حتی اگر بخواهیم با اغماض به این موضوع نگاه کنیم، باید بگوییم که فونداسیون این جوایز به گونهای بنا شده که بینالمللی شدن در آنها پیشبینی نشده است. بنابراین، جایزه بینالمللی یا جایزه جهانی حوزه ادبیات، یک امر تأسیسی است که فعلاً کسی دغدغه آن را ندارد.
چند سال پيش، اما محمد ميركياني، نویسنده کودکان و نوجوانان در يادداشتي، پيشنهاد تأسيس يك جايزه معتبر بينالمللي از سوي نويسندگان آزاديخواه را ارائه كرد. اين نويسنده با بيان اينكه به اعتقاد او «جايزه ادبي نوبل، در حال از دست دادن تدريجي اعتبار فرهنگي خود است و سند و گواه اين ادعا، نويسندگان و شاعراني هستند كه همه ساله از سوي بنياد نوبل تشويق ميشوند» به ضرورت به وجود آمدن يك توافق جهاني اشاره و پيشبيني كرد كه «اگر چنين توافقي حاصل شود، گردانندگان و دستاندركاران نوبل دست از يكهتازي بر خواهند داشت. چون واقعيت اين است كه هرچه ميگذرد، اعطاي جايزه به كساني كه فرهنگ سلطه را پذيرفته و آن را رواج ميدهند، آشكارتر ميشود».
اين پيشنهاد، بازخوردهاي فراواني در رسانههاي داخلي و خارجي داشت، اما آنچه در اين ميان، كمي رنگ و بوي اجرا و عمليات به خود گرفت، سخنان محسن پرويز، عضو هيئت مديره انجمن قلم ايران بود كه در دومين سالگرد درگذشت دكتر طاهره صفارزاده از كوتاهي نهادهاي فرهنگي در راهاندازي جايزهاي به نام اين بانوي بزرگ گفت و برگزاري آن را يكي از راههاي ماندگاري نام صفارزاده دانست.
پرویز که سابقه تصدی معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در زمان وزارت محمدحسین صفار هرندی را هم در کارنامه مسئولیتهای متعددش داشت، این طرح را به انجمن قلم برد، اما به دلیل هزینههای برگزاری یک جشنواره جهانی با مختصات پیشبینی شده و دعوت از تمام نویسندگان آزادیخواه دنیا، این ایده مسکوت ماند و جایزهای به همین نام، سالها بعد از سوی مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی پا گرفت. این جایزه البته، نه جهانی بود و نه قرار بود به رویارویی با جایزه نوبل ادبیات بپردازد؛ یک جایزه داخلی با گرایش علمی ـ ادبی که در سه سال برگزاریاش، چند بانوی برگزیده فرهنگ، چند شاعر تقدیری، چند پایاننامه برگزیده و چند پایاننامه تقدیری دیده میشود. محور رقابت و مقایسههای این جایزه نیز خدمات و آثار زندهیاد دکتر طاهره صفارزاده است که شرکت در آن را حتی از یک جایزه معمول ادبی، سختتر و محدودتر میکند.
چرا باید جایزه بینالمللی راه بیندازیم؟
جمهوری اسلامی ایران با تأثیرات گسترده منطقهای و جهانی، باید از تمام ابزارهای فرهنگی خود برای افزایش دامنه اثرگذاری استفاده کند. در حالی که جشنواره بینالمللی فیلم فجر، جشنواره بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان و جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت، به ترتیب ادوار سی و چهارم، بیست و نهم و سیزدهم خود را پشت سر میگذارند و هر کدامشان توانستهاند، فیلمسازان زیادی را به رقابت با کارگردانان کشورهای گوناگون از جمله دستاندرکاران سینمای ایران دعوت کنند، اما در حوزه ادبیات، پس از گذشت 37 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، این اتفاق نیفتاده است.
در مقابل، جایزههای جهانی و بینالمللی ادبیات در سالهای اخیر به گونهای دست به انتخاب زدهاند که مطابق میل نظام سلطه بودهاند. بررسی کارنامه و مواضع برندگان شاخصترین و برجستهترین جایزه جهانی ادبیات، یعنی نوبل نشان میدهد که نه تنها نویسندگان ایرانی هیچ شانسی در آن نخواهند داشت، بلکه تا ساختار مقایسه و سازمان اعطای جایزه در دست قدرتهای غربی است، داستاننویسان آزادیخواه جهان هم از آن نصیبی نخواهند برد.
