
به گزارش مشرق به نقل از کيهان، يکي از اين کاربران مي نويسد: «ديروز صفحه فيس بوک 25 بهمن لينک يک نظرسنجي رو فرستاد که به نظر خيلي خوب ميومد امروز رفتم لينک رو بفرستم بالاترين، ديدم يکي ديگه از کاربرا زحمتش رو کشيده. لينک رو ديروز فرستاده بود اما من نفر يازدهم بودم که راي مثبت دادم!!! واقعا اين يعني چي؟ نفر يازدهم؟؟؟ مگه نميخواين تو گوش شوراي هماهنگي رسما فرو کنيد که واقعا چي ميخواين؟ بابا يکم بيشتر توجه کنيد. التماس ميکنم... يا داريم تو سر و کله هم ميزنيم يا داريم لينک سرگرمي يا بدون ارزش واقعي داغ مي کنيم!»
يادآور مي شود اغلب مطالب بالاترين مراجعه کنندگاني بين 5 تا 30 نفر را شامل مي شود و در ايام خاص که شبکه مذکور برخي مطالب را خيلي داغ مي کنند شمار بازديدکنندگان برخي مطالب خاص بين 200 تا هزار يا هزار و پانصد کليک را شامل مي شود.
در ارزيابي اين افت شديد مراجعه کنندگان، يکي از همکاران دايمي بالاترين در گزارشي نوشت: پس از مدت ها، امروز سري به بالاترين زدم، ياد آن بالاترين گرامي! به ياد اولين روزي که دعوتنامه بالاترين را دريافت کردم، روزي که پس از اين که ماه ها بالاترين را مي خواندم، بالاخره موفق به دريافت مجوز ورود شده بودم شوق کسب امتياز هزار و پانزده هزار! اولين موضوع داغي که ايجاد کردم و دوستاني که پيدا کردم! اما به محتواي سايت که نگاه کردم، لبخند بر لبم خشکيد و بي تعارف بگويم، تلخ بود! اين تلخي به اين دليل بود؛ بالاتريني که روزگاري با تکيه بر دانش کاربران و زحمات مديرانش، محتوايي ارائه مي کرد که در جاهاي ديگر به راحتي قابل دسترسي نبود، امروز تمام محتوايش تبديل به بازنويسي اخبار روزمره سايت هاي خبري شده بود که به شکلي ديوانه وار خبرها در آن تکرار شده بودند با خودم گفتم اين تلخي شايد از صلبيت من باشد. از اين رو به سراغ صفحه شخصي کساني رفتم که در بالاترين از آنها بسيار آموخته بودم. يافتنشان در جايي ديگر ميسر بود! رفتم سراغ شناسه «مرلين». از او بسيار آموخته بودم. لينک هايش معمولا پرطرفدار بودند. اما وقتي به خانه اش رفتم، متوجه شدم که او از آنجا کوچيده است و تنها يادداشتي براي من گذاشته است به اين شرح: «براي آزادي به بالاترين آمدم و براي پايداري آزادي از بالاترين مي روم. در اعتراض به تک روي مديران بالاترين، بالاترين را ترک مي کنم. آزموده را آزمودن خطاست» پس گفتم سري به «آرش خان» مي زنم! آرش خان اهل قلم و مطبوعات بود، به خانه اش رفتم! اما او هم ديگر آنجا نبود. برايم نوشته بود: «در اعتراض به 1) نقض حريم آزادي بيان و سانسور 2) دخالت مديريت در محتواي سايت 3) امتياز ويژه قايل شدن براي برخي کاربران خاص 4) بسته شدن بي دليل حساب کاربران تا اطلاع ثانوي بالاترين را تحريم خواهم کرد.»
همکار پشيمان بالاترين مي افزايد: پس از آن سراغ وب «پلار» رفتم. اين نظر او ماهيچه هاي بسط يافته صورتم را منقبض کرد. او نوشته بود «اصلا بحثي پيش نمي آيد دوست من... اشتباه من بود که دوباره به اين فضا اعتماد کردم و ارسال لينک را از سر گرفتم». پلار هم احساس تنهايي مي کرد! وقتي به خانه ديگر کساني که مي شناختم و فضاي کنوني بالاترين را با حضور آنها عجيب مي دانستم سر زدم، متوجه شدم که مشکل از کجا است. تقريبا هيچ کدام نبودند. محافظه کار (Conservative) نوشته بود «مرد عمل بودن من بدين معناست که ميدانم در کوبيدن سر به ديوار، اين سر است که ميشکند نه ديوار (آنتونيو گرامشي)/بالاترين امروز به همان ديوار تبديل شده است. سرم را نمي کوبم، راهم را کج ميکنم و ميروم، بي هيچ حرف اضافه اي مارتين هم نوشته بود «گفتنش برايم خيلي دردناک است، درست مثل لحظه اي است که عزيزي به تو پشت مي کند و مي رود... اما با مجموعه اتفاقاتي که رخ داد بايد با تلخ کامي بگويم که بالاترين ارزاني مديريت نابخردش!» اسد ميرزا نوشته بود در اعتراض به سياست هاي بالاترين در تحريم هستم.
وي همچنين تاکيد مي کند: خروج اعتراض آميز افرادي از بالاترين که در آنجا وقت گذاشته اند و واقعا به فعاليت در آنجا اميد داشته اند، آن هم با تعداد زياد، به هيچ وجه طبيعي نيست. مشکل از فضايي است که آنها را فراري داده است. اين تحول در بالاترين اتفاق افتاده است. «اطلس» نوشته بود «براي خودم متاسفم که زماني بالاترين رو جدي مي گرفتم.» ترمينوس نيز نوشته بود «خبرها رو ميشه همه جا خوند، حالا که قراره دوستان خوبم نباشند صفحه داغ بالاترين تبديل خواهد شد به يک يا دو خبر يکسان از ده سايت مختلف. فعلا ترجيح ميدهم بجاي بالاترين به وبلاگ دوستان مراجعه کنم.»
اين ضد انقلاب سرخورده در پايان مي نويسد: اين جست و جو براي من گران آمد. تقريبا هر چند ماه يکبار تعدادي از بالاترين کوچ مي کنند و برنمي گردند. 90 درصد کاربراني که نام بردم ديگر در بالاترين نيستند.