بشار اسد در این مصاحبه گفت: مسئولان غربی غیرقابل اعتمادند. هیچ مسئول خارجی حق ندارد آینده نظام سوریه را مشخص کند، تنها مردم سوریه حق دارند که درباره این مسائل اظهار نظر کنند.
رئیس جمهور سوریه در پاسخ به سؤالی درباره رابطه فرانسه با نظام سوریه و تغییر موضع پاریس در قبال دمشق و اینکه چرا این کشور به محور دشمنان سوریه پیوسته است، گفت: زمانی که غرب نتوانست مواضع سوریه را در قبال مقاومت تغییر بدهد در آن زمان بهار عربی را بهانهای برای ضربه زدن به سوریه قرار داد.
وی در خصوص موضع عربستان در قبال نظام سوریه که خواستار براندازی نظام این کشور شده، گفت: سخن از موضوع نظام سیاسی و مسئولان برای این کشور یک مسئله داخلی است، اگر آنها از دموکراسی دم میزنند کشورهایی که نام بردید از جمله عربستان سعودی میتواند الگویی برای دموکراسی و حقوق بشر و یا مشارکت در تشکل نظام حاکم باشد؟ این کشور بدترین الگو است و در سطح جهان عقبافتادهترین است بنابراین سعودیها نمیتوانند در خصوص این مسائل در منطقه صحبت کنند.
رئیس جمهور سوریه درباره موضع گیری ترکیه و شخص اردوغان نیز گفت: اردوغان با سخنان تجزیه طلبانهاش و سخنانش در مورد فتنه و تبعیض میان مولفههای جامعه ترکیه این شخص و همچنین داوود اغلو نمی توانند برای سایر کشورها و ملت ها موعظه کنند این یک واقعیت است.
اسد درباره خطر گسترش تروریستها در منطقه هشدار داد و افزود: این تروریستها از منطقه به اروپا منتقل میشوند و باید با این خطر ریشهای برخورد کرد.
وی گفت: کشورهایی که حامی تروریست هستند نمیتوانند با تروریست مبارزه کنند پس از یک سال و چند ماه از تشکیل ائتلاف مبارزه با تروریسم ما نتیجهای را شاهد نبودهایم بلکه دامنه تروریسم افزایش پیدا کرده است. کشورهای حامی تروریست که زمینه تشکیل آنها را فراهم کردند، نمیتوانند به طور جدی با آنها برخورد کنند.
بشار اسد با اشاره به جنگ رسانه ای کشورهای عربی منطقه علیه سوریه گفت: این رسانهها تصویر نادرستی از سوریه ارائه میدهند ولی با گذشت زمان تاثیر این شبکهها در محدوده این کشورها باقی ماند و اثرگذاری خود را در کشور ما از دست دادند این رسانه ها اعتبار خود را از دست دادند و در واقع هیچ تاثیر در داخل کشور ما ندارند.
وی با استقبال از ابتکار روسیه در تشکیل ائتلاف منطقهای نسبت به نتایج تشکیل این ائتلاف ابراز امیدواری کرد و گفت: باید این ائتلاف موفق شود وگرنه شاهد تخریب همه منطقه خواهیم بود.
وی افزود: ایران و روسیه پیشتر در معرض اقدامات تروریستی قرار گرفته بودند و این کشورها چنانچه در مسئله علیه تروریسم همکاری مشترک نظامی، امنیتی و اطلاعاتی خودشان را آغاز کنند بی شک این ائتلاف به نتایج عملی قابل توجهی دست خواهد یافت.
رئیس جمهور سوریه از جزئیات مذاکرات روسیه با غرب در خصوص این کشور ابراز آگاهی کرد و گفت: تماسهای مستمری با روسها داریم آنها ما را در جریان جزئیات مرتبط به وضع سوریه قرار میدهند از جمله هر مسئلهای که از طرف کشورها با روسها در میان گذاشته شود. چه کشورهای همپیمان یا کشورهای دشمن. روابط میان ما و مسکو از شفافیت کامل برخوردار است.
بشار اسد درباره طرح ابتکاری ایران برای حل بحران سوریه گفت: طرح ایرانی بسیار مهم و ضروری است. بهویژه پس از امضای توافق ایران در خصوص مسئله هستهای و با آغاز برقراری ارتباطات میان مقامات اروپایی به ایران، فکر میکنم که نقش ایران با ارائه این طرح از اهمیت ویژهای برای ما در سوریه برخوردار است البته این طرح پس از توافق بر سر جزئیاتش اعلام خواهد شد.
وی فاجعه منا که به جان باختن چند هزار حاجی از جمله زائران ایرانی شد تسلیت گفت و رژیم سعودی را مسئول این فاجعه دانست. وی اظهار داشت: آل سعود حجاج دیگر کشورها را از ادای مناسب حج به دلایل اختلاف سیاسی منع کرده است.حج یک رویداد جهانی اسلامی است و کشورهای اسلامی باید این را به طور کامل و به جد مورد بررسی قرار دهند.
مشروح این مصاحبه را در زیر بخوانید
هدف غربیها به زانو در آوردن سوریه و تبدیل حکومت و دنبال دولتی دست نشانده بود که مجری دولتهای خارجی باشد.
این اظهارات تنها اظهارنظرها در سطح رسانههاست و ما نمیتوانیم چه در بعد مثبت و چه در بعد منفی آنها را جدی بگیریم. برادران ایرانی ما در این خصوص که غرب غیرقابل اعتماد است با ما هم نظر هستند.
هیچ مسئول خارجی نمیتواند درباره آینده سوریه و اینکه چه کسی بر مسند قدرت حضور داشته باشد اظهارنظر کند مردم سوریه تنها میتوانند در این خصوص صحبت کنند و بقیه اظهارنظرها در این باره بیارزش است.
سردرگمی غرب در قبال سوریه
سردرگمی غرب به دلیل نرسیدن به اهداف از پیش تعیین شده در سوریه بود تنها هدفی که به آن رسیدهاند تخریب زیرساختهای سوریه بود.آنها به دنبال ایجاد دولتی دستنشانده بودند که مجری سیاستهایشان باشند.
دروغپردازی آنها به منظور توجیه رفتارهایشان در سوریه برای مردمشان آشکار شده است عصر کنونی عصر رسانه و اینترنت است و نمیتوان در این فضا به مردم دروغ گفت. با انباشته شدن واقعیتها مردم غرب دریافتند که دولتمردانشان دروغ میگویند.
پرداخت تاوان از سوی حامیان تروریستها در کشورهای غربی مجموعه این مسائل باعث شد تا شاهد تغییر مواضع آنها در قبال سوریه باشیم.
سارکوزی از بوش مأموریت داشت
تغییر رفتار فرانسه که پیش از جنگ روابط گستردهای را با سوریه آغاز کرده بود سارکوزی رئیسجمهور وقت از سوی جورج بوش ماموریت داشت که با سوریه روابط خود را برقرار و گسترده کند. آنها اهداف زیادی داشتند که تغییر خط مشی سوریه یکی از این اهداف بود.