سایر جوايز ادبي دنيا نیز زير سايه سنگين سياست داده ميشود كه درباره جايزه ادبي نوبل، ميشود اين قضيه را به خوبي مشاهده كرد. چون مبلغ اين جايزه، ارزش بالايي دارد، وقتي به كسي آن را اعطا ميكنند كه همسو با سياستهاي غرب است، يعني هم ساير نويسندگان را تشويق ميكنند كه به سمت اين هماهنگي بروند و هم براي نويسنده دريافت كننده جايزه يك استقلال مالي فراهم ميكنند. آنها با اين كار، كانوني براي تبليغ و ترويج سياستهاي غرب تأسيس ميكنند. بنابراين، نمیتوان نويسندهاي را پيدا کرد كه از منتقدان سياستهاي غربي باشد، اما نوبل به او جايزه داده باشد.
البته بعضي از دريافتكنندگان جايزه، نويسندگان بسيار توانمندي بودهاند و نميشود تواناييهاي ادبي آنها را نفي كرد، اما نويسندگان توانمند بسياري داريم كه نوبل نميگيرند. اين در حالي است كه حتي بعضي گيرندگان نوبل، جايگاه ادبي ويژهاي هم در دنيا نداشتهاند و فقط به خاطر همراستا بودن با اهداف و سياستهاي غرب جايزه گرفتهاند. پس جايزه معتبر، مستقل و بزرگي در سطح جهان وجود ندارد كه به افراد آزادانديش دنيا جايزه بدهد.
نظامی که داعیهدار استقلال و آزادیخواهی در جهان است و انقلاب آن به بیداری اسلامی در منطقهای به وسعت آسیا و آفریقا منتهی شده است، باید با حرکتهای فرهنگی بیرونی، این اثربخشی را کامل و ماندگار کند.
محمد میرکیانی، محسن پرویز و علی جنتی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی)
الزامات بینالمللی شدن
برای اینکه بتوانیم جوایز ادبی جهانی یا لااقل بینالمللی داشته باشیم که نویسندگان غیرایرانی هم امکان شرکت در آن را بیابند، اول باید مقدماتی را فراهم کنیم که فعلاً زمینه آن فراهم نیست. این الزامات را شاید بشود اینگونه فهرست کرد:
1. تولید ادبی فاخر: ادبیات ما از تقلیدها و کپیبرداریها بیش از هر چیز دیگری رنج میبرد. البته این یادداشت مختصر در جایگاهی نیست که بخواهد به نقد آثار ادبی به ویژه داستانها و رمانهای ایرانی بپردازد، اما ضعف سوژه، شتابزدگی و ناپختگی موجب شده تا بازار کارهای مقلدانه با الگوی داستانهای غربی گرم شود. داستانهایی مانند «کوه مرا صدا زد» محمدرضا بایرامی که دو جایزه اروپایی در آلبوم افتخاراتش ثبت شده، یک اثر کاملاً بومی و متعلق به جغرافیای روستایی، سنتهای اسلامی و سبک زندگی ایرانی است. این تولیدات خوب و قابل اعتنا هستند که میتوانند ما را در سطح مخاطبان بینالملل معرفی کنند و سپس ادبیات ما با تکیه بر آنها بتواند دیگر نویسندگان را به رقابت دعوت کند.
2. ارتباطات بینالمللی نهادهای اهل قلم: ما دو انجمن و تشکل در کشور داریم که جمع اعضای آنها به کمتر از 600 تن میرسد. انجمن قلم ایران، نویسندگان حوزه بزرگسال را بیشتر زیر چتر خود گرفته و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، همانطور که از نامش پیداست، با پدیدآورندگان این حوزه سروکار دارد. جدا از جهتگیریهای سیاسی و فکری هر یک از این دو انجمن، ارتباط آنها با جهان خارج در حد سفرهای پراکندهای است که بعضاً با هزینه شخصی خود اعضاء انجام میشود. این دو انجمن، بیش از آنکه به ارتباطات بینالمللی فکر کنند، در بهترین حالت ممکن، درگیر مسائل صنفی و در بدترین شکل آن، تأمین مخارج مختصری هستند که در صورت محقق نشدن آنها، نمیتوانند روی پای خود بایستند و مجبورند دفاتر خود را به حالت نیمه تعطیل درآورند.
