به گزارش مشرق، با پیشنهاد رامبد جوان وحید طالبلو در برنامه خندوانه استندآپ کمدی اجرا کرد. او از این پیشنهاد غافلگیر شده بود و رامبد جوان گفت اگر ذرهای استعداد داشته باشی من خودم مربیات خواهم شد و ترا در تیم کمدینهای خندوانه میگذارم.
طالبلو گفت: «من عادت دارم دوستان نزدیکم را گاهی اوقات میترسانم. یک روز با یکی از بازیکنان در هتل هماتاق بودم و او نمیدانست که من هم کارت اتاق را دارم. یک بار من در اتاق بودم و او وقتی میخواست وارد شود من پشت در پنهان شدم. او هم مشغول آواز خواندن بود، وقتی که وارد اتاق شدم من او را با صدای بلند ترساندم و او سریع مثل کاراتهبازها گارد گرفت.»
خاطره دیگر او مربوط به دوران کودکیاش بود و گفت: «یک بار به خاطر درس اجازه نداشتم بروم و بازی کنم. من مشغول درس خواندن بودم ولی همه دلم در کوچه بود. به خاطر همین یواشکی از خانه بیرون آمدم اما نتوانستم کفش ورزشی بپوشم و با دمپایی به بازی رفتم. از شانس بد ناگهان توپ را شوت کردم و دمپاییام پرت شد و شیشه همسایه را شکست. من هم فرار کردم و همسایه به سراغم آمد. خواستم انکار کنم که دیدم یک لنگه دمپایی دست اوست و لنگه دیگر پای من!»
طالبلو گفت: «من عادت دارم دوستان نزدیکم را گاهی اوقات میترسانم. یک روز با یکی از بازیکنان در هتل هماتاق بودم و او نمیدانست که من هم کارت اتاق را دارم. یک بار من در اتاق بودم و او وقتی میخواست وارد شود من پشت در پنهان شدم. او هم مشغول آواز خواندن بود، وقتی که وارد اتاق شدم من او را با صدای بلند ترساندم و او سریع مثل کاراتهبازها گارد گرفت.»
خاطره دیگر او مربوط به دوران کودکیاش بود و گفت: «یک بار به خاطر درس اجازه نداشتم بروم و بازی کنم. من مشغول درس خواندن بودم ولی همه دلم در کوچه بود. به خاطر همین یواشکی از خانه بیرون آمدم اما نتوانستم کفش ورزشی بپوشم و با دمپایی به بازی رفتم. از شانس بد ناگهان توپ را شوت کردم و دمپاییام پرت شد و شیشه همسایه را شکست. من هم فرار کردم و همسایه به سراغم آمد. خواستم انکار کنم که دیدم یک لنگه دمپایی دست اوست و لنگه دیگر پای من!»