به گزارش مشرق به نقل از جهان نيوز، پس از پيروزي انقلاب و روي کارآمدن نظام جمهوري اسلامي در ايران، برخي از نيروها نتوانستند با شرايط جديد کنار بيايند. تشکيلات فرقان از جمله اين گروه ها بودند که در مدت فعاليت کوتاه خود ضايعات جبران ناپذيري را به پيکره نظام جمهوري اسلامي وارد کرد. رهبر اين گروه شخصي به نام اکبر گودرزي بود.

گودرزي با نام مستعار «عباس» در ده کوچکي به نام دوزان (بين خمين و اليگودرز) به دنيا آمده بود. وي بين سال هاي ?? و ?? از اليگودرز به خوانسار رفت و بعد از مدتي به قم رفت و ضمن اينکه در دبيرستان درس مي خواند در مدرسه علميه آيت الله نجفي نيز به صورت نيمه وقت تحصيل مي کرد. بعد از مدتي در مسجد چهلستون و در مدرسه شيخ عبدالحسين درس خواند. وي با شيوه و ادبيات خاصي به تفسير آيات قرآن مي پرداخت.

به اعتقاد اعضاي گروه فرقان، حکومت جمهوري اسلامي تلاشي براي برقراري حاکميت روحانيت بود. درحالي که اين گروه از تز اسلام منهاي آخوند پيروي مي کرد. به همين دليل به ترور شخصيت هاي تاثير گذار انقلاب خصوصا روحانيون برجسته روي آوردند.

علاوه بر ترور مفتح و مطهري ليست ترورگروه فرقان عبارت بودند از: محمد بهشتي، محمد جواد باهنر، حقي، امامي کاشاني، ناطق نوري، موسوي اردبيلي، تيمسار فلاحي، بني صدر، خوانساري ، هاشمي رفسنجاني و حضرت آيت الله خامنه اي که با دستگيري اعضاء و رهبري گروه ادامه ترورها متوقف شد.

نحوه دستگيري عوامل ترور شهيد مطهري و گودرزي رهبر اين گروه از زبان جمال اصفهاني و محمد عطريانفر از مسئولان پرونده فرقان موضوع گزارش پيشرو است که در پي مي آيد.

حميد نيکنام، علي بصيري و وفا قاضي زاده، عاملان ترور آقاي مطهري بودند که همگي از تيم جنوب شهر بودند. علي بصيري تازه از دانشگاه فيليپين فارغ التحصيل شده و به ايران آمده بود و دانش مذهبي کافي نداشت. او تحت تاثير گروه فرقان و گودرزي قرار گرفته و در ترور مشارکت کرده بود. حميد نيکنام و بصيري اگرچه دو روز بعد از ترور آقاي مطهري بازداشت شدند اما هيچ معلوم نبود که آنها قاتل مطهري باشند.

نيکنام به خانه يکي از اقوام خود در قزوين رفته بود و آنجا يکي از فاميل هاي او در بحث ها متوجه شده بود که او مواضع ضدروحانيت و فرقاني دارد؛ به کميته گفته بود و بدين ترتيب نيکنام در خيابان بازداشت شد بدون اينکه کسي بداند او قاتل آقاي مطهري است.

بصيري هم در چاپخانه کار مي کرد. اطلاعيه اي که پس از ترور آقاي مطهري پخش شده بود روي يک کاغذ A? رنگي بود که ما وقتي سرنخ آن کاغذ را گرفتيم به چاپخانه اي رسيديم که بصيري يکي از کارگران آنجا بود و وقتي سراغ بصيري را گرفتيم و به خانه اش رفتيم، او فرار کرد و از چينه ديوار افتاد و بيهوش شد.

او را به بيمارستان آورديم و پس از به هوش آمدن گفت که من قبل از انقلاب فرقاني بوده ام و بعد از انقلاب از آنها جدا شده ام. ما سرنخي نداشتيم و آنها هم منکر دخالت در قتل شهيد مطهري بودند.

جالب است که شبي که بصيري را گرفتند يکي از بچه ها به نام محمد هنردوست، شهيد مطهري را خواب ديده بود که يک شنل قرمز خوني را از دوشش بر مي دارد و يک شنل سبز را جاي آن مي گذارد و مي گويد که من از امشب راحت مي خوابم.

اين تنها «شاهد» ما براي دخالت بصيري در قتل شهيد مطهري بود. شبي که ما گودرزي را گرفتيم، در راه حرکت به سمت اوين، من از او پرسيدم که قاتل مطهري کيست. او گفت که يعني شما نمي دانيد. گفتيم مي دانيم ولي مي خواهيم تو را امتحان کنيم و او نام بصيري و بقيه افراد را به زبان آورد.

پس از ترور مطهري و در آن شبي که همزمان به ?? خانه تيمي گروه فرقان حمله شد، اکبر گودرزي هم به طور اتفاقي در يک عمليات شبانه بازداشت شد. در پي شناسايي يک خانه تيمي و مشاهده آتشباري شديد از آن معلوم شد که اين خانه بايستي اهميت زيادي داشته باشد.

بچه ها نمي دانستند که گودرزي در کجا مستقر است، ولي اميدوار بودند که گودرزي را هم در اين عمليات پيدا کنند تا اين که در حمله به يکي از خانه هاي تيمي در خيابان جمالزاده مشخص شد مقاومت در اين خانه وحشتناک زياد است و تيراندازي و برخورد به طور گسترده صورت گرفته است. بچه ها حدس زدند که حتما اين خانه از اهميت خاصي برخوردار است و نيروهاي کمکي به آنجا رفتند. مهم هم بود که در اين عمليات کسي کشته نشود و همين مطالبه، سرعت عمليات را کم مي کرد. بچه ها مجبور شده بودند نارنجکي را داخل خانه بيندازند.
اين اقدام، هم نگران کنده بود و هم راهگشا. با انفجار دو نارنجک در آن خانه تيمي خيابان جمال زاده تهران، تيراندازي قطع شد و يک نفر از داخل فرياد زد که «نزنيد، نزنيد، رهبر مجروح شد». اين پيام براي بچه هاي عمليات بسيار راهگشا بود. بچه ها به داخل خانه ريختند و دو نفر را بازداشت کردند که در ميان آنها شخصي وجود داشت که مجروح شده بود و گويا همان اکبر گودرزي بود.

به گفته او در آن شب عموم بچه هاي فرقان يعني حدود ?? تا ?? نفر بازداشت شدند و اين گروه به کنترل درآمد. تمام سلول هاي بند ??? اوين پر شد و ترورها متوقف شد.