پیشنهاد غرب درباره پرونده هستهای ایران را نپذیرفتیم
کشورهای غربی در آن زمان مشغول پرونده هستهای ایران بودند که در قالب مذاکرات 1+5 دنبال میشد و قرار بود عملیات غنیسازی در خاک یک کشور غربی انجام شود و سپس به ایران منتقل شود که از من خواستند تا مسئولان ایرانی را متقاعد سازم به این امر که البته بدون هیچگونه ضمانتی بود ما این را نپذیرفتیم و ایرانیها نیز این موضوع را قبول نکردند.
غرب به ظاهر به سوریه متمایل شده بود، اما مرحله اعمال فشار و باجگیریها بود و در آن ایام کمکی به سوریه در هیچ بعدی نه سیاسی، نه اقتصادی ونه نظامی نکردند.
غرب طبق دستور آمریکا عمل میکند
زمانی که از غرب سخن میگوییم در واقع از یک سازمان واحد حرف میزنیم که همه آنها طبق دستور آمریکا عمل میکنند و با یک دستور به طور مشترک کشوری را مورد هدف قرار میدهند. آمریکا دستور شروع را صادر میکند و همه در یک مسیر حرکت میکنند.
روابط فرانسه و سوریه تاریخی است که از زمان استقلال سوریه در سطح خوبی بود دو کشور از روابط سیاسی و اقتصادی برخوردار بودند و به همین دلیل غرب فرانسه را برای نزدیکی به سوریه انتخاب کرد.
عربستان عقب افتاده ترین کشورهاست
سخن از موضوع نظام سیاسی و مسئولان برای این کشور یک مسئله داخلی است اگر آنها از دموکراسی دم می زنند کشورهایی که نام بردید از جمله عربستان سعودی می تواند الگویی برای دموکراسی و حقوق بشر و یا مشارکت در تشکل نظام حاکم باشد؟ این کشور بدترین الگو است و در سطح جهان عقبافتادهترین است.
اردوغان نمیتواند سایر کشورها را موعظه کند
بنابراین سعودی ها نمی توانند در خصوص این مسائل در منطقه صحبت کنند اما اردوغان با سخنان تجزیه طلبانهاش و سخنانش در مورد فتنه و تبعیض میان مولفههای جامعه ترکیه این شخص و همچنین داوود اغلو نمیتوانند برای سایر کشورها و ملتها موعظه کنند، این یک واقعیت است.
وقتی که دخالتهای خارجی وجود داشته باشد این دخالتها نمیتواند اثرگذاری منفی زیادی داشته باشد مگر اینکه در کشور و در درون جامعه شکافی وجود داشت ما از همان ابتدا اعلام کردیم که مسائل زیادی وجود دارد که نیازمند اصلاحات است و مشکلاتی است که ما به عنوان شهروندان سوری مسئولیت آن را به دوش میکشیم.
دولت در درجه نخست در این زمینه مسئولیت را برعهده دارد و به همان اندازه که سطح مسئول رفیع تر باشد مسئولیت بیشتری هم بردوش میکشد ولیکن وقتی حقایق را مورد ارزیابی قرار می دهیم اهمیت عوامل خارجی را نادیده بگیریم وقتی آنها مواردی را در نظر می گیرند با شعارهای مرتبط قانون اساسی و قوانین و اصلاح می کردند ما از آغاز با این گونه مسائل واکنش نشان دادیم به رغم اینکه میدانستیم بخش بزرگی از خواسته ها غیر صادقانه و غیرواقعی است بلکه با این وجود ما از همان آغاز فراخوان گفتگوی سیاسی میان نیروهای سیاسی ایجاد کردیم و نتیجه این گفتگو در تغییر قانون اساسی متجلی شد. بندهایی تغییر یافت که ادعای برخی ها برای شروع بحران است.
درباره ریاستجمهوری نظر نهایی با مردم است
این مرحله بود که کشورهای غربی و رسانههایی که در منطقه که تابع سیاستهای غربی بودند مانند عربستان سعودی مسئله رئیس جمهور مطرح شد چرا که آنها درصدد بودند که موضوع را شخصی کنند. به عبارت دیگر می خواستند بگویند که همه مشکلات سوریه مربوط به شخصیت خاصی است از این جهت مسئولیت را بر دوش آن شخصیت قرار دهند و در عین حال با تروریست و یا کشورهای غربی و کشورهای منطقه در مسیر تخریب سوریه قدم برداشته اند لذا بار دیگر من تأکید میکنم در خصوص مسئله ریاست جمهوری و مسائلی از این قبیل نظر نهایی با مردم است .
شخصا بارها اعلام کردهام که وقتی که مردم سوریه تصمیم بگیرند که شخصیتی در سمت خود باقی بماند خواهد ماند. وقتی مردم تصمیم میگیرند که آن شخصیت باید کناره گیری کند باید فوراً بپذیرد که کناره گیری کند در این زمینه بحثی وجود ندارد ولی چنانچه نظر خارجی و مخالف نظر سوریه باشد آن نظرها فایدهای ندارد و بیارزش است.
اگر خواستههایی بر ضرورت انجام اصلاحت وجود دارد این امر برعهده رئیس جمهور نیست بلکه مسئولیت نهادهاست در هر کشوری این نهادها هستند که شکل و ماهیت مسئولیت کلان ملی به آنها سپرده میشود و در چارچوب نهادهای منتخب به ویژه مجلس قرار میگیرد.
در زندگی همیشه سرفصلهای کلانی وجود دارد که مسائل کوچکتری را در برمیگیرد. اما همین جزئیات سرفصلهای بزرگی را شکل میدهد و معمولاً این جزئیات هستند که تغییر مییابد و نه سرفصلها مگر در مواقع استثنا این بحران یک درس گرانبهایی بود و معمولا هر بحران ملی برای مسئولان و شهروندان و به طور کل برای جامعه پند آمیز است هر روز مسئله جدیدی را میآموزیم و به مسائل از زوایای مختلفی نگاه می کنیم چه در بعد شخصی و یا چه در بعد جامعه میبینیم که برای ما دشوار بود. لذا اگر بگوییم چیزی از این بحران نیاموختیم و نمی توان چیزی را تغییر داد این امر غیرمنطقی و غیرواقعی است بدیهی است که جزئیات متفاوت خواهد بود اما سرفصلها ثابت است چرا که این سرفصلها مبانی اصلی است.
به اصل گفتوگو ایمان داریم
به عنوان مثال در آغاز بحران تصمیم گرفتیم که چرخه گفتگوها کلید بخورد و نتایج گفتگوها را بپذیریم و زمینه ساز دستیابی به راه حل بدانیم اکنون هم به این اصل ایمان داریم. از همان ابتدا تصمیم گرفتیم که در حل و فصل مشکلاتمان مستقل عمل کنیم و البته ما کمک کشورهای دوست را مانند ایران و روسیه و شماری از کشورهای جهان را میپذیریم ولیکن هیچ کس نمیتواند در حل مشکلات مان جایگزین ما شود. براین باورم که بیشتر به این اصول پایبندیم و رویدادها ثابت کرد که نقطه نظراتمان از همان ابتدای بحران صحیح بود اما در خصوص جزئیات و سازوکارها بی شک دیدگاه امروزمان با آنچه در سابق بود متفاوت است.
