به گزارش وبلاگستان مشرق، محمد صادق زماني در مطلب اخير وبلاگ "روح آبي" نوشت:
«رپرها» يا همان خوانندگان موسيقي رپ، طي سال هاي اخير توانسته اند در جامعه به ويژه در ميان قشر جوان و نوجوان ايراني، جايگاه و پايگاهي براي خود دست و پا کنند. موسيقي سخيف و دور از ادب اين افراد را در تاکسي ها، خودروهاي شخصي، پخش کننده هاي موسيقي ريز و درشت افراد جامعه به ويژه جوانان و نوجوانان(ام پي تري پلير)، گوشي هاي همراه، شبکه هاي ماهواره اي، خوابگاه هاي دانشجويي، خانه ها و خيلي جاهاي ديگر مي توان شنيد. واژه ها و اشعاري که اين افراد از آن ها استفاده مي کنند بي ادبانه، غيراخلاقي و لمپنانه است و به خاطر ريتم هاي شش و هشتي و هيجاني موسيقي همراه با اين اشعار و نيز درون مايه هاي طنز و هزل سخيف خود شعرها، اين واژه ها لقلقه زبان و ملکه ذهن افرادي شده است که اين موسيقي ها را گوش مي کنند. در کنار اين موسيقي و اشعار مبتذل که اثرات مخربي بر اخلاق اجتماعي دارد، مدل ها و نوع پوششي که اين افراد تبليغ مي کنند نيز از مصاديق ابتذال است و خطر آشکاري براي جوانان و نوجوانان به شمار مي آيد. رپرها مبلغان بي بندوباري هستند.
رپ فارسي به شکلي از موسيقي رپ گفته ميشود که به زبان فارسي و عمدتاً در ايران خوانده ميشود. اين سبک موسيقي اگر چه عمدتاً متاثر از سبک رپ غربي است، اما تمام ويژگيهاي آن را ندارد و برخي خصوصيات آن در رپ غربي وجود ندارد. رپ فارسي در اوخر دهه هفتاد شمسي در ايران شکل گرفته و خوانندههاي زيادي به طور رسمي و غير رسمي (اصطلاحاً زير زميني) در اين سبک فعال هستند.
گسترش رپ فارسي به طور زيرزميني و از طريق اينترنت، به ويژه با توجه به اين که قسمت عمدهاي از آثار زيرزميني سرشار از فحش و ناسزا بود، باعث شد که دفتر موسيقي وزارت ارشاد در مورد اعطاي مجوز به آثار اين سبک سختگيرانه عمل کند. مدتي پس از اين که قطعهاي در سبک «رپ-پاپ» فارسي در عنوانبندي مجموعه? تلويزيوني «خانه به دوش» از يکي از شبکههاي تلويزيوني پخش شد، دفتر موسيقي وزارت ارشاد در نامهاي به سازمان صدا و سيما از پخش ترانهاي با اين سبک از رسانهاي مانند تلويزيون گلايه کرد.
در چند سال اخير به تعداد گروههاي بدون مجوز و زيرزميني رپ در داخل ايران افزوده شدهاست. همچنين آهنگهاي فارسي تعدادي گروه رپخوان در خارج ايران نيز از طريق اينترنت در ايران منتشر ميشود. اغلب گروههاي رپ زيرزميني آثارشان را از طريق وبگاهها و وبنوشتهاي شخصي به گوش شنوندگان ميرساندند تا اين که شبکه هاي ماهواره اي به کمک آنان آمدند و فضاي کافي و حتي بيشتر از کافي را در اختيار اين افراد قرار دادند تا صدا و تصويرشان همزمان پخش شود.
بسياري از گروههاي رپ ايراني، بر حسب آن که از کدام شهر اين کشور منشا گرفته باشند نام گروه خود يا صفتي از آن را برابر کد تلفني آن شهر قرار ميدهند. به عنوان نمونه، گروههاي تهراني خود را «021» نام ميدهند، «051» که گروه ابليس است، گروه «0451» از اردبيل است و گروه «0111» از شهر بابل هستند. برخي از گروهها هم از کد شهري که در پلاک ماشين استفاده ميشود براي گروهبندي استفاده ميکنند مانند «ايران 18 » که از گروههاي همداني است.