3. حمایت دولت: جوایز ادبی معتبر دنیا معمولاً از سوی یک بنیاد، روزنامه پرتیراژ، فرهنگستان یا نهاد غیردولتی و شهروندی اعطا میشود، اما در کشور ما که هم بنیادها و کانونهای ادبی، هم روزنامهها و هم نهادهای فرهنگی غیردولتی، در مسائل ابتدایی خود ماندگار شدهاند و پول کافی برای اداره خود را ندارند، دولت باید با سرمایهگذاری روی یک جایزه ادبی بینالمللی، بخش خصوصی و شهروندی را هم به دنبال خود بکشاند. این همان چیزی است که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی روز شنبه، سیام آبان در آیین پایانی اعطای جایزه جلال آلاحمد از دستاندرکاران این جایزه خواست؛ بینالمللی شدن جایزه جلال.
این درخواست و مطالبه علی جنتی، صرفاً نباید یک تقاضای زبانی باشد و به تحرک بیشتر بخش فرهنگی دولت، لااقل در حوزه شبه قاره و کشورهای فارسیزبان نیاز دارد. سرمایهگذاری روی جایزهای که میتواند با محوریت داستان، نویسندگان کشورهای منطقه را گرد هم جمع کند، قطعا هم نیاز به بنیه مالی و اقتصادی قوی دارد و هم رایزنیهای گسترده فرهنگی.
نگاهی به جوایز معتبر ادبی دنیا
جایزه نوبل ادبیات: جایزه ادبی «نوبل» یکی از پنج جایزه نوبل است که هرسال به کارنامه کاری یک نویسنده که به گفته آلفرد نوبل «برجستهترین اثر با گرایش آرمانخواهانه» را نوشته باشد، تعلق میگیرد. این جایزه از سال ۱۸۹۵ در حال برگزاری است و به کتابهای انگلیسی یا ترجمه شده به زبان انگلیسی داده میشود. برنده جایزه نوبل که توسط آکادمی سوئد تعیین شده و در اوایل اکتبر هرسال معرفی میشود، یک مدال طلا، دیپلم افتخار و یک جایزه نقدی دریافت میکند که میزان جایزه نقدی به درآمد بنیاد نوبل در آن سال بستگی دارد. جایزه نوبل ادبیات که میتوان آن را معتبرترین جایزه ادبی دنیا معرفی کرد، از ارزش مالی بسیاری بالایی برخوردار است.
جایزه ادبی پن فاکنر: جایزه ادبی «پن فاکنر» از سوی بنیاد فاکنر که به نام ویلیام فاکنر، نویسنده نوبلیست، نامگذاری شده است به کار بهترین نویسنده سال که تبعه آمریکاست، اهداء میشود. این جایزه برای اولین بار در سال ۱۹۸۱ اعطا شده و بخشی از جوایز بنیاد پن محسوب میشود که جایزه 15 هزار دلاری را نصیب برنده خود میکند.
جایزه ادبی بوکرمن: جایزه ادبی «بوکرمن» که بیشتر به بوکر بینالمللی شهرت دارد به آثار داستانی تعلق میگیرد که با نام کوتاه «بوکر» شناخته میشود. این جایزه هر سال به بهترین رمان انگلیسیزبان که از سوی شهروندان انگلیسیزبان یا همسو با بریتانیا و جمهوری ایرلند نوشته شده باشد، اعطا میشود. این جایزه تأثیر بسیار زیادی بر فروش و ترجمه کتاب در سطح جهان دارد و جایزهای ۵۰ هزار پوندی برای برنده آن به همراه میآورد.
جایزه بینالمللی ایمپک دوبلین: این جایزه درسال ۱۹۹۴ میلادی توسط کتابخانه ملی دوبلین طراحی و بکمک شهرداری و شورای شهر دوبلین برگزار شده است. این جایزه که در ایرلند برگزا میشود، به بهترین اثر یک نویسنده تعلق میگیرد. جایزه ادبی دوبلین از نظر مبلغ یکی از گرانترین جوایز ادبی دنیا محسوب میشود.
جایزه کتاب کاستا: جایزه «کاستا» یکی از معتبرترین و مشهورترین جایزههای ادبی در انگلستان است که کتابها و نویسندگان مطرح در انگلستان و ایرلند بر اساس این جایزه شناخته میشوند. جایزه کتاب «کاستا» از سال ۱۹۷۱ کار خود را به عنوان جایزه ادبی «وایت برد» آغاز کرده و سپس در سال ۲۰۰۶ به جایزه کتاب «کاستا» تغییر نام داده است. جایزه برگزیدگان هر بخش، ۵۰۰۰ پوند است و یک کتاب از این میان به عنوان کتاب برتر معرفی میشود که ۳۰ هزار پوند به عنوان جایزه دریافت میکند.