تروریستها به گفتوگو عقیدهای ندارند
مسئله بدیهی در همه جهان این است که هیچ کشوری با تروریستها گفتگو نمیکند چرا که تروریستها باید مطیع قانون باشند و مورد بازخواست قرار گیرند ولی دولت میتواند با تروریستها گفتگو کند به شرطی که هدف از این گفتگو متقاعد کردن آنها برای زمین گذاشتن اسلحه و بازگشت به آغوش ملت و جامعه باشد. این مسئله در سوریه عملی شد و با شمار زیادی از این قبیل گروهها به استناد به برنامه آشتیهای محلی گفتگو کردیم و در قبال تسهیل وضعیت آنها از طرف دولت متعهد شدند که به زندگی طبیعی بازگردند به عبارتی برخی از آنها فریب خوردند و برخی دیگر نیز وعده های آنچنانی به آنها شده بود. در مقابل گروههایی وجود دارند تروریست محور عقاید و باورهایشان را تشکیل میدهد اینها به گفتگو ایمان ندارند این دسته گفتگو وآشتی را نمیپذیرند براین باورند که کشتار و تروریست بخشی از عقاید دینی اسلامی است و لذا میپندارند چنانچه بکشند یا کشته شوند در خدمت دین گام برداشتهاند و به بهشت خواهند رفت چنین گروههایی به هیچ عنوان با آنها نمیتوان گفتگو کرد نه آنها میپذیرند و نه ما میپذیریم که با آنها وارد گفتگو شویم.
باید با نهادهای حامی مالی تروریسم مقابله کرد
وقتی که این تشکیلات تروریستی را مورد بررسی قرار میدهیم اعم از داعش، جبهه النصره و القاعده اینها مظاهر انحراف طولانی و عمیق در جامعه و منطقه ما است. این انحراف حداقل به 4 دهه گذشته برمیگردد و شاید بیشتر ولی در عمل آغاز این روند انحرافی از دو قرن پیش شروع شده با آغاز انحراف در تفسیر اسلامی که در وهابیت شکل گرفت مکتبی که برداشت های نادرستی از اسلام دارد و شاید در بسیاری از تفاسیرشان مغایر محتوای مفاهیم اسلامی است اما خطر بزرگتر این است که این گروهها به درازا کشید آنگاه این گروهها در جامعه ریشه میدوانند در این صورت با فرهنگ و اندیشه بسیار خطرناکی مواجه خواهیم بود و در برابر نسل جدیدی از تروریستها قرار خواهیم گرفت که به قتل و تکفیر و تبعیض ایمان دارند و آنها را راه اصلی برپایی امارت اسلامی ادعای خودشان میدانند در این حالت در برابر یک مخمصه بزرگی در منطقه قرار خواهیم گرفت این طرز تفکر حد و مرزی نمیشناسد و مرزهای سیاسی را به رسمیت نمیشناسد و به سرعت در منطقه ما و حتی در اروپا منتقل میشود همچنان که امروز این مسئله را میبینیم بنابراین خطرهای ناشی از این تشکیلات بسیار هولناک است و تنها نباید به ریشه کنی ترویستی بسنده کنیم بلکه باید این نوع اندیشه و افکار به مبارزه جدی پرداخته و با چنین کشورهایی که بانی چنین اندیشههایی شده و نهادهایی که حمایت مالی آنها را در جهان اسلامی تأمین میکنند برخورد شود.
کشورهای حامی تروریسم نمیتوانند با تروریسم مبارزه کنند
هیچ وقت دزد نمیتواند نقش پلیسی را ایفا کند که حامی شهر است و کشورهایی که حامی تروریست هستند نمیتوانند در میدان ریشه کنی تروریست وارد عمل شوند. این است ماهیت ائتلافی که می بیند. لذا پس از یک سال و چند ماه هیچ نتیجهای ندیدیم بلکه نتایج در جهت معکوس بوده و دامنه جغرافیایی تروریست گسترش پیدا کرده تعداد افرادی که به این تشکیلات پیوستند افزایش یافته مسئله دوم این است که کشورهای حامی تروریست در اصل زمینه رشد و فعالیت تشکیلات ترویستی را فراهم کرده و لذا نمیتوانند در ریشه کنی آنها به طور جد وارد عمل شوند یک شاخص مهم دیگری هم هست آمریکا و همپیمانانش چگونه در جنگ علی تروریسم در سوریه و عراق وارد عمل شوند و این درحالی است که نزدیک ترین هم پیمانان آنان یعنی دولت اردوغان و داوود اغلو در ترکیه از تروریستها حمایت میکنند و زمینه را برای عبور اسلحه افراد و انتقال مبالغ هنگفت از طریق مرزهای مشترک به داخل سوریه فراهم میکنند. چنانچه آمریکا در جنگ علیه تروریست جدی بود ابتدا باید بر آن کشورها اعمال فشار میکرد و لذا فکر نمیکنم به نتایج خاصی خواهد رسید و تنها حالتی از موازنه میان نیروهای موجود در صحنه برقرار خواهد کرد تا آتش برافروخته میان این عملیات فرسایشی در سوریه و عراق و در پی آن در شماری از کشورهای منطقه برای چندمین دهه و شاید برای نسلهای متمادی ادامه داشته باشد و همه ما ضعیف شویم.
چهکسی موجب عملیات تروریستی در یمن است؟
بله اگر من بهانه و توجیه تروریست در سوریه هستم چه کسی موجب عملیات تروریستی در یمن است. من در یمن حضور ندارم. همینطور چه کسی بهانه ترویست در لیبی است چه کسی بهانه ادامه تروریست در عراق است. در واقع اگر برای مسائل داعش را درنظر بگیریم این گروه در سوریه شکل نگرفته بلکه در سال 2006 میلادی وقتی آمریکایی ها مدیریت بیشتر مسائل عراق به ویژه مسائل امنیتی را بدست گرفته بودند داعش تشکیل شد. براساس این وقایع و اطلاعات بسیاری از مسئولان غربی و سایر کشورها آنها بودند که افراطیگری را با تشکیل القاعده در افغانستان بوجود آوردند تا در برابر اتحاد جماهیر شوروی قد علم کند و داعش یکی از این زیرمجموعههای القاعده است. ادعاهای آنها فاقد ارزش است غرب همیشه در پی جستجو طرف یا شخص دیگری است تا او را مقصر قلمداد کند آنها اعتراف نمی کنند که حامی تروریسم هستند اعتراف نخواهند کرد که باعث قتل مردم سوریه و تخریب میراث فرهنگی این کشور شدهاند.
ائتلاف 4گانه به نتیجه میرسد
باید این ائتلاف موفق شود وگرنه شاهد تخریب همه منطقه خواهیم بود و ما مطمئن هستیم که این ائتلاف موفق خواهد بود اگر گروههای حامی تروریست به طور صادقانه در این جنگ وارد عمل شوند و یا حداقل از ادامه حمایت از تشکیلات تروریستی دست بردارند حتماً نتایج مورد نظرمان به سرعت در عمل دیده خواهد شد. حالا چنانچه آن کشورها بروند به حمایت تروریست ادامه دهند ما کشورهایی هستیم که از تجربیات خوبی برخورداریم ایران و روسیه پیشتر در معرض اقدامات تروریستی قرار گرفته بودند و این کشورها چنانچه در مسئله علیه تروریسم همکاری مشترک نظامی امنیتی و اطلاعاتی خودشان را آغاز کنند بی شک این ائتلاف به نتایج عملی قابل توجهی دست خواهدیافت. به ویژه اینکه از حمایتهای بین المللی گستردهای بهره مند است کشورهایی که نقش مستقیمی در بحرانهای منطقه ندارند. چنانچه غرب را کنار بگذاریم کشورهای غربی که همیشه از تروریسم حمایت کرده و برخلاف خواسته ملتها وارد عمل میشوند بیشتر کشورهای جهان خطر واقعی ترویست را متوجه شده اند و به تازگی اظهارنظرهای متعددی از سوی کشورهای مختلفی مطرح شده که دال بر حمایت ائتلاف یادشده است براین اساس فکر میکنم که فرصتهای خوبی برای موفقیت این ئتلاف وجود دارد.