هنر زيرزميني؛ مروج بداخلاقي و بي اخلاقي
هنر زيرزميني از اصطلاحات و پديده هايي است که مي توان گفت در بيشتر جوامع وجود دارد اما اهميت اين پديده براي کشوري همچون ايران از اين منظر است که کشور ما در شرايط کنوني به ويژه از بعد از پيروزي انقلاب اسلامي آماج حملات نرم يا همان جنگ نرم قرار گرفته است. از اين رو، مي توان گفت هنرزيرزميني يکي از قوي ترين ابزارهاي نهادينه کردن نابهنجاري هايي است که طراحان جنگ نرم اين نابهنجاري ها را براي کشورهاي گوناگون بويژه کشوري با مختصات عقيدتي و فرهنگي ايران طراحي کرده اند.
هنر و فرهنگ زيرزميني اصطلاحي است براي توصيف خرده فرهنگ هاي کساني که سلايق وعلايق خود را به انواع دلايل به دور از فرهنگ جامعه مي يابند يا مي دانند. اين لغت در ريشه به جنبش هاي مقاومت و رهايي گفته شده است که معمولا مخفي و به اصطلاح زير زميني حرکت مي کنند. اما آن ها تنها به تنها به اختلاف سليقه خود اکتفا نمي کنند و با ابزارهايي که در اختيار دارند تمام تلاش خود را براي تغيير سلايق ديگر افراد جامعه به ويژه نسل جوان و نوجوان به کار مي گيرند.
زيرزميني -به عنوان صفت- در واقع به چيزي اطلاق مي شود که پايين تر از سطح زمين يا بيرون از فرهنگ حاکمه بر اجتماع حضور دارد.
جنبش هاي مقاومت اغلب از اين واژه استفاده کرده اند . زيرزمين و فعاليت هاي زيرزميني امروزه در جهان پديده اي آشناست و يادآور جنبش مقاومت جنگ جهاني دوم است. اين واژه به بسياري از خرده فرهنگ هايي که در ادبيات، هنر و موسيقي دهه شصت به وجود آمده بود نيز اتلاق مي شد.
جوانان و نوجوانان روستايي هم شنونده رپ!
درباره هنر زيرزميني، واژه هنرمندان زيرزميني گفته مي شود که بدون حمايت دولت و رسانه هاي فرهنگي جامعه شان فعاليت مي کنند. گروه هاي هنري زيرزميني به خصوص در زمينه موسيقي، شعر و ادبيات در کشور ما رواج بسيار داشته و دارد. در دوران کنوني به علت وجود اينترنت و امکان دسترسي به اطلاعات آرشيو شده در تمامي نقاط جهان، نشريات و گروه هاي هنري زيرزميني با اهداف و انگيزه هاي گوناگون گرد هم مي آيند و فضاي فرهنگي و ارتباطي خود را گسترش داده و تقويت مي کنند . بديهي است که ارا ئه چنين آثاري، در فضاي عام جامعه و در ميان رسانه هاي دولتي- مردمي در هيچ کجاي دنيا مورد حمايت قرار نگرفته و نمي گيرد واين بيشتر به علت ضديتي است که اهداف اين خرده فرهنگ ها با اهداف رسانه هاي جمعي و فرهنگ عمومي جامعه دارد.
در بين انواع هنرهاي زيرزميني، قدرتمندترين و اثرگذارترين آن ها «موسيقي زيرزميني» است که در دوران حاضر چون با فيلم و تصوير همراه شده و در قالب کليپ ارائه مي شود، يک اثرگذاري چندوجهي – آواز، ساز، ملودي، تصوير- به خود گرفته و در حقيقت، عمق اثرگذاريش چندبرابر شده است. در برهه کنوني، موسيقي هاي «رپ» و «متال» بارزترين و شناخته شده ترين موسيقي هاي زيرزميني موجود در ايران هستند که حتي به روستاها هم پا نهاده و جاي خود را در بين نسل جوان و نوجوان روستايي باز کرده اند.
