وی در سخنرانی خود با موضوع حماسه های آخرالزمانی گفت: امام کاظم(ع) میفرماید: «مَنِ ارْتَبَطَ دَابَّةً مُتَوَقِّعاً بِهِ أَمْرَنَا وَ یَغِیظُ بِهِ عَدُوَّنَا»(کافی/6/535) هر کسی که یک اسبی را تهیه کند و نگه دارد-که آن اسب رزمی باشد- و بگوید: «این مرکب من برای ظهور است، آقایم که بیاید، میخواهم از این استفاده کنم» و غیظ نسبت به عدوّ اهلبیت(ع) داشته باشد، «وَ هُوَ مَنْسُوبٌ إِلَیْنَا» و او آدمی باشد که به ما منسوب باشد(شیعۀ ما باشد) «أَدَرَّ اللَّهُ رِزْقَهُ» خدا رزق این آدم را فراوان میکند «وَ شَرَحَ صَدْرَهُ!» و شرح صدر به او میدهد، بزرگش میکند! چرا؟ چون تو برای یک «هدفِ بزرگ» یک اقدام کوچک انجام دادهای! «وَ بَلَّغَهُ أَمَلَهُ» خدا او را به آرزویش میرساند! مگر تو نمیخواستی مهدی ما را یاری کنی؟! اگر بمیری هم زندهات میکند؛ «بلند شو ببینم! بلند شو بیا کار داریم، رفتی بهشت بین حوریها برای خودت لَم دادهای؛ مگر نمیخواستی بیایی؟!»
استاد پناهیان ادامه داد: «وَ کَانَ عَوْناً عَلَى حَوَائِجِهِ» و خدا در حوائجش به او کمک میکند. خدا به ملائکهاش میفرماید: این دیگر انسان بزرگی شده، برای یک هدفِ بزرگ یک کار کوچک انجام داده. این دیگر برای خودم است، کارهایش را درست کنید و نگذارید درگیر شود «أَدَرَّ اللَّهُ رِزْقَهُ» خدا رزق را برایش میباراند و بر سرش میریزد؛ بگیر ببر! تو بزرگ شدهای، برای یک هدف بزرگ کار میکنی!
وی تاکید کرد: من امشب میخواهم به شما یک آدرس بدهم؛ بروید یک اسب بخرید و برای ظهور آماده شوید. آماده هستید یا نه؟ البته اسب از نوع این زمانیاش. آقا حاضر هستید یا نه؟ خُب: «میخواهیم کلاس مکالمۀ زبان عربی بگذاریم.»
- برای چه مکالمه یاد میگیری؟
- برای ظهور.
- واقعاً؟! حالا معلوم نیست که ظهور بشود!
- حالا ما خودمان میخواهیم یک کار کوچولو برای ظهور انجام دهیم. خُب میمیریم دیگر؛ اما بعد زندۀمان میکنند، میگویند: تو زحمت کشیدهای.
آخر یک کاری بکن! یک اسبی، یک شمشیری، یک تیری، یک نیزهای! در روایت هست: یک تیر نگه دار!(امام صادق(ع): لِیُعِدَّنَّ أَحَدُکُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْماً فَإِنَّ اللَّهَ إِذَا عَلِمَ ذَلِکَ مِنْ نِیَّتِهِ رَجَوْتُ لِأَنْ یُنْسِئَ فِی عُمُرِهِ حَتَّى یُدْرِکَهُ وَ یَکُونَ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ؛ غیبت نعمانی/320) یک کاری بکن! آخر تو هیچ کاری نمیکنی! اصلاً هیچ اثری، بویی، عطری، نسیمی!
پناهیان افزود: امام کاظم(ع)-الهی دورش بگردم- میداند که زمان ظهور دیگر زمان ماشین و طیاره است-اما وقتی میگوید: اسب- میداند دارد چه میگوید؟ شما هم بفهمید که دارد چه میگوید؟ ایشان میداند که یک زمانی این روایت به دست کسانی میرسد که با اسب اینطرف و آنطرف نمیروند، اما شعورش را دارند که وقتی میگوییم «اسب آماده کن»، یعنی یک کاری بکن.
یعنی واقعاً شما در اربعین میخواهید با این مردم خونگرم عراق صحبت نکنید؟! یعنی نفهمید احساسات آنها چیست؟ میخواهی بروی جلویشان و بگویی: «اَ بَ اَ بَ»! چه میخواهی بگویی؟ یک مکالمۀ عربی است دیگر! بگو: «آقا ما اسب گیرمان نیامد، ولی این مرکب زبان را خواستیم راه بیندازیم؛ به عشق شما»
وی تاکید کرد: اینها جهتهای تربیتی دارد، تو را بزرگ میکند. چون ما میخواهیم حماسههای آخرالزمان را برقرار کنیم، حماسههای آخرالزمان اولین ویژگیشان این بود که «انسان باید جهانی باشد، باید جهاناندیش باشد.»