سرکردگان گروههای تروریستی از اروپا آمدهاند
به آنها میگفتیم که تروریست کشورهایتان را درخواهد نوردید آنها اخیرا دیدند که این مسئله عملی شد وقتی که چند سال پیش به آنها میگفتیم مدعی میشدند که سوریها تهدید میکنند اما امروز نمیتوانند این ادعا را داشته باشند اولاً تروریست به کشورهای اروپایی وارد شد تروریستها شماری از کشورهای منطقه به ویژه آنهایی که حامی تروریست هستند را در معرض تهدید قرار داده است مهمتر این است که همه کشورهای منطقه به صدور تروریسم و افراط گرایی به اروپا متهم میشدند ولی واقعیت این است که سرکردگان گروههای تروریستی در عراق و سوریه از اروپا آمدهاند البته شاید بیشتر عناصر گروه های تروریستی از کشورهای اسلامی به ویژه کشورهای عربی هستند اما سرانشان از شمال اروپا میآیند. منطقهای که در برگیرنده کشورهای متمول و نسبتا از منطقه ما دور هستند. با این حال ترویست مرزی را نمیشناسد همین طور نمیتوان تروریست را به عنوان یک برگ سیاسی به کار گرفت که هرگاه مورد نیاز بود از آن استفاده کنند من همیشه تروریست را به عقرب تشبیه میکنم که هرگز نیمتوان در جیب نگهداری کرد چرا که اولین فرصت نیش می زند و این مسئله در حال تکرار است. آنها به این واقعیت پی بردند و اما جرأت اعتراف ندراند چون به ناچار باید اعتراف کنند که از همان آغاز محاسباتشان اشتباه بود و این امر برای آنها سخت است و برای آنها به منزله خودکشی سیاسی است. امیدواریم که روزی به این جرأت برسیم که به اشتباهات خودشان پی ببرند و بگویند آنها برخلاف منافع ملتهایشان عمل کردند و فقط محاسبات انتخاباتی را مدنظر داشتند.
نباید تنها به گزارش نهادها تکیه کرد
البته در هر کار رسمی مسئولان نباید تنها به گزارشهای نهادها تکیه کنند این یک اشتباه است چون در گزارش نهادی نقصی وجود دارد که بالاخره ناشی از اعمال نظر افراد است و شاید آنها به خاطر منافع خاص شخصی تا حدودی از واقعیت امر فاصله بگیرند. از این جهت به همان اندازه که دامنه روابط و منابع اطلاعاتی گسترش پیداکند تصویر شفافتر و نزدیکتر به واقعیت به دست میآید بنابراین دیدار با افراد ذی ربط و خارج از حیطه تهیه گزارش، دیدار با شهروندان و یا هر شخص دیگر که بخشی از واقعیت را به تصویر کشیده، میافزاید ما در شرایط کنونی بیشتر از شرایط عادی به برقراری چنین ارتباطاتی نیاز داریم چرا که گزارشهای مکتوب به تنهایی نمیتواند تصویری دقیق از وقایع در اختیارمان قرار دهد. برای من این یک اصل بسیار مهم است.
شبکههای خبری دنیا را بهطور مرتب پیگیری میکنم
من البته به طور مرتب شبکه های خبری دنیا پیگیری می کنم باید بدانیمن که طرفهای متخاصم چه طرز تفکری دارند. از همان روز نخست بحران جنگ در درجه اول یک جنگ رسانهای بود این جنگ رسانهای از طریق شبکههای تلویزیونی عربی زبان بود. چون در سوریه تعداد کمی از مردم شبکه های خارجی را میبینند این شبکهها اثرگذار بودند و توانستند تصویر نادرستی برای بخش قابل توجهی از مردم سوریه تصویر کنند. این وضع در سال نخست تداوم داشت ولی پس از آن مسائل به تدریج روشن شد و تأثیر این شبکهها در محدوده همان کشورهای خودشان ماند این شبکهها و به ویژه شبکههای بیگانه اثرگذاری خودشان را در کشورمان از دست دادند به نظرم اینها فقط ملتهای خودشان را فریب میدهند آنچه مهم است این است که چگونه از کشورمان پاسداری کنیم منابع مردم و منافع ملی را تأمین کنیم و سایر مسائل در درجه بعد قرار دارند. از آنجایی که این گونه رسانهها اعتبار خودشان را از دست دادند و مسئولان غربی هم در اصل فاقد اعتبار هستند از نظر ما اظهار آنها ارزشی ندارد و حتی به لحاظ قوانین نیز بی تأثیر است من شخصا مطالعه میکنم گوش میکنم و میبینم و هدف فقط این است که بتوانیم طرز تفکر دیگران را بشناسیم و در حقیقت اینها هیچ تأثیری بر من ندارد.
غرب از مسئله آوارگان سوء استفاده میکند
البته این موضوع(پناهجویان) این مسئله دردناک است سوریه در طول تاریخ محلی امن برای پناهندگان است از دوران قبل از سلطنت عثمانی و حتی در تاریخ کهن آن هم به دلیل موقعیت جغرافیایی و فرهنگ جامعه است ولی اخیرا و به ویژه در قرن گذشته سوریه آوارگان فلسطینی و لبنانی را دربرگرفت و قبل از آن هم ارامنه بودند که در پی قتل عامهای زمان سلطنت عثمانی به سوریه آمدند و سریانیها هم همین طور و البته عراقیها را هم نباید فراموش کنیم که پس از یورش نیروهای آمریکایی درسال 2003 به سوریه پناه آوردند. واقعاً دردناک است که شهروند سوری در جایگاه پناهنده قرار بگیرند و شاید به یک نقطه سیاهی در تاریخ سوریه باشد و برای دهههای متوالی این مسئله را یاد خواهند کرد اما مسئله دردناکتر سوءاستفاده از مسئله آوارگان توسط کشورهای غربی و از سوی رسانههای آنها است. آن را یک فاجعه انسانی قلمداد میکنند و مدعی میشوند که از دیدن چنین صحنههایی رنج میبرند و این درحالی است که خودشان با حمایت از تروریسم و اعمال تحریمهای ظالمانه این وضع را بوجود آوردند در اثر تحریمهای ظالمانه اقتصادی در بسیاری از مناطق سوریه نیازهای اصلی زندگی تأمین نشده بنابراین تروریسم از یک سو و کشورهای غربی از سوی دیگر کار مشابهی انجام میدهند یک مسئله دردناک دیگر در مسئله آوارگان هم دیده میشود اینها از یک سو به سوی آوارگان سوری آتش گشودند و با دست دیگری به همین آوارگان غذا میدهند. این است کار اروپاییان و غربیها.
قبل از اینکه وارد بَعد خدماتی که باید به آورگان ارائه شود بشویم باید علت را ریشه یابی کنیم. چرا این شهروند سوری مهاجرت کرد؟ بیشتر این مهاجران علاقه به زندگی در خارج از کشور و حتی برای یک روز راه هم ندارند و لذا درخواست ما از نهادهای بین المللی همان درخواست آوارگان است که از حمایت تروریست دست بردارید علیه کشورهای حامی تروریست و در رأس آنها ترکیه، اردن، قطر و عربستان اعمال فشار کنند. تا از ارسال تروریستها و اسلحه به سوریه خودداری کنند و از حمایت مالی تروریستها هم دست بردارند. وقتی این اقدامات عملی میشود مشکلی در سوریه وجود نخواهد داشت بنابراین حل و فصل این مشکل در سوریه پیچیده نیست اوضاع بهتر خواهد شد و بخش زیادی از آوارگان بلافاصله به کشورشان بازخواهند گشت چرا که خدمات در هر کشور دیگری از جهان و از هر نهاد بین المللی که باشد هم به لحاظ معنوی و هم به لحاظ مادی نمیتواند جایگزین زندگی آوارگان در کشورشان و در میان خانواده باشد.
جنگ تا غلبه بر تروریستها ادامه خواهد داشت
تا زمانی که برخیها از تررویست حمایت میکنند این جنگ ادامه خواهد داشت چون ما با گروههای تروریستی در داخل سوریه نمیجنگیم بلکه وارد جنگ با گروههای تروریستی شدیم که از همه کشورهای جهان و با حمایت ثروتمندترین و قویترین این کشورها به سوریه میآیند ما هم کشور کوچکی هستیم ولیکن وقتی از کشورمان دفاع میکنیم گزینه دیگری فراروی خود نمیبینیم. نمیتوانیم این سؤال را مطرح کنیم که تا چهوقت و چگونه، مگر اینکه تصمیم گرفته شود که کشور را باید ترک کرد. در آن حالت یک شهروند بیوطن خواهیم بود و البته این مسئله در سوریه مطرح نیست. فکر میکنم فضای جدیدی که به تازگی در محافل بین المللی شکل گرفته گرچه من کشورهای غربی را خارج از این مسئله میدانم در حال گرایش به سوی ایجاد راه حلی واقعی برای بحران سوریه است درست است که با عنوان راه حل سیاسی مطرح می شود ولی دستیابی به این راه حل همزمان با ادامه برائت برخی کشورها از تروریست امکان پذیر نیست نکته دومی که موجب خوشبینی میشود ابتکار عمل ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در خصوص تشکیل ائتلاف با حضور روسیه، ایران، عراق و سوریه است. همه این اقدامات نتیجه طبیعی پرسش بود که تا کی این جنگ ادامه دارد. این جنگ تا زمانی ادامه خواهد داشت که یا تروریسم بر ملتها چیره شود و یا اینکه مردم بر تروریستها به پیروزی برسند. ما به کارآمدی تشکیل این ائتلاف امیدواریم و همچنین نسبت به تحولات در عرصههای بین المللی هم امیدوار هستیم.
ما هرگونه تحرک سیاسی را به موازات ادامه جنگ علیه تروریست تأیید میکنیم و این امر نیازمند فراهم شدن عوامل مختلفی است تا به نتیجه برسد وقتی که از گفتگو میان سوریها سخن به میان میآوریم این مسئله دو بخش دارد، بخش اول گفتگویی که مرتبط با آینده سوریه است و این نوع گفتگو در برگیرنده همه سوریها است هر شهروند سوری حق دارد نظر خود را در چارچوب این گفتگو بیان کند. تا تصویر آینده سوریه ترسیم شود. البته در این خصوص نهادها وارد عمل می شوند و یکی از نتایج این گفتگو برگزاری همه پرسی برای تأیید قانون اساسی است. آنگاه هرآنچه خواسته مردم است دولت و من به عنوان مسئول به آن پایبند خواهیم بود. اما گفتگویی دیگری هست که مرتبط با بحران و جنگ علیه تروریسم است. چگونه امنیت را برقرار کنیم. چرا که وقتی درباره مسائل سیاسی صحبت میکنیم این مسئله برای تروریستها حائز اهمیت نیست تروریست برای اصلاحات سیاسی نمیجنگند بلکه سلاح به دست گرفته و در قبال آن پول دریافت میکند. یا اینکه گرفتار کج اندیشی و انحراف عقاید دینی شده و حکومتی را مدنظر دارند که تابع و وابسته به کشوری دیگر است. بنابراین این گفتگو نیازمند جواب به این پرسش است که اگر گروه گفتگوکننده بر متن خاصی توافق کردند میزان تأثیرگذاری ما در عمل چقدر است و اگر ایدههای بسیار سازندهای از این گفتگو به دست آمد اما به دلیل اینکه گروه مخالف فاقد نفوذ بر تروریستها هستند نتوانیم آن ایدهها را در عمل به مرحله اجرا برسانیم در حقیقت هیچ استفادهای نبردیم لذا تنها گزینه فراروی ما ریشه کنی تروریسم است چرا که اجرای هرگونه راه حل و یا ایده سیاسی مورد توافق همگان نیازمند آرامش است وگرنه بی ارزش خواهد بود. از این جهت ریشه کنی تروریسم یک مسئله ضروری برای هر گونه اقدامی در ارتباط با آینده سوریه و در مرحله بعدی میتوانیم افکار سیاسی مورد توافق را به مرحله دیگر بگذرانیم.
رویآوردن از دنیای پزشکی به سیاست
البته این سؤال (چطور شد که به سیاست روی آوردید؟) زمانی که یک فرد وارد دنیای سیاست بشود مطرح نمیشود شاید زمانی که شخصی از رشته پزشکی به رشته مهندسی منتقل می شود ممکن است چنین سؤالی مطرح شود سیاست مانند اقتصاد و یا علوم کاربردی تخصصی نیست. بلکه برآیند تجربه انسان در همه زمینههای زندگی است. سیاست شامل همه زمینههای زندگی اعم از اقتصاد، نظامیگری، امنیت، فرهنگ مردم و بالاخره همه مشکلات دغدغه آمیز زندگی روزمره است. سیاست حرفه بخصوصی نیست یا یک تخصص دانشگاهی نیست بلکه رابطه انسان با زندگی که در آن به سر میبرد سیاست بخشی از زندگی ماست به خاطر شرایطی که در آن به سر میبریم ما را تحت تأثیر قرار میدهد ما از تخصصی به تخصص دیگری یا از بخش دیگری به بخش دیگری منتقل نشدهام تعریف کاری از محلی به محل دیگری در بخش عمومی جامعه منتقل شده است.