موسيقي زيرزميني
موسيقي زير زميني معمولا به موسيقي گفته مي شود که بدون مجوز رسمي و در استوديوي خانگي يا اختصاصي ضبط يا خلق مي شود. اين موسيقي به علت انگيزه هاي غير تجاري، معمولا فضايي کاملا متفاوت از فضاي موسيقي روز جامعه و حتي خرده فرهنگ هاي ديگر آن دارد. آنچه بيشتر در موسيقي زيرزميني يا به قولي پيشرو مورد توجه قرار مي گيرد، مرزشکني هاي اخلاقي و فرهنگي و اعتقادي است که وجهي کاملا متفاوت به فعاليت زيرزميني ها مي بخشد و در مخاطب ايجاد نوعي واکنش آميخته با ولع مي کند. از مهمترين ويژگيهاي اين نوع موسيقي قابليت جذب مخاطبان نخبه و صاحب انديشه و همينطور عوام و مردم عادي است. در حال حاضر، نزديک به 50 هزار نفر در عرصه موسيقي زيرزميني- خواننده، شاعر، آهنگساز، دکوراتور، تهيه کننده، تصويربردار و...- فعاليت دارند که اگر توزيع کنندگان و فروشندگان و فعالان اينترنتي را هم به اين تعداد اضافه کنيم رقمي ميليوني خواهد شد.
چرا رپ يک مسئله است؟
براي بررسي چرايي مسئله بودن هنرهاي زيرزميني در کشور ما به ويژه موسيقي زيرزميني بايد نگاهي به اطرافمان، به سياست هاي حاکم بر نظام بين الملل و برهه تاريخي اي که در آن هستيم بيندازيم. آيا قبول داريم که جنگ نرم(همان تهاجم فرهنگي مورد تأکيد و تصريح رهبر معظم انقلاب و صاحبنظران) واقعيت دارد يا نه؟ آيا قبول داريم که طراحان جنگ نرم و تهاجم فرهنگي از ابزارهاي کاربردي براي پيشبرد اهداف خود بهره مي گيرند يا نه؟ اگر قبول داريم بايد به درون خانه ها، مدارس، خيابان، پارک ها و بسياري اماکن ديگر سري بزنيم تا نفوذ موسيقي زيرزميني را لمس کنيم و با چشم مشاهده نماييم. اگر محتواي اين موسيقي، اصيل بود و اخلاق و هنجارهاي اعتقادي در آن رعايت شده بود به هيچ وجه نمي شد عنوان «مسئله» را براي آن به کار برد اما ماجرا کاملا برعکس است.
از سوي ديگر بايد به اين سئوال پاسخ دهيم که آيا قبول داريم موسيقي از اثرگذارترين ابزارها براي تغيير هنجارها، علايق و باورها در جوامع انساني است يا نه؟ آيا قبول داريم که موسيقي از يک قدرت جادويي براي تحريک عواطف و احساسات انساني برخوردار است يا نه؟ بي شک قبول داريم. در جامعه خود ما هم هر زمان تصميم به تشويق افراد براي شرکت در يک مناسبت يا مراسم ملي از قبيل انتخابات، راهپيمايي ها و ديگر موارد اين چنيني گرفته مي شود، انواع و اقسام موسيقي ها از رسانه ملي پخش مي شود. چرا؟ پاسخ روشن است؛ به علت قدرت افسونگر موسيقي در تشويق افراد براي انجام يک کار، يک ايده و يک عمل. پس موسيقي ابزاري قدرتمند براي بازسازي فرهنگ يا خرده فرهنگ هاي اصيل و قديمي و يا ايجاد فرهنگ يا خرده فرهنگ هاي جديد است. با اين زاويه نگرش، بايد متوجه باشيم که موسيقي زيرزميني با احاطه کامل بر فضاي اينترنت و فضاي واقعي، آمده است تا در ذائقه اخلاقي، نگرش فرهنگي و ديدگاه اعتقادي ما تغيير ايجاد کند؛ تغييري در راستاي سياست هاي طراحي شده در مانيفست «نئوليبراليسم» آمريکايي و غربي. آنها اين تغيير را در باورها، پوشش، تبديل ذائقه ها به يک ذائقه صرفاً مادي و هوسباز، بي بندوباري و لمپنيسم رفتاري و گفتاري دنبال مي کنند. خوانندگان زيرزميني تا کنون بالغ بر 3 هزار و پاينصد واژه لمپني را وارد ادبيات گفتاري جامعه کرده اند!
