در خاطرات روز 4 خرداد 1365 آيت الله هاشمي رفسنجاني چنين آمده است:
در گزارشها آمده که عراق تلمبه خانه گوره و اميديه را بمباران کرده و صدور نفت قطع شده است. به [سرهنگ هوشنگ صديق] فرمانده نيروي هوايي گفتم تلافي کنند و به توپخانههاي نيروي زميني هم گفته شد که تلافي نمايند.
آقاي [محسن]کنگرلو اطلاع داد که هواپيماي حامل قطعات گران قيمت آمريکايي – که با پاسپورت ايرلندي آمدهاند و به نام ايرلندي هستند- در فضاي تهران است. به آقاي دکتر روحاني گفتم که براي کنترل قطعات و اداره مسائل سياسي و مذاکرات همکاري کنند. کمي در جلسه ماندم و به خاطر مسائل جنگ به دفترم آمدم.
سرهنگ ترابي از سرهنگ جمالي نقل کرد که با فشار کار کردن برايش مشکل است. نماينده و فرماندار دزفول آمدند و براي ابقاي راديو دزفول کمک خواستند. [علي]آقامحمدي آمد. راجع به عمليات داخل عراق و همکاري با گروههاي عراقي مخالف صدام و ساخت کاغذ مخصوص اسکناس صحبت کرديم. آقاي قادري [نماينده پيرانشهر] آمد و وضع اکراد داخل عراق و خواستههاي بارزانيها را داد. قرار شد فردا براي افطار خدمت امام باشيم.
آقاي لطفي اطلاع داد عراق منطقه مهران را با وسعت بمباران شيميائي کردهاست. ظهر اعضاي اتاق بازرگاني آمدند و پيشنهادهائي در جهت توسعه صادرات براي جايگزيني ارز نفت داشتند. به نظرم خوب آمد. به آقاي عالينسب گفتم که با آنها جلسهاي بگذارد و آقاي [قربانعلي]درينجفآبادي هم از طرف من شرکت نمايد.
عصر خلبان هليکوپتري که در عمليات والفجر ? يک هواپيما را سرنگون کرد و سپس در بمباران ديگري چشم خود را از دست داده، همراه با فرمانده خودش آقاي انصاري آمدند. گزارش کار را دادند و از روحيه فداکاري خلبانهاي هوانيروز و خود او گفتند و خواستار توجه بيشتر به هوانيروز شدند.
آقاي [عبدالرضا]اسدينيا [نماينده اهواز] آمد و از دست خط بازي در مجلس و بيشتر از تندروها ناراحت بود. سفير جديد چين آمد. حرف تازهاي نداشت. راجع به توسعه روابط حرف زديم و تذکر دادم که چينيها به فکر رابطه با اسرائيل نباشند. خوشش نيامد.
آقاي [علي]شمخاني [فرمانده نيروي زميني سپاه] و آقايان [محمدباقر]قاليباف و [قاسم]سليماني? و .... فرماندهان لشکرهاي سپاه آمدند. راجع به پس گرفتن شهر مهران از عراق بحث کرديم. قرار شد اقدام کنند. گزارشي تلخ از عقبنشينيها دادند.
افطار مهمان نخستوزير [ميرحسين موسوي] بوديم. آقايان [محسن]کنگرلو [مشاور نخست وزير] و [احمد]وحيدي [مسئول اطلاعات سپاه] آمدند. گزارش وضع هيأت آمريکايي را دادند. يک چهارم قطعات هاک درخواستي را آوردهاند. آقاي مکفارلين مشاور ويژه ريگان و شخصيتهاي حساس ديگر آمريکا در هيأتاند. براي سران کشور ما کلت و شيريني آوردهاند?، و خواهان ملاقات با سران هستند.
قرار شد هديه را نپذيريم و ملاقات ندهيم و مذاکره را در سطح دکتر هادي و دکتر روحاني و مهدينژاد مخفي نگهداريم و [مذاکرات] محدود به مساله گروگانهاي آمريکاي در لبنان و دادن قطعات هاک و چند قلم ديگر اسلحه[باشد]. آنها بيشتر خواهان مذاکره در مسائل کلي و سياسياند. ميخواهند يک نفر دائماً در هواپيماي خودشان براي تماس با خارج از طريق ماهواره بماند. اين را هم قبول نکرديم.سپس با اصرار آنها قبول شد که براي مشورت و تماس، در موارد لزوم به هواپيما بروند.
بنا بود در جايي غير از هتل اقامت کنند، اما چون جاي مناسبي نبوده در هتل آزادي ماندهاند. به ماموران اطلاعات سپاه گفتهشد که آنها را حفاظت کنند. درباره مسايل ديگر هم از قبيل جنگ و بودجه و ... بحث شد. سلمان غفاري سفيرمان در واتيکان آمد. ديروقت به خانه رسيدم.
?- آقاي محمدباقر قاليباف فرمانده لشکر ? نصر و آقاي قاسم سليماني فرمانده لشکر ?? ثارالله بودند.
?- انجيل حاوي پيام رونالد ريگان رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا که از کانال ديگري به مقامات ايران اهداء شدهبود، در مرکز اسناد، کتابخانه و موزه رئيس جمهور در رفسنجان نگهداري ميشود.
منبع : کتاب کارنامه و خاطرات سال ???? " اوج دفاع " – دفتر نشر معارف انقلاب