خواسته فراگیر مردم بر بهبود وضعیت معیشتی متمرکز بود
سوریه برنامه سازندگی پویایی درپیش گرفته بود و در این برنامه اولویتهایی وجود داشت و برای ما اوضاع اقتصادی اصلی ترین چالش بود وضعیت اقتصادی سوریه همیشه و حتی قبل از بحران و در سایه شرایط نسبتاً مناسب از مشکلات زیادی رنج میبرد و لذا این مسئله را در اولویت قرار داده بودیم وقتی که با شهروندان دیدار میکردم درآن زمان یعنی قبل از بحران ما همیشه از وضع معیشتی و وضعیت اقتصادی گلایه داشتند مسئله اصلاحات سیاسی هم تا حدودی مرتبط به نخبگان و در محافل بخصوصی مطرح میشد. به صورت یک خاصه فراگیر تبدیل نشده بود بلکه خواسته فراگیر مردم بر بهبود وضعیت معیشتی متمرکز بود از این جهت بزرگترین چالش برای ما این بود که چگونه اقتصاد را توسعه دهیم. افزون بر مقابله با فشارهای خارجی که به دلایل سیاسی بر سوریه اعمال میشد هر یک از مردم با توجه به نوع فرهنگ و دغدغههای زندگی دارای دیدگاههای مختلف درباره اولویتها هستند شاید گروهی از مردم دارای مشکلات اقتصادی نیستند لذا اولویتهای آنان متفاوت خواهد بود و ما هم به عنوان دولت فراگیرترین حالت را درنظر میگیریم به هرجهت دولت براساس برنامه خاصی کارش را پیش میبرد و اگر چه سریع نبود اما ثابت و بررسی شده است.
گفتگو میان روسیه و آمریکا برای دخالت در سوریه نیست
ما روابط دیرینهای با اتحاد جماهیر شوروی و در پی آن با روسیه برقرار کردهایم شاید عمق این روابط به شش دهه میرسید آنها در طول تاریخ روابط دوجانبه و به ویچه در جریان بحران کنونی هیچ وقت تلاش نکردند که مسئلهای را برما تحمیل کنند. گفتگو میان روسیه و آمریکا برای دخالت در سوریه نیست بلکه یک گفتگوی دوطرفه است. یک طرف یعنی آمریکا و غرب اصل دخالت در امور کشورها را در پیش گرفته و طرف دیگری یعنی روسیه وکشورهای عضو گروه بریکسو شماری از کشورهای دیگر میکوشند تا مانع چنین دخالتهایی و همچنین مانع نقض قطعنامههای شورای امنیت و میثاقنامه سازمان ملل متحد شوند. آنان درباره ماهیت نظام سیاسی حاکم در سوریه و اینکه چه کسی رئیس جمهور آینده کشور هست گفتگو نمیکنند آنها در مورد استقرار مردم سوریه در تصمیم گیری مذاکره میکنند و اینکه چگونه مسئله تروریسم را حل و فصل کنیم و فلذا من فکر میکنم این گفتگو به نفع سوریه است و به نفع مردم جهان. به نفع اصل حاکمیت و استقلال است که از چندین دهه تاکنون به آن میبالیم.
بله تماسهای مستمری با روسها داریم آنها ما را در جریان جزئیات مرتبط به وضع سوریه قرار میدهند از جمله هر مسئلهای که از طرف کشورها با روسها در میان گذاشته شود. چه کشورهای همپیمان یا کشورهای خصم یا دشمن. روابط میان ما و مسکو از شفافیت کامل برخوردار است.
مخالفان خارجنشین وابسته به غرب عامل بحران سوریهاند
اگر به همان شیوههای سابق باشد یعنی گروههای مخالف خارج نشین حضور پیدا کنند که وابسته به غرب و کشورهای منطقهای دشمن سوریه مانند عربستان سعودی، قطر و ترکیه باشند کشورهایی که دستشان به خون مردم سوریه آغشته شده این چنین مخالفانی تنها سیاستهای کشورها را اجرا میکنند. در اینجا یک سؤال مطرح است آیا این کشورها برای حل و فصل بحران در سوریه و برای برقراری آرامش و ثبات در سوریه وارد عمل شدهاند. بی شک اینها دشمن مردم سوریه هستند و در اصل خودشان عامل بحران هستند. از این جهت ژنو 1 و 2 از نظر ما تنها ایستگاهی برای آنها بود تا بتوانند آنچه را که در میدان جنگ و عملیات تروریستی نتوانستند از ما بگیرند در عرصه سیاست به دست بیاورند و هدف آنها چیزی جز این نیست. لذا اگر ژنو 3، 4 و 10 با همامن شیوه برگزار شود و ما به عنوان نظام حاکم با گروهی از افراد مزدور کشورهای بیگانه وارد گفتگو شویم هرگز به نتیجه نخواهیم رسید.
اجلاس ژنو تنها یک بند از بیانیه ژنو است یعنی حکومت انتقالی را مدنظر داشت بندی که ما در اصل آن را نپذیرفتهایم آنها نظرشان این بود که در نشست ژنو فقط به این مسئله بپردازیم تا بر نظام حاکم یا مردم سوریه تحمیل شود. و این درحالی است که اجلاس مسکو همه مسائل را از جمله بندهای ژنو مورد بررسی قرار میدهد. بیانیهای که دربرگیرنده بندهای شفاف در مورد استقلال، یکپارچگی خاک سوریه و گفتگوی سوری -سوری است. وقتی در اجلاس مسکو سه به توافق جامعی برسیم همه اجلاسها و گفتگوهای بعدی باید پایبند به این توافق فراگیر باشد از این جهت ما اعلام کردیم که برگزاری نشست مسکو 3 ضرورتی برای برگزاری موفقیتآمیز نشست ژنو 3 است.
طرح ایران پس از توافق بر سر جزئیات آن اعلام میشود
وقتی که آقای ظریف اخیراً به دمشق سفر کرد ابتکاری را در چارچوب طرح ایرانی برای حل بحران سوریه به همراه داشت و قبل از سفر وی، وزارت امور خارجه ایران چارچوب کلی این ابتکار عمل را اعلام کرد؛ چارچوبی که بر مفاد آن کاملاً توافق نظر داریم. ولی چنانچه میدانید موفقیت سیاسی مرتبط به جزئیات زیادی است و آقای ظریف به دمشق آمد درمورد این جزئیات با وی رایزنی کردم و سپس دیدارهایی میان مقامات دو کشور به منظور توافق و تبیین متن نهایی این ابتکار عمل ادامه یافت حالا طرح روسیه و اعلام ابتکار عمل پوتین به عنوان تحول جدید در عرصه سیاسی مطرح شده و همچنین اظهارات رئیس جمهور روسیه در خصوص ایدههای این ابتکار عمل به ویژه در ارتباط با موضوع مبارزه با تروریسم باید مدنظر داشت. اکنون گفتگوها میان ما و برادران ایرانی در وزارت امور خارجه ادامه دارد تا این تحول مهم را مدنظر داشته باشیم البته این گفتگوها به این منظور نیست که ابتکار عمل و ایدههای روسیه در طرح ایران گنجانده شود بلکه هدف این است که یک نوع همخوانی ایجاد شود. این همخوانی میان ابتکار عمل یادشده و تحولات مهمی است که در عرصههای سوریه و عراق اتفاق میافتد. از این جهت اعلام میکنم طرح ایرانی بسیار مهم و ضروری است. به ویژه پس از امضای توافق ایران در خصوص مسئله هستهای و با آغاز برقراری ارتباطات میان مقامات اروپایی به ایران، فکر میکنم که نقش ایران با ارائه این طرح از اهمیت ویژهای برای ما در سوریه برخوردار است البته این طرح پس از توافق برسر جزئیاتش اعلام خواهد شد.
چین در نبرد نظامی در سوریه شرکت نمیکند
چین بهلحاظ نظامی در جنگ علیه تروریسم شرکت نمیکند و در این خصوص موضع شفاف و صریح دارد. چین از مواضع روسیه حمایت میکند و از تلاشهای روسیه در این زمینه حمایت میکند و ابتکار عمل پوتین را در خصوص جنگ علیه تروریسم مورد حمایت قرار میدهد. البته در متن این ابتکار عمل حضور نیروهای نظامی روسیه در سوریه در نظر گرفته شده است. اما در خصوص ناو هواپیمابر روس، روسیه در فرودگاههای سوریه حضور دارد و لذا دلیلی برای حضور این ناو هواپیمابر بر نیست. همچنین وقتی عملیات نظامی نیروهای روس در سوریه شروع شد وزارت دفاع روسیه آغاز این عملیات را اعلام کرد و لذا همه چیز علنی و آشکار است و هیچ چیزی را پنهان . روسیه اعلام کرد که این عملیات در بُعد حملات هوایی خواهد بود و هرگز عملیات زمینی در کار نیست. با این وجود برخی رسانهها تلاش کردند که چنین مطلبی را مدعی شوند. کمکهای نظامی روسیه هم فقط در این چارچوب صورت میگیرد.
در خصوص جدول زمانبندی هنوز مشخص نشده و براساس تحولات توافق خواهد شد اما اگر منظورتان برنامهها و جزئیات این برنامهها است بله این برنامهها با همکاری نظامیان سوری و روسی مدتی قبل و همزمان با آماده سازی رسیدن نیروهای روسیه به سوریه صورت گرفته است.
همکاریهای ایران، حزبالله و سوریه
فکر میکنم اگر این همکاریهایی که به چندین دهه باز میگردد و شما آن را راهبردی توصیف کردید وجود نداشت اکنون منطقه به لحاظ استقلال در وضع امروزی نبود. یا لااقل کشورها و دولتهای مستقل در منطقه وجود نداشت. و در پی آن ملتهایی هم مستقل نبودند. برای مثال چه چیزی موجب شد که ایران در زمینه هستهای به این دستاوردها برسد؟ اگر استقلال ایران نبود هرگز نمیتوانستید به این دستاوردها برسید و اصولاً به ایران اجازه داده میشد به این سطح علمی برسد. همیشه استقلال پایه و اساس پیشرفت و شکوفایی در همه زمینهها اعم از سازندگی، توسعه اقتصادی، فرهنگی و فکری است. باید این روابط را ادامه بدهیم و آن را تحکیم و ارتقا دهیم.
غرب از مغزهای متفکر ایرانی می هراسد
تأثیر بسیار بزرگی دارد برخی آن را به لحاظ فنی علمی و سیاسی متعلق به ایران ارزیابی میکنند و لیکن تأثیرات گسترده و بسیار بزرگی بر کشورهای در حال توسعه در پی خواهد داشت چون ایران به عنوان کشور درحال توسعه محاصره علمی اعمال شده علیه کشورهای درحال توسعه را به ویژه در برخی زمینههای علمی شکست. اکنون که منابع نفت در حال متلاشی شدن است آینده از آن فناوریهای هستهای است. همه ادعاهایی که در این زمینه گفته شد و به ویژه ادعای بمب هستهای دروغپردازی غرب بوده چراکه بمبهای هستهای که از آن هراسانند مغزهای ایرانی است ایران غربِیها را با چالش جدی مواجه کرده است.
سوریه و ایران همپیمانان راهبردی هستند
ایران یک کشور درحال توسعه است که الگوی خاص خود را ارائه کرده از جنگ ویرانگر 8 ساله بیرون آمد و مردم با اتحاد و انسجام الگوی ملی، الگوی اصرار بر استقلال را ارائه کردند از این جهت ملت ایران به این نتیجه دست یافت. این همان الگویی است که غرب از آن هراسان است. الگوی ایران برای ما به عنوان کشور در حال توسعه و دارای روابط دوجانبه مستحکم حائز اهمیت است. از سوی دیگر ما و ایران همپیمانان راهبردی هستیم و چنانچه ایران قدرتمند باشد سوریه نیز از این اقتدار بهره مند خواهد بود و بالعکس. مسئله دیگر هم این است که اگر ایران از حقوق خود در پرونده هستهای صرف نظر میکرد به رغم اینکه برخورداری از فناوری هستهای حق طبیعی کشورهاست اما غرب این عقب نشینی ایران از حقوق هستهای خود را معیار جدیدی برای محروم کردن سایر کشورها از فناوری هستهای قرار میدهند و در آینده شاید سوریه و یا کشور دیگری به فناوری هستهای نیاز داشته باشد. به رسمیت شناختن جایگاه واقعی ایران و نقش منطقهای آن از سوی جهان فرصتی را برای ایران پیش آورده تا با تکیه بر آن و نفوذ فزاینده خود بتواند غربیها را به اشتباه بودن سیاستهای خودشان متقاعد سازد.
همانطوری که گفتم در زمینه استقلال تصمیم گیری ملی این امر همه زمینهها را پوشش میدهد وقتی از استقلال برخوردار باشید در زمینه سیاسی همکاری خواهید کرد و در زمینههای اقتصادی و نظامی هم همین طور البته در زمینه همکاریهای سیاسی در طول سه دهه و نیم گذشته یعنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به بهترین نتایج رسیدیم لیکن براین باور هستیم که در زمینه گسترش فعالیتهای اقتصادی همچنان مطالعه کردیم و به رغم شرایطی که سوریه در آن به سر میبرد من فکر میکنم که این زمینه حائز اهمیت این مسئله را با مسئولان ایران به اشتراک گذشتم و شاید همین بحران فرصتی باشد تا همکاریهای اقتصادی فیما بین را گسترش دهیم. به ویژه در سایه تحریمهای اعمالی غرب علیه سوریه. اما در خصوص روابط نظامی، روابط قدیمی و مستحکم در این زمینه همکاری بسیار هماهنگی میان ایران و سوریه وجود دارد. بنابراین رعایت همکاری فی مابین فراگیر و شامل همه زمینههاست ولی همانطور که پیشتر هم توضیح دادم اولویت با استقلال در تصمیمگیری در منطقه است و جلوگیری از رفتن کشورهای دیگر به زیر چتر سلطه طلبی غرب.
نقش محوری رهبر ایران در حمایت از ملت سوریه
اولاً رابطه با حضرت امام خامنهای رابطهای برادرانه است و به رغم اختلاف سن اما از یک رابطه برادرانه واقعی برخورداریم. ایشان به لحاظ تأکید بر آرمانها و نیز شفافیت دیدگاه یک شخصیت ویژهای هستند که ویژگیها را باید در هر فرد سیاستمدار دید. فکر میکنم منطبق بودن این ویژگیها با سیاست ایران و ارزشگرا بودن مردم ایران یک الگوی جدیدی را در زمینه اقتدار کشورها برای حفظ ارزشها و منافع خود با اتکا به همان ارزشها و به دور از تاکتیکهای سیاسی متفاوت به دور از فرصتطلبی ارائه کرد. حضرت امام خامنهای این الگو را در جریان بحران سوریه به طور روشن ارائه کردند. در سیاست ایران هم ایشان راه حضرت امام خمینی(ره) را ادامه دادند که ایشان نیز آرمان گرایی را متجلی ساختند. سیاست ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی اینگونه بوده تنها وجه تمایز این است که به طور مستمر در حال ارتقا و پیشرفت هستند. سیاست ایران در همه مراحل اصول و مبانی مشترکی دارد اما در گذر زمان ارتقا پیدا میکند البته ایستادگی ایران در کنار سوریه خواسته مردمی است ولی حضرت امام خامنهای با رهنمودهای خودشان به نهادهای ایرانی که ما در جریان آنها قرار گرفتهایم، نقشی محوری در این زمینه برعهده دارند. رهنمودهای امام خامنهای در مورد چگونگی حمایت از نهادهای سوریه و حمایت از پایمردی مردم سوریه در جریان این جنگ درنده و در مقابله با تروریست و کشورهای حامی آن نقش اساسی برعهده دارد.
