حمله به مقر ژاندارمری در تهران است. توصیه كردم این مركز باید به عنوان یك مركز مهم دولتی مورد توجه و حفاظت قرار گیرد. به نظر من روش درست این بود كه روی سر راهپیمایان تیراندازی هوایی كنند و از گاز اشكآور استفاده نمایند. اگر این روش موثر نبود، لوله تفنگها باید پایین میآمد تا شكی باقی نماند كه نیروها شوخی ندارند. ژنرال قرهباغی فورا با آقای بختیار تماس گرفت و بعد آجودانش را صدا كرد. خیلی سریع به زبان فارسی دستور آتش داد و به طرف من برگشت و گفت: همان طور كه صحبت كرده بودیم اوضاع دقیقا كنترل خواهد شد.»[5]
در جایی دیگر٬ هایزر به این نكته كه دولت آمریكا تنها به دنبال حفظ منافع خود بود و برای این مهم دست به هركاری میزد اعتراف كرده و مینویسد: «میدانستیم كه باید خطرات را برای رسیدن به منافع پذیرفت و در اینجا منافع ما بر خطرات میچربید. در گذشته خشونتهایی نشان داده بودیم و حاضر بودیم در صورت لزوم پا را فراتر بگذاریم و نشان دهیم كه قدرت برخورد را داریم.»[6]
درباره ماموریت هایزر در ایران، او در كتاب خاطراتش نوشته است: «من برای بررسی این مسأله، مخفیانه به تهران آمدم كه كودتا چگونه میسر است و آیا اصلاً به مصلحت هست یا نه؟ پس از بررسیهای بسیار، از واشنگتن دستور رسید كه دولتی قوی به رهبری شاپور بختیار تشكیل شود. در صورتی كه این كار شكست بخورد كودتای نظامی انجام خواهد شد.»
بژرینسكی مشاور امنیت ملی كارتر توضیحات مفصلی در كتاب خاطرات دوران خدمت خود در كاخ سفید داده و صریحاً اعتراف می كند كه طرح یك كودتای نظامی در ایران در صورت شكست بختیار یكی از وظایف اصلی هایزر در تهران بوده است. برژینسكی درباره این طرح و نقش هایزر در تهیه مقدمات آن می نویسد: «اجرای نقشه كودتا در ایران ،هم به یك برنامه ریزی دقیق و طرح لجستیكی و هم به تصمیم و اراده سیاسی از طرف فرماندهان نظامی ایران بستگی داشت. و علاوه بر آن مستلزم علامت یا اجازه ای از طرف یك مقام قابل قبول بود. ماموریت هایزر آماده نگاهداشتن ارتش ایران برای انجام چنین برنامه ای در صورت ضرورت بود و با رفتن شاه از ایران فقط واشنگتن می توانست علامت لازم را برای اجرای این نقشه در ایران بدهد.
اما این اقدامات قهرآمیز علیه انقلابیون فضای انقلاب را هرچه بیشتر برضد آمریكا متشنج كرد به طوری كه هـایزر درخاطراتش مینویسد: «آتشی كه پیرامون حضور من در تهران ایجاد شده بـود آزاردهنده بود و شعار «مرگ بر هایزر» به یك دیوارنوشته عمومی تبدیل شده بود. اسم من در كنار تصویرم به همراه پرزیدنت كارتر روی پلاكادرهایی كه به وسیله راهپیمایان حمل میشد نقش بسته بود.»[7]
به طور كلی، از مطالعه و بررسی مجموع اخبار و اسناد، چنین استنباط میشود كه مأموریت ژنرال هایزر در ایران بر چهار مسأله دور میزد: نخست آن كه از عملیات خودسرانه و حساب نشده ارتش پس از فرار شاه از ایران، جلوگیری شود. دوم آن كه ارتش را موظف سازند از دولت بختیار پشتیبانی نماید و در صورت لزوم مبادرت به كودتای نظامی شود. سوم آن كه تكلیف قراردادهای فروش سلاحهای پیشرفته آمریكا در ایران روشن گردد. چهارم آن كه وسایل و سلاحهای مدرن آمریكا در ایستگاههای رادار در ایران به تصرف شوروی درنیاید. با این حال نهضت اسلامی ملت ایران به حدی گسترش یافت كه كاری از دست ژنرال هایزر و كاخ سفید برنیامد و او چند روز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، از تهران گریخت.
*پی نوشت
1- علیرضا ملایی ، «تحلیلی از ماموریت ژنرال هایزر در ایران»،مجله تاریخ معاصر ایران،ش 12، ص 10.
2- باری روبین، جنگ قدرتها در ایران، ص 177.
3- رابرت هایزر، ماموریت به تهران، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، ص 254.
4- همان، ص 192.
5- همان، ص 291 و 292.
6- همان، ص 301.
7- همان، ص 271 و 272.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی