
به گزاش مشرق، حسين قدياني در روزنامه کيهان براي احمدي نژاد رييس جمهوري بخاطر خانه نشيني ده روزه اش نوشت که مقصر اين دورکاري او نبوده است .
بخشهايي از اظهارات قدياني خطاب به احمدي نژاد بدين شرح است :
• همين که شنيدم تمام شد اين «دورکاري»، شکر گفتم خدا را و حيف که پشت فرمان بودم و الا به جاي آنکه چندتايي بوق بزنم، سجده مي کردم به نشانه شکر.
• در تمام مدتي که خيلي ها از سلامتي اش قطع اميد کرده بودند، دعا مي کردم برگردد. مي دانستم خدا رويم را زمين نمي اندازد. مثل اينکه خدا روي خيلي ها را در اين داغ و درد، زمين نيانداخت.
• برگردد از «دور کاري» به «نزديک کاري» و همان باشد که هميشه بود. با همان قوت. همان عزم. همان ايده هاي هميشگي. همان پروژه هاي نو به نو. همان طرح هايي که درست مي خورد به حساس ترين نقاط استراتژيک دشمنان خارجي و منافقين داخلي.
• وقتي که مي ديدم دشمن از «دورکاري»اش به خنده آمده و نيش مي زند ما را که؛ «فلاني هم پر!» وقتي که مي ديدم کنايه دشمن را، مي خواستم خرخره اش را پاره کنم، از بس که روي اعصابم راه مي رفت ... و چرا دروغ؟! از بس تو با آن حال خراب، روي اعصابم راه مي رفتي.
• تو برگشتي، اما در سکوت، بي آنکه حتي لازم باشد بابت اين «دورکاري» که دست خودت نبود، از کسي تلويحاً عذرخواهي کني، يا نکني. تو برگشتي، ولي اصلاً لازم نبود که بگويي «سرباز ولايت فقيه» هستي. مگر کسي شک داشت که تو سرباز ولي فقيه هستي؟!
• بيماري تو انحراف نبود که، حالا عذاب وجدان داشته باشي از خنده هاي دشمن وقت «دورکاري»ات. تو زير تيغ جراحان، وقتي که حتي به هوش نبودي، چگونه مي توانستي از تخت بيماري بلند شوي و باز هم کيلومترها جلوتر از خط مقدم، «سردار جبهه فرهنگي» باشي و «نيمه پنهان» دشمن عيان کني؟!
• «دورکاري» تو «دوران نقاهت بعد از عمل» بود، نه ايام «وقاحت بعد از جمل». خوشحالم برگشتي به سر کار.