
مشرق-- جنگ نرم فرهنگي، فرآيندي پيچيده، طولاني و آرام است که در طي آن مکانيسم هاي دفاع فرهنگي، سياسي، اقتصادي (فرهنگ نظامي و فرهنگ اجتماعي) جامعه هدف را در مقابله با اهداف دشمنان از کار مي اندازد و با استفاده از ظرفيت هاي داخلي کشورِ هدف و حوزه فرهنگ تمدني آن، اقدام به ايجاد اختلاف و مديريت آن نموده تا آنان با يکديگر درگير شوند و به نحوي عمل مي شود که کشورِ هدف، خود به عنوان ميزبان (دشمن نرم) عمل نموده و در نهايت مکانيسم ايمني اکتسابي فرهنگي و ملي آن از بين مي رود.
علت اصلي اين که عموم افراد مي بايست با جنگ نرم و عرصه هاي آن آشنا شوند آن است که هنوز بسياري در کشور يا جنگ نرم را باور ندارند و يا اگر دارند نيز آن را نمي شناسند که اين موضوع اساس خطر اوليه و نقطه ضعف ما در جنگ نرم مي باشد.
به همين منظور، کارگروه مي بايست خود نسبت به يک تصوير کلي جنگ نرم، استراتژي هاي دشمن و دکترين هاي پشتيباني کننده آن استراتژي ها، آگاهي کامل يابد.
واقع آنست که ما در حال حاضر مانند مبارزي نابينا در حال جنگ هستيم. استراتژي اوليه ما در اين جنگ ايجاد و بسط بصيرت است. درک مکانيسم و ديناميسم حرکتي عوامل جنگ نرم، نه صرفاً در مصداق بلکه در تصوير کلي آن نهفته است.
به واقع ما با يک ويروس نرم پيچيده اي در اين منازعه مواجه هستيم، ويروسي که هوشمند است و به سرعت مي تواند در مقابل حرکات ما جهش يافته، تغيير کند و مقاوم شود.
نحوه نفوذ و رشد در بدن ميزبان و علائم باليني اجتماعي اين ويروس نرم، به نحو عجيبي شبيه عملکرد ويروس HIV در بيماري ايدز مي باشد. تحقيقات 15 ساله غير رسمي و 3 ساله رسمي نگارنده در اين حوزه کاملاً اين موضوع را اثبات مي کند. متاسفانه همانطور که تا اين زمان راهکار مناسبي براي درمان قطعي بيماري ايدز کشف نشده است؛ در اين خصوص نيز هنوز راهکار قطعي براي برخورد و انهدام قطعي دشمن در اختيار نداريم.
تنها تحقيقات بيودکترينال (آموزه هاي طبيعي) تطبيقي انجام گرفته در اين مسير براي استفاده در عرصه جنگ نرم در اختيار ماست. ما به نوعي با يک بيماري ايدز فرهنگي مواجه هستيم که در آن ساختارها و نرم افزارهاي دفاع فرهنگي که در مکتب ما وجود دارد کارايي خود را از دست داد و (ايمني اکتسابي فرهنگي) ما از بين مي رود.
تعبير مقام معظم رهبري از ويروس ها و ميکروب هاي سياسي شايد صرف يک اصطلاح نبوده باشد (که حتما نيست) بنابراين بايد توجه داشت که مي بايست از اين ظرفيت تشابه به عنوان ظرفيت نمادين براي انتقال مفاهيم و موضوعات و مصاديق جنگ نرم به مخاطب بايد استفاده شود. تحقيقات انجام شده شکي باقي نگذارده که مکانيسم اصلي حرکت دشمن کاملاً منطبق بر روش اين ويروس (HIV) است.
ويروس HIV در بدن ميزبان به مدت طولاني به صورت نهفته زندگي مي کند و تنها در زمان ورود، ايجاد تب خفيفي توأمان با سردرد، حالت تهوع و... مي نمايد که پس از مدت کوتاهي از بين مي رود.
قضاياي مربوط به فتنه 88 کاملاً مصداق همين مسئله است. دشمن ويروس خود را در جامعه ما وارد کرده است و در حال حاضر مشغول فعاليت دوران نهفتگي خود است تا به مرور و با کاهش سيستم ايمني فرهنگي و اجتماعي و نقص آن، زمينه را براي ميکروبها و ويروس هايي که توانايي مرگ و زوال جامعه را دارند، فراهم آورد.
متاسفانه «نوع جديدي از بي تفاوتي» در ميان جامعه، علي الخصوص ميان طبقه فرهيخته اجتماع در حال گسترش است. طبقه فرهيخته هر اجتماعي در حقيقت سلول هاي دفاعي هوشمند آن جامعه هستند که توانايي دفاع آنان از کار مي افتد.
وقتي اين اتفاق افتد و به عبارتي امر به معروف و نهي از منکر بر زمين گذاشته شود زمينه کاملا براي ميکروب و ويروس هاي فرهنگي و فساد آور نظير بي حجابي روابط غير اخلاقي و خارج از عرف عادي بشري (همجنس بازي، مثلثي، ضربدري)، مشروبات الکلي و مواد مخدر، قماربازي و... که مي تواند جوامع را در معرض فساد و زوال قرار دهد فراهم خواهد شد.
در اينجاست که نقش هنر و علي الخصوص هنر سينما و ديگر مصاديق عيني آن (فيلم ها ، سريال ها و شبکه هاي تلويزيوني) معنا پيدا مي کند.
فلذا مي بايست با معرفي ويروس دشمن با ارائه استراتژي هاي آن به مخاطب اين درک کلي را القا نمايد. تا همان طور که جامعه و افراد نسبت به بيماري ايدز حساس هستند، نسبت به اين ويروس نرم فرهنگي نيز دغدغه يابند. بايد توجه داشت که در اين نوع جنگ، اين خود ما هستيم که اين ويروس را مانند اسب تروا را به داخل خود منتقل مي نماييم. براي نفوذ و عملکرد ويروس تنها کافي است از نحوه ورود آن اطلاع نداشته باشيم.
مصاديق مکانيسم جنگ نرم را نه لزوما در مواردي مانند فيلم ها، کتاب ها، مواد مخدر و... بايد جست بلکه مصداق اصلي آن در همين مکانيسم است.
متاسفانه در حال حاضر عموم جامعه از اين مسئله بي اطلاع اند و دشمن نيز با کوبيدن بر طبل تئوري "توهم توطئه" هر تلاشي را براي معرفي اين ويروس ايدز فرهنگي (ويروس نقض کننده ايمني اکتسابي) به آن حواله مي دهد تا از معبر القاي تئوري توهم توطئه زمينه « تحقق توطئه» را فراهم آورد.
فلذا مي بايست در معرفي آن کاملاً دقت نماييم چرا که عدم معرفي صحيح آن به تقويت تئوري توهم توطئه خواهد انجاميد که به تعبير ريچارد کريسمان (نظريه پرداز جنگ نرم) بهترين راه تبليغات مسموم آنست که تبليغ کنيد که آن را انجام نمي دهيد.
بايد توجه داشت که اين فرصت استثنايي براي آنان است که بتوانيم ويروس دشمن، مکانيسم عملکرد و استراتژي ها و دکترين هاي پشتيباني کننده آن را به مخاطب منتقل نماييم.