عناوین اصلی این کتاب در هشت فصل «جامعه امریکا»، «امریکا و استکبار»، «امریکا و حقوق بشر»، «امریکا و تروریسم»، «امریکا و سایر ملتها»، «امریکا و جهان استکبار»، «امریکا و ایران» و «آینده امریکا» تدوین شده است.
فرازهای از این کتاب:
با رژیم امریکا مواجهیم، نه ملت امریکا
ما با رژیم امریکا مواجهیم، نه امریکا؛ رژیم امریکا با ملت ایران مواجه است، نه فقط با دولت ایران؛ از ملت ناراحت و خشمگین است.
... ما با ملت امریکا کاری نداریم، دشمنی هم نداریم، مثل بقیه ملتهایند. البته در این سالهای طولانی رژیم امریکا با تبلیغات پیگیر، آن ملت را شستشوی مغزی زیادی داده است. خیلی از افراد ملت امریکا نمیدانند که در ایران چه خبر است و اصلاً قضیهی ایران چیست. چیزهای شنیدهاند: ارتجاع و اصولگرایی و ضدیت با حقوق بشر! اینها را دولتها و تبلیغاتچیهایشان به آنان گفتهاند، مردم هم باور کردهاند؛ والّا دشمنیای با آنها نداریم. ما با هیچ ملتی دشمنی نداریم. ملت امریکا هم مثل بقیهی ملتهای دیگر، خوبیهایی دارد، بدیهایی دارد؛ مربوط به خودشان است...
در جایی دیگر از این کتاب به توهّم امریکا نسبت به صاحب اختیاری دنیا از منظر معظّمٌله با همین عنوان پرداخته شده است؛ رژیم امریکا خیال میکند که صاحب اختیار دنیاست و سرپرستی دنیا متعلق به اوست! اصلاً اینها ملتها را به حساب نمیآورند؛ ملت خودشان را به حساب نمیآورند؛ اگر تحلیلکنندهای درست تحلیل کند، معلوم خواهد شد که اینها برای نفوس بشری اصلاً ارزش قائل نیستند.
امروز در دنیا... در دمکراتترین کشورهای جهان، یعنی کشورهای که با همین دمکراسی غربی اداره میشوند- مثل کشور امریکا- نقش و حضور مردم در اداره و هدایت کشور، به قدر ایران نیست.