ایرانیان وفاداری را با صداقت پاسخ داد
در دو کلمه خلاصه میشود اولاً همانطور که گفتم در آرمان گرایی است مردم ایران مردمی ارزشی هستند و واژه دوم هم وفاداری است مردم ایران به سوریه که در جریان جنگ 8 ساله در کنارش ایستاد وفادار ماند اهداف آن جنگ تحمیلی همان اهدافی است که دشمن اکنون در پی تحقق آن است. اما به شیوه و ابزاری متفاوت و در سایه شرایط بین المللی متفاوتی عمل میکند. مردم و رهبری ایران مواضع آن زمان سوریه را فراموش نکردند وقتی که بیشتر جهان در صدد محاصره ایران برآمده بودند سوریه یکی از اندک کشورهایی بود که در کنار ایران ایستاد. در آن زمان سوریه مواضع شفافی را در قبال ایران اتخاذ کرد. امروز وقتی با هر فرد ایرانی دیدار میکنم از نقش سوریه در آن زمان سخن میگوید. امروز ایران و وفاداری را با وفاداری، صداقت را با صداقت و شفافیت را با شفافیت جبران میکند.
ایرانیان در پرونده هستهای متحد ایستادند
از طرفی مردم ایران از دیدگاه و خط مشی خاصی برخوردار هستند و همین امر شما را به توافق هستهای رساند وقتی از دیدگاه روشن برخوردار باشید دشمنان نمیتوانند شما را فریب بدهند. این دیدگاه در قبال وضعیت منطقه از جمله سوریه و همچنین آینده ایران و منطقه مسئله بسیار مهمی برای دهههای آینده است. برای مثال وقتی در صدد ایجاد آشفتگی و اغتشاشات در ایران برآمدند شماری از مقامات اروپایی در دیدار با من گفتند که دولت ایران به زودی فرو خواهد پاشید. البته آنها میگویند نظام حکومتی چون آنها اصولاً کشورهایمان و مردمان را به رسمیت نمیشناسند. من در جواب گفتم که خیر. این طرح به شکست خواهد انجامید و همین طور هم شد. جامعه، مردم و نظام سیاسی ایران موفق شدند این توطئه را نقش برآب کنند و متأسفانه این نقشه در کشورهای دیگری از منطقه به مرحله عمل رسید. اینها نمونههایی از ملی گرایی است ایرانیان در ارتباط با پرونده هستهای و به رغم اختلافات میان جریانهای سیاسی متحد ایستادند من فکر میکنم همه این ویژگیها در ملت ایران وجود دارد.
فاجعه منا؛ کشورهای اسلامی باید برای مدیریت حج کاری کنند
اولاً این فاجعه انسانی را به مردم ایران تسلیت میگویم این هرج و مرج که در مدیریت مراسم حج میبینیم برای اولین بار نیست و به دور از حسابهای سیاسی میگویم وقتی اماکن مقدس در حیطه حکامیت نظام قرار میگیرد با اینکه برخی آن سرزمین را به عنوان املاک شخصی خودشان تلقی کنند تفاوت دارد. به همان اندازه که این حادثه برای بسیاری از کشورهای جهان که فرزندان خودشان را از دست دادهاند یک فاجعه دردناک است اعلام میکنیم آل سعود حجاج سوری را در 4 سال گذشته از رفتن به سرزمینهای مقدس و ادای مناسک حج به دلایل اختلافات سیاسی منع کردند و این خود یک مسئله خطرناک است. لذا الآن در سطح جهان اسلام مسئلهای به نام چگونگی مدیریت مراسم حج مطرح است. چه کسی باید مدیریت حج را در برعهده بگیرد چگونه مراسم حج باید مدیریت شود. حج یک مناسبت خاص عربستان سعودی نیست بلکه یک رویداد اسلامی جهانی است. فکر میکنم کشورهای اسلامی باید این مسئله را به طور کامل و به جد مورد بررسی قرار دهند.
مردم در این خصوص تصمیم گیر هستند و لذا من به اینها میگویم اگر فکر میکنید حق به جانب شماست چرا مردم سوریه را متقاعد نمیسازید ملت سوریه از طریق نهادها یا انتخابات رئیس جمهور را انتخاب میکنند. سال گذشته انتخابات برگزار شد چرا حضور نداشتید چه کردید میزان اثرگذاری شما در افکار عمومی تا چه اندازه است. تأثیرگذاری آنها صفر است هر کسی به واقعی بودن آن معتقد است در انتخابات شرکت کند و دیدگاه خودش را به اثبات برساند ما هیچ مشکلی نداریم من شخصاً اعلام میکنم چنانچه راه حل در کناره گیری از قدرت بود من هرگز تعلل نمیکردم.
پیام اسد به مخالفان
مخالف واقعی کسی است که از جایگاه مردمی برخوردار باشد و چنانچه یک شخص واقعاً به این باور رسیده است که مخالف نظام است به او میگویم که باید دغدغههای شهروندان سوری را منتقل کنید وقتی که دغدغه و خواستههای مردم را منتقل میکنید و از منافع شهروندان دفاع میکنید آنگاه مردم شما را به عنوان نماینده خود تلقی خواهند کرد و برخلاف میل دیگران در عرصه سیاسی کشور نقش آفرین خواهید بود. امید که روزی که بتوانند حقایق را به مردمانشان بگویند آنها همیشه وقتی که پست سیاسی را ترک میکنند این حقیقت را بر زبان جاری میسازند. اینها فقط به خاطر منافع انتخاباتی خود کار میکنند و من به طور مختصر به آنها میگویم برای منافع ملی کشورتان و نه حسابهای انتخاباتی کار کنید چرا که حمایت از تروریسم تنها علیه مردم ما نیست بلکه به مردم شما هم ضربه میزند. شما الآن پس لرزه های تروریسم را میبینید ولی آنچه اکنون از اقدامات تروریستی در کشورهایتان دیدهاید ناچیز است مانند کوه یخ است که فقط کمی از آن از آب دریا بیرون است.
بار دیگر از طریق رسانه شما و سلام و درود و پیامهای محبت آمیز مرا به مردم کشور برادر ایران ابلاغ کنید، تاریخی که امروز درباره سوریه نوشته میشود انشاءالله پس از پیروزی ثبت میشود که بخش اصلی آن پیروزی بهدلیل حمایت و ایستادگی ایران کنار سوریه و در همه زمینههای اقتصادی، سیاسی و نظامی است.