جایزه ملی کتاب آمریکا: جایزه ملی کتاب آمریکا از جانب اتحادیه ناشران کتاب آمریکا هر سال نوامبر جایزه ۱۰ هزار دلاری و نشان برنز خود را به برگزیدگانی از چهار بخش ادبیات داستانی، ادبیات غیرداستانی، شعر و نویسندگان جوان اعطا میکند. این جایزه از سال ۱۹۳۶ پایهگذاری شده و هدفش تجلیل از بهترین آثار ادبی آمریکا برای گسترش مخاطبان آنها به منظور ارتقا دادن ارزش نوشتن خوب در آمریکاست.
جایزه ادبی فمینا: جایزه ادبی «فمینا» که جایزه ادبی فرانسوی است در سال ۱۹۰۴ از سوی ۲۲ نویسنده مجله «زندگی زیبا» که بعد «فمینا» نام گرفت، بنیان نهاده شد. داوران این جایزه زن هستند، اما لزوما برگزیدگان آن از زنان نیستند.
جایزه ادگار آلن پو: این جایزه که مهمترین جایزه ادبیات جنایی جهان محسوب میشود، توسط انجمن نویسندگان رازگون آمریکا (Mystery Writers of America) هر ساله برای بزرگداشت نام این نویسنده آمریکایی به جنایینویسان برگزیده آمریکایی در بخشهای ادبیات داستانی، غیرداستانی و فیلمنامه تلویزیونی اعطا میشود.
جایزه سروانتس: جایزه میگل دو سروانتس جایزهای است در حوزه ادبیات اسپانیایی که هر ساله توسط وزارت فرهنگ اسپانیا به نویسندگان برگزیده اعطا میشود. این جایزه را به یاد میگل سروانتس (خالق «دن کیشوت») نام نهادهاند و ارزش مالی آن 90 هزار یورو است که به نویسندگان اسپانیایی و آمریکای لاتین اعطا میشود. این جایزه که از جمله معتبرترین جوایز ادبی دنیاست، در سال ۱۹۷۶ بنیاد گذاشته شد و هر سال در سالگرد درگذشت «میگل دو سروانتس»؛ نویسنده مشهور قرن هفدهم برگزار میشود.
جایزه کتاب اول گاردین: جایزه «کتاب اول گاردین» هر سال آثار کتاب اولیهای انگلیسی زبان یا آثار نویسندگان نوقلم دیگر زبانها را که به انگلیسی ترجمه شده باشند، بررسی میکند. هدف این جایزه که کتابهایی را در همه ژانرها در نظر دارد، معرفی استعدادهای تازه در ادبیات است. این جایزه از سوی گروهی از نویسندگان و خوانندگان کتابها بررسی میشود و برنده جایزه کتاب اول گاردین، ۱۰ هزار دلار به همراه تبلیغ کتابش در روزنامه گاردین دریافت میکند.
جایزه ادبی گنکور: جایزه ادبی «گنکور» جایزهای است که بر اساس وصیت ادموند دو گنکور نویسنده و منتقد فرانسوی در سال ۱۸۹۶ بنا شده است. این جایزه هر سال به بهترین کتاب داستانی فرانسوی که همان سال منتشر شده باشد، داده میشود. جایزه گنکور مبلغ ناچیزی را به برگزیده خود اهدا میکند، اما علاوه بر شهرت نویسنده، این جایزه بر فروش آثار نیز مؤثر است.
جایزه ادبی اورنج: «اورنج» که در واقع جایزه ادبیات داستانی زنان است، یکی از جایزههای مطرح انگلیسی است که به نویسندگانی از هر ملیت اعطا میشود که رمانشان را به انگلیسی نوشته و آن را در انگلیس منتشر کرده باشند. کمپانی اورنج برگزارکننده این جایزه ۳۰ هزار پوندی است.
جایزه کتاب شیخ زاید: این جایزه که یکی از معروفترین جوایز ادبی جهان عرب محسوب میشود، هر ساله در 9 بخش مختلف برگزار میشود و در مجموع مبلغ 7 میلیون درهم، معادل 212 هزار دلار برای به هر نویسنده اعطا میشود. از آنجا که پیوند ادبیات عرب با زبان اسپانیایی زیاد است، اهداکنندگان جوایز شیخ زاید تصمیم گرفتند تا از این پس بهترین کتاب اسپانیاییزبانی را که درباره فرهنگ عربی نوشته نیز انتخاب و از آن با اهدای جایزه تجلیل کنند.