به گزارش وبلاگستان مشرق، عماريون نوشت: بر خلاف ديگر بازي ها ناجا تماشاچيان را بيشتر کنترل ميکند. جواناني که عمدتا دانشجو هستند و اکثرشان به دليل ايام فاطميه لباس مشکي به تن دارند وارد ورزشگاه مي شوند مامورين نسبت به بچه هايي که لباس مشکي و قيافه اي مذهبي دارند بيشتر گير مي دهند، کفشها را نيز بايد در بياورند و نشان ماموران بدهند. به يک نفر که يک تي شرت سفيد بر تن دارد و روي آن نوشته شده است يا زهرا گير داده اند بهش مي گويند بايد تي شرت را عوض کني دوستانش يک پيراهن به جوانک مي دهند که روي تي شرت يا زهرا بپوشد! داخل استاديوم در بين جمعيت عده اي با پرچم ايران نشسته اند لباس مشکي ها هم زياد در بينشان است شعارشان يا زهرا است. پاسبان ها مي آيند رو به رويشان به صف مي ايستند . گه گاهي چند پاسبان با حالت حمله به ميان جمعيت مي روند و يه پرچم کاغذي بحرين پيدا مي کنند و آن را پاره ميکنند.

 شعارها شروع مي شود پرسپوليس زلزله آل سعود قاتله . کم کم ديگر تماشاچيان هم از اين شعار خوششان مي آيد و با آنها هم صدا مي شوند؛ در ميان زمين بازيکنان تيم سعودي دستپاچه هستند و دو گل مي خورند. در ميان جمعيت دانشجويي صداي بحرين بحيرين بلند مي شود سرهنگ نيرو انتظامي با عجله به همراه تعداد زيادي نيروي ورزيده به ميان بچه هاي دانشجو مي پرد ظاهرا يکي از جوانها روي صورت خود پرچم بحرين را کشيده است، مي خواهند دستگير کنند! قصد دارند او را ببرند ديگران مانع مي شوند جمعيت فوتبالي از جايگاه ديگر فرياد مي زنند ولش کن ولش کن همراهان سرهنگ باتوم ها را با لا و پايين مي برند، همه تعجب مي کنند مگر چه شده ب اتوم ها به سر و صورت بچه ها مي خورد همه با هم دم گرفته اند يا زهرا يا زهرا...

با دستور سرهنگ ليدرهاي گردن کلفت از جايگاههاي ديگر به ميان بچه ها مي آيند مي گويند کسي حق شعار سياسي ندارد . بچه ها م يگويند ما شعار سياسي نمي دهيم يازهرا گفتن کجايش سياسي است يکي از ليدرها مي گويد اين ها (الاتحاد) سني مذهب هستند . روي اين کلمه حساسند!!! واي خدا چه مي شنويم خانم حضرت زهرا چقدر مظلوم است که در پايتخت ايران هم نمي شود يا زهرا گفت!

 سر دسته ليدرها مي گويد ما با آقاي کاشاني جلسه داشتيم ، قرار شده فقط ما شعار بدهيم و مردم هم تکرار کنند اون هم فقط شعار فوتبالي مذهبي و سياسي ممنوع است. منظورش کاشاني مدير عامل باشگاه پرسپوليس است. همان کسي که در سال 82 همراه با ليست آبادگران به شوراي شهر راه يافت عکسش را همين بچه هيئتي ها تبليغ مي کردند مي گفتند مداح است و اصولگرا عکسي با محاسن که روي پيشانيش جا مهر پينه بسته بود همه جا به چشم مي خورد کاشاني راي آورد و رفت شوراي شهر و بعد هم مديرعامل پرسپوليس شد. و حالا ليدرهاي گردن کلفتش براي حضرت زهرا گفتن خط و نشان مي کشند.!!يا للعجب

بچه ها شعار هايشان را مي گويند ليدرها که مي بينند نمي توانند ماموريت خود را انجام دهند به ميان دارو دسته خودشان مي روند و تماشاچياني که در بينشان اراذل و اوباش زيادند را تشويق به شعار دادن مي کنند، شعار ها شروع مي شود بسيجي بي غيرت برو گم شو.......هر وقت بچه ها شعار پرسپوليس زلزله آل سعود قاتله را مي گويند، ليدرها جمعيت را تشويق به هو کردن مي کنند.

سردسته ليدرها دائم با سرهنگ در ارتباط است سرهنگ چيزي بهش مي گويد و ليدر به ميان تماشا چيان اراذل و اوباش مي رود، ناگهان عده اي شعار مي دهند بي غيرت حيا کن استاديوم رو رها کن ..... از ميان آنها آت و آشغال هاي زيادي به طرف بچه ها مي افتد.

پاسبانها مجددا با بچه ها بر سر پارچه نوشته که روي يک پارچه مشکي نوشته شده است السلام عليک يا فاطمه الزهرا درگير مي شوند قصدشان اينست که اين نوشته جلوي دوربين ها قرار نگيرد!!!

ليدرهاي کاشاني هم جمعيت را به شعار نيروي انتظامي تشکر تشکر تشويق مي کنند.

بچه مذهبي ها همه با هم بلند مي شوند و به ضلع جنوبي استاديوم پشت دروازها مي روند، جمعيتشان زياد است و با خالي شدن جايشان ليدرها ارذل و اوباش را مي آورند جا هاي خالي را پر مي کنند.

نيرو انتظامي دور تا دور دانشجويان مذهبي را محاصره مي کنند نيروهاي ضد شورش را هم با تجهيزات کامل

مي آورند، همان هايي را که در مقابل اغتشاش گران روز عاشورا خلع سلاح شدند!! حالا ديگر تمام استاديوم ضلع جنوبي را نگاه م يکنند، صحنه جالبي است، نيرو انتظامي شجاعانه به بچهها حمله مي کند با باتوم و شوکر، بچه ها فقط يا زهرا مي گويند و دست روي سرشان گذاشته اند. پاسبانها به کسي رحم نمي کنند با تمام قدرت مي زنند. فرماندهانشان هم بعضي از بچه ها را گلچين مي کنند و بيرون مي کشندبه قصد کشت مي زنند. ليدرها مردم را تشويق به گفتن نيروي انتظامي تشکر تشکر مي کنند. عده اي از ارذل و اوباش دست مي زنند.

ناگهان رمز عمليات از فرماندهي به پاسبانها که حالا قصد دارند زهر چشم بگيرند مي رسد. براي بيرون کردن دانشجويان حمله مي کنند، با باتوم و اسپري اشک آور تعداد زيادي از جوانان نحيف با لباس مشکي غرق خون مي شوند. پاسبانها در حالي که زخمي ها را دست هايشان را از پشت گرفته اند را با خود مي برند و آنها را از جلوي جمعيت تشويق کننده شان رد مي کنند. دستگير شدگان که به صف پاسبانها مي رسند به هر نفرشان چند با توم به پشتشان مي زنند.

چند نفر از دانشجويان که ضرباتي به سرشان خورده است حالشان بد شده و روي صندلي ها دراز کشيده ان، يکي از فرماندهان پاسبانها با ضربات پا به آنها مي زند و بلندشان مي کنند. همه را از استاديوم بيرون مي کنند. حالا ليدرها و ارذل و اوباش خيالشان از صلوات فرستادن و يا زهراي داشجويان راحت شده است

داور خارجي يک خطاي بازيکن الاتحاد را نمي گيرد، ليدرها فرياد مي زنند شير سماور ... داور و تماشاچيان هم تکرار مي کنند. ليدرها عليه استقلالي ها شعار مي دهند و جمعيت تکرار مي کند.....