در کنار فعاليت زيرزميني ها، بعضي زيرساخت ها هم در جامعه ما آماده استقبال از اين سبک از هنر است؛ مهمترينش آن که جامعه ما منفعل است و در يک جامعه منفعل، اکثريت آدم ها هم منفعل هستند. انسان منفعل، هيجانپذير است و قواعد خوب و بد زندگياش را از هيجانهاي زندگياش استخراج ميکند برعکس آدم فعال که لذت زندگي بعد از هيجانها يعني لذت تعادل را کشف کرده است. او قواعد زندگياش را از هيجانهايش استنباط نميکند بلکه قواعد را از حقايق بيرون ميکشد.
اما جامعهاي که اصول فردي و اجتماعي بالغ و نابالغ آن را از هيجان ناشي ميشود، (هيجان قهرماني، هيجان اول بودن، هيجان رسيدن به هر چيز)، اين جامعه منفعل است.
جامعه منفعل جامعه زايايي نيست. توليدکننده فکر و هنر نيست بلکه مصرفکننده است. فکر ميکنيد چرا ما مردمان دقيقه نود هستيم؟ چون دقيقه نود هيجاني است، نقطه اوج است، ما کارهايمان را براي نقطه اوج ميگذاريم چون فقط به شرط هيجان انگيخته ميشويم! و موسيقي به ويژه از نوع زيرزميني آن از اين قدرت وافر برخوردار است که هيجان را به بهترين شکل ممکن بربيانگيزاند.
دلايلي ديگر براي «مسئله» بودن رپ
- فعالان عرصه هنرهاي زيرزميني به ويژه موسيقي زيرزميني که تسلط قابل توجهي بر فضاي اينترنت دارند(با توجه به آنکه بر اساس اعلام نهادهاي دولتي، 30 ميليون نفر ايراني با اينترنت در ارتباط اند) به راحتي موسيقي هاي توليد شده خود را که عموماً تصويري هستند براي دانلود کردن در اينترنت قرار مي دهند. موسيقي هاي اين افراد، درون مايه هاي سکسي دارد و مروج بخش مبتذل فرهنگ غربي است. موسويقي زيرزميني ايران نيز تا حدود زيادي اگر چه زائيد? محدوديت هاي اجتماعي، سياسي و فرهنگ سنتي حاکم در کشور است، اما وجود حياط خلوتي به نام اينترنت تاثير بسزائي در سير تحول و رشد آن داشته است. اينترنت، همان پنجر? الکترونيکي که درهاي خود را رو به جهان ناشناخته اي باز کرده و نسل جوان ايراني اينک در اين زمين بازي پر خطر و پرهيجان در لابلاي صفحه هاي الکترونيکي آن مشغول بازي و کند و کاو است و رپرها خوراک فکري و تفريح او را مي سازند!
- شبکه هاي ماهواره اي در حجم وسيعي به پخش موسيقي ها و کليپ هاي خوانندگان زيرزميني مي پردازند. پس نقش پررنگ ماهواره ها را هم بايد به نقش قابل توجه اينترنت اضافه کرد.
- نفوذ خوانندگان زيرزميني به ويژه در بين قشر جوان به اندازه اي است که کانديداهاي انتخابات رياست جمهوري- موسوي و کروبي- دو تن از اين خوانندگان را با مبالغ هنگفتي به عضويت ستاد خود درآورده بودند تا در حمايت از آنان بخوانند و آن ها نيز خواندند.
