کد خبر 457366
تاریخ انتشار: ۱ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۱

لذّت ‏هاى دنيوى همه از قبيل انفعال ‏اند؛ يعنى از خارج بر نفس وارد مى ‏شوند و در وى اثر مى ‏كنند. برخلاف لذت ‏هاى آخرت كه از باب فعل و تأثير و انشاى نفس ‏اند.

 به گزارش مشرق، نعمت‌ها در آخرت تفاوت بسیاری با دنیا دارند. پاسخ سه اندیشمند حوزوی در خصوص تفاوت نعمت های بهشتی و دنیوی را در ادامه می خوانید.

* شهيد مرتضى مطهرى‏

اگر آنچه كه در بهشت هست، از نوع آن چيزهايى است كه در دنيا است، این سؤال پیش خواهد آمد که آنجا هم انسان دچار دلزدگى و خستگى خواهد شد. امّا در بهشت انسان به چيزى مى ‏رسد كه عين خواسته نهايى او است و آن كمال مطلق است؛ به طورى كه بعد از آن كمالى نيست كه انسان در آرزوى مافوق آن باشد. قرآن هم ظاهراً براى همين نكته بوده كه اين تعبير را درباره بهشت مى‏ كند: «لايَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا» (1)؛ برعكس نعمت‏ هاى دنيا- كه وقتى داشته باشد خسته و طالب تحوّل و تجدّد مى ‏شود- اگر به انسان چيزى بدهيم كه ماوراى آن چيزى نيست و آن، «همه چيز» باشد، ديگر خستگى معنا ندارد.

اينجا است كه اهل معرفت معتقدند: مطلوب واقعى انسان (يعنى آنچه كه در آرزوى انسان است) غير از غريزه‏ ها است. غريزه حساب ديگرى است؛ يك نيروى تقريباً مادّى و حيوانى است كه انسان را مى‏كشاند. آن چيزى كه به صورت هدف و ايده و كمال آرزو در انسان واقعاً وجود دارد، غير از خدا هيچ چيز نيست.

حافظ مى‏ گويد:

         روشن از پرتو رويت نظرى نيست كه نيست          منّت خاك درت بر بصرى نيست كه نيست‏
         ناظر روى تو صاحب نظرانند آرى                        سرّ گيسوى تو در هيچ سرى نيست كه نيست‏


يا سعدى مى ‏گويد:

         به جهان خرّم از آنم كه جهان خرم از اوست         عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست‏
         نه فلك راست مسلّم نه ملك را حاصل                آنچه در سرّ سويداى بنى‏آدم از اوست‏


آنچه كه در سّر سويداى بنى ‏آدم مى ‏دانند، همين است كه او جز با خداى خودش با هيچ جا پيوند واقعى ندارد؛ با هر چه پيوند داشته باشد، پيوندى است موقّتى و مجازى؛ و روزى اين پيوند را خواهد بريد. (2)

* آيت اللَّه العظمی جوادى آملى‏

ما اگر معناى ثبات را از سكون جدا كنيم و براى ما روشن شود كه به دارالقرار مى ‏رسيم، اين سؤال براى ما مطرح نيست.

ما يك ساكن داريم و يك ثابت. مثلًا درختى اينجا ساكن است، امّا بالاخره از بين مى ‏رود. امّا معادلات رياضى ثابت هستند و زمان ندارند. نه در مكان خاصى و نه در زمان خاصى قرار دارند. قضاياى رياضى نه در مكانى هستند كه بشوند متمكّن و نه تاريخ و زمان دارند كه بشوند متزمّن.

اگر چيزى نه زمان ‏دار بود و نه مكان ‏دار، ثابت است و نه ساكن. انسان هم كه به دار ثبات و دارالقرار مى ‏رسد، خستگى و دلزدگى براى او معنا ندارد؛ زيرا آنچه ملال آور است، ركود و سكون است، نه ثبوت و لذت دائمى.

* علامه حسن زاده آملى‏

به فرموده خداى متعال: «لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها» (3)؛ [در بهشت‏] براى آنان هر چه بخواهند حاضر است.

اين آيه و آيات مشابه، دلالت مى ‏كند كه خواسته‏ هاى نفس در عالم آخرت، به انشاى (ايجاد) او است، بلكه همه لذّت ‏ها و رنج‏ هاى او در آن عالَم از مقوله فعل ‏اند، نه انفعال.

لذّت ‏هاى دنيوى همه از قبيل انفعال ‏اند؛ يعنى از خارج بر نفس وارد مى ‏شوند و در وى اثر مى ‏كنند. برخلاف لذت ‏هاى آخرت كه از باب فعل و تأثير و انشاى نفس ‏اند. در روايت آمده است: فرشتگان بايد از اهل بهشت اجازه بگيرند تا بر آنان وارد شوند و بالاترين سلطنت ‏ها همين است كه اهل بهشت، هر چه اراده كنند، بشود.

آنچه ملالت و خستگى را به دنبال دارد، انفعال نفسانى است؛ نه فعل و تأثير و انشاى نفس؛ و لذا در عالم آخرت، هيچ گونه خستگى و مَلالتى وجود ندارد. (4)

در پايان گفتنى است: آدمى آن گاه از لذتى دلزده مى ‏شود كه رفته رفته خسته شود و لذت او رو به كاهش باشد. اما اگر خستگى بر انسان عارض نشود و همچنان آدمى در اوج لذت باشد، احساس دلزدگى براى او پيش نمى‏ آيد و اين همان ويژگى نعمت ‏هاى بهشت و لذت ‏هاى بهشتيان است كه خداوند متعال به لطف و كرامت خود به تمامى مؤمنان درستكار و بندگان دوستدارش نصيب مى ‏فرمايد.

پی نوشت ها:
(1). كهف (18)، آيه 108 ..
(2). معاد، ص 170- 172 ..
(3). ق (50)، آيه 35 ..
(4). هزار و يك نكته، نكته 796 و 923 ..

منبع: حوزه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس