
به گزارش مشرق به نقل از ايرنا، رييس جمهوري در اين سفر از سوي 'مجيد نامجو' وزير نيرو و 'سيدمجتبي ثمرههاشمي' مشاور و دستيار ارشد رييس جمهوري همراهي ميشد. هواپيماي حامل احمدينژاد و هيات همراه حدود ساعت 9 و 5 دقيقه صبح در فرودگاه شهر يزد به زمين نشست.
** احمدينژاد در بدو ورود مورد استقبال امام جمعه، استاندار و ساير مقامات محلي يزد قرار گرفت. نخستين پروژه که قرار بود توسط رييس جمهوري افتتاح شود، فولاد غدير ايرانيان در اردکان بود که احمدي نژاد قرار بود براي افتتاح اين طرح با هليکوپتر به اردکان برود.
**پس از پياده شدن از هواپيما به سمت اتوبوسي که در گوشهاي از باند ايستاده بود حرکت کرديم؛ چند هليکوپتر در گوشهاي ديگر از باند فرودگاه به چشم ميخورد. سوار بر اتوبوس به سمت هيلکوپترها حرکت کرديم. از اتوبوس که پياده شديم همراه با عکاسان به سمت هيلکوپترها رفتيم اما وقتي به ما گفتند که فقط عکاسان مجوز سوار شدن بر هليکوپتر را دارند، نااميد به سمت اتوبوس بازگشتيم.
**سه خبرنگار سوار بر يک خودروي سواري به سمت دومين پروژه يعني نيروگاه 486 مگاواتي سيکل ترکيبي يزد که در خارج از شهر واقع بود حرکت کرديم. در مسير توصيفهايي که براي شهر يزد شنيده بودم در ذهنم تداعي شد، شهر قنات، قنوت، قناعت و دارالعلم، به راستي که زيباييهاي ايران ما بيشمار است.
**وارد سالني شديم که قرار بود رييس جمهوري پس از افتتاح اين نيروگاه در آنجا سخنراني کند، احمدي نژاد وارد سالن شد و برنامه به صورت رسمي آغاز گشت. طبق معمول ابتدا سرود پرافتخار جمهوري اسلامي ايران نواخته و سپس آياتي چند از کلامالله مجيد قرائت شد.
**محمدرضا فلاحزاده استاندار يزد نخستين سخنران جلسه بود، مجيد نامجو وزير نيرو نيز يکي ديگر از سخنرانان بود. وزير نيرو در سخنان خود به رتبه اول استان يزد در ذخاير صنعتي و معدني اشاره کرد و گفت که 44 درصد مردم يزد در حوزه صنعت مشغول به کار هستند.
**پس از آن احمدي نژاد براي سخنراني به جايگاه آمد. او مردم و ديار يزد را انگيزاننده، همتآفرين و اميدبخش توصيف کرد و گفت که اين مردم در ايمان، صداقت، پشتکار و ايستادگي زبانزدند.
**وي با بيان اينکه سرعت کارها در يزد بسيار خوب است، بهره برداري از دو پروژه بزرگ 'فولاد غدير ايرانيان اردکان' و 'نيروگاه سيکل ترکيبي يزد' را به مردم اين استان تبريک گفت.
**برنامه به پايان رسيد، براي اينکه از هواپيما جانمانيم، با سرعت به سمت دو خودرويي که قرار بود ما را به فرودگاه برساند حرکت کرديم.
** با استرس جاماندن از هواپيما، سوار بر خودرو شديم؛ از راننده خواهش کردم که با سرعت ما را به فرودگاه برساند، خودروي سواري جلوتر از ما براي آنکه زودتر به فرودگاه برسد به سرعت از ما دور شد. يکي از مسئولان ارتباطات با رسانهها مدام با موبايلم تماس ميگرفت که چرا نميرسيد. فکر کردم که ديگر جاماندهايم و به هواپيما نميرسيم.
**در نهايت به پاي پلکان هواپيما رسيديم؛ علاوه بر کولهام، کيف و وسايل عکاس را نيز همراه داشتم. در يک دست کاغذ نوشتههايم و تلفن همراه را در حال خواندن خبر در دست ديگر داشتم. به سرعت و سراسيمه وارد هواپيما شدم؛ سرم را بلند کردم که به دليل تندراه رفتن زمين نخورم. در يکي از صندليها ثمرههاشمي نشسته بود، متوجه شدم که هواپيما در انتظار رسيدن خبرنگاران بوده است؛ سرم را چرخاندم تا چهره ديگر مسئولان را ببينم، در صندلي ديگر رييس جمهوري مانند هميشه با چهرهاي آرام و مهربان نشسته بود؛ وقتي عجله مرا مشاهده کرد، لبخند پدرانهاي بر لبانش نقش بست. از اين لبخند خيالم راحت شد. او که به 'مردمي بودن' شهره است و اين روزها تلاشش مضاعف و جهادش براي پيشرفت اقتصادي کشور عزيزمان ايران افزون شده، براي خبرنگاران در هواپيما منتظر نشسته بود...