- خوانندگان زيرزميني، مدل هاي ترويج پوشش و لباس هستند. لباس هايي که اين افراد ترويج مي کنند چون در قابل موسيقي و تصويرهاي داغ نمايش داده مي شود به راحتي در ذهن مخاطبان به ويژه جوانان و نوجوانان نقش مي بندد. شلوارهاي پاره، جملات غيراخلاقي هک شده برروي لباس ها، پيراهن هاي بدن نما، موهاي داراي مدل هاي شيطان پرستي و نامتعارف و آرايش هاي زنانه براي مردان از جمله مدهاي ترويجي توسط زيرزميني هاست. اثرپذيري پوشش از اين افراد را مي توان در جوانان امروزي به خوبي مشاهده کرد. جوانان و نوجوانان و حتي بخشي از بزرگسالان، اوقات فراغت خود را با شنيدن اين موسيقي ها و ديدن کليپ هاي تصويري زيرزميني پر مي کنند.
- در رفتارها، اشعار و کليپ هاي تصويري زيرزميني، هيچ نشانه اي از اخلاق و اعتقادات اصيل ديني مشاهده نمي شود. همه چيز در جنس مخالف و ارتباط با او خلاصه شده. اين ارتباط با جنس مخالف هم با ادبيات لمپنانه و مبتذل همراه است. ترويج اين سبک از هنر، جز آلوده کردن اذهان عمومي و گسترش ارتباطات نامشروع نتيجه اي در بر ندارد.
- در ميان فعالان هنرهاي زيرزميني به ويژه موسيقي زيرزميني، ترويج سکسواليته و نهيليسم(پوچگرايي) به وضوح قابل مشاهده است.
گام هايي که بايد برداشت
در چنين شرايطي نمي توان گفت «همه چيز آرام است و مسئله اي نيست»؛ زيرا مسئله بسيار خزنده و بااهميت است. به نظر مي رسد گام هاي زير را براي کاهش اثرات اين مسئله بايد برداشت:
- شناسايي فعالان هنرهاي زيرزميني به ويژه اهالي موسيقي زيرزميني. اين گام، سخت و دشوار است زيرا زيرزميني ها بنا به خاصيت زيرزميني بودنشان به اين راحتي تن به ظاهر شدن نمي دهند.
- مصاحبه حضوري با اين افراد براي تامين محتوا و پيش فرض هاي مورد نياز به جهت بررسي روانشناختي و جامعه شناختي اين مسئله. براي جلوگيري از گسترش پديده هاي نابهنجار، پيش از هر اقدامي بايد چرايي گرايش نابهنجارها به اين نابهنجاري را استخراج کرد تا بتوان از بطن اين چرايي، تاکتيک هاي لازم را براي مقابله طراحي کرد. بدون شک در اين مرحله و چه بسا تمام مراحل کار، بهره گيري از روانشناسان و جامعه شناسان ماهر يک ضرورت است.
- شناسايي سايت هاي اينترنتي و وبلاگ هايي که مروج هنر زيرزميني هستند و توليدات اين گروه ها را براي دانلود و استفاده در اختيار کاربران اينترنتي قرار مي دهند.
- شناسايي آن دسته از زيرزميني ها که ظرفيت اصلاح سبک و اصلاح رفتار دارند. اين افراد را مي توان به وزارت ارشاد معرفي کرد تا از حمايت هاي لازم جهت اصلاح رويه برخوردار شوند.
- پس از شناسايي افراد قابل اصلاح، بايد از اين اشخاص تيمي در مقابل آن دسته از زيرزميني هاي غيرقابل اصلاح تشکيل داد تا خودشان عليه خودشان به پاخيزند. اکنون و در حال حاضر به دليل متفاوت بودن سبک اين موسيقي و بي رقيب بودن آن در محتواست که مخاطبان را مجبور کرده فقط اين توليدات را بشنوند و ببينند اما وقتي ما بتوانيم با همين سبک، توليداتي با محتواي اصيل بسازيم سبد هواداران اين هنر، ريزش مي کند.
- تشکيل يک اتاق فکر با حضور زيرزميني هاي قابل اصلاح و همکاري کننده براي خنثي کردن برنامه ها و توليدات طيف زيرزميني مخرب و نابهنجار.