کد خبر 43078
تاریخ انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۸:۲۷

اينجا دروازه غار است؛ دروازه ندارد، غار هم ندارد اما تا دلت بخواهد معتاد دارد. آنقدر که نتواني توي خيابان، پارک و کوچه پس کوچه هايش به راحتي راه بروي. اينجا دروازه غار است. دروازه غار کودک کار هم زياد دارد. از هر سن و هر قوم و مليتي. از همان سر چهار راهي

به گزارش مشرق به نقل از مهر، تا به حال از خودتان پرسيده ايد اين بچه ها کجا و چطور وصله سياه شب را به صبح مي چسبانند؟ فکر کن به رنگ آرزوهاي موسي چهار ساله که توي جاده بهشت زهرا گل مي فروشد؟ مي داني جواد پدر و مادر ندارد و مجبور است براي ماندن کنار عمه اش روزي 17 ساعت کار کند يا مشتاق 19 ساله که 15 سال است دارد کار مي کند؟ به ناصر فکر کن که زير شلاقهاي کمر بند پدر آخ هم نمي گويد. به دستان سياه، لبهاي خشک، پوستهاي ترک خورده و...

اينجا دروازه غار است. همه چيزش با جاهاي ديگر فرق مي کند. توي زمين فوتبال ورزشگاهش به جاي چمن سرنگ تزريق شده سبز مي شود. حکومت نظامي اراذل و اوباش و زورگيرها دارد؛ جرات مي خواهد بعد از تاريکي هوا از خانه بيرون بيايي. توي دروازه غارخلاف کارها راحت رفت و آمد مي کنند. معتادها توي پارک هايش کنار بچه ها مواد مي کشند. تازه خيلي وقت ها از کودکان محل هم براي رد و بدل کردن مواد کمک مي گيرند. اينجا کودک بدون شناسنامه هم دارد. تازه بعضي ها مادرهايشان هم شناسنامه ندارند.

خلاصه اينجا دروازه غار است و تا دلت بخواهد چيزهاي جور واجور و عجيب غريب پيدا مي شود. بچه هاي اينجا از سر سپيده صبح تا سياهي شب کار مي کنند. هر کاري که بابت آن پول خوب بدهند. چون از بچگي ياد گرفته اند که بايد کار کنند و بدون پول به خانه نيايند...

 

به زباله داني شهرمان خوش آمديد

با يک نگاه کوتاه و يک گشت و گذار چند دقيقه اي مي فهمي که دروازه غار وسعتي دارد به اندازه همه بدبختي هاي شهرمان. انگارهر آدم ناجوري که از هر جا طرد شده سر از اينجا درآورده. آدمهاي غير عادي و تن هاي لبريز از مواد مخدر به راحتي توي کوچه ها پرسه مي زنند و در کنار آنها کودکان و نوجوانان مشغول بازي و معرکه گيري اند. ساعت 2 بعد از ظهر است. خورشيد تمام قد روي ديوار خانه ها کش آمده. از کوچه پس کوچه هاي دروازه غار تا محل مورد نظر (خانه کودک) با اين که مسافتي کمتر از چند قدم است اما از هر کس مي پرسم يا سر تکان مي دهد و يا اينکه آدرس را اشتباه مي گويد. ناچار به شماره تلفني که از عکاس خبرگزاري گرفتم پناه مي برم...

...چند بوق آزاد و صداي مردي پشت خط... با نشاني که مرد مي دهد و با يک جهت شناسي دقيق کمتر از چند ثانيه محل مورد نظر را پيدا مي کنم "خانه کودک دروازه غار" يک خانه قديمي محقر با دربي که با ميله هاي آهني محصور شده است و اگر نقاشي هاي روي در و ديوارش را ناديده بگيري به هر جايي شباهت دارد جز به خانه کودک!

توي راهروي کوچک و خيلي کوتاهش بچه ها از سر و کول هم بالا مي روند. در ميان سرو صدا و هياهوي بچه ها با يک نگاه تمام سر و ته خانه کودک را در مي آورم؛ دو اتاق خيلي کوچک و سه اتاق نسبتا بزرگتر. دفتر خانه کودک دروازه غار محل ملاقات من و "فاطمه چوبلي" مديريت مرکز، يکي از همان دو اتاق محقر است که چهار پنج نفر در کنار هم به راحتي جا نمي شوند...

 

شناسنامه اي به قدمت 17 سال

چوبلي اين طور شروع مي کند: انجمن حمايت از حقوق کودکان از سال 73 با رويکرد تبليغي، اجتماعي و اجرايي و با تکيه بر امکانات مادي و انساني و مشارکت اعضاي خود به ترويج پيمان نامه جهاني حقوق کودک و تلاش براي اعمال آن پرداخت و مجموعه اي از طرح ها و پروژه ها را به منظور ارتقا سطح زندگي کودکان به اجرا گذاشت که يکي از آنها طرح توانمند سازي کودکان در وضعيت دشوار با تاکيد بر کودکان کار و خيابان در خانه کودک منطقه 12 تهران است. ساختمان اين مرکز متعلق به شهرداري است اما خانه کودک شوش (دروازه غار) يک کانون مردم نهاد خود گردان است.

او اهداف و برنامه هاي خانه کودک را چنين تعريف مي کند: هدف ما در خانه کودک شناسايي مسائل و مشکلات، نيازمندي ها و توانمندي هاي کودکاني است که در وضعيت دشوار زندگي مي کنند. در صدديم تا براي کاهش خطرات و عوامل و موانع تهديد کننده رشد و سلامت کودکان در ابعاد جسماني، ذهني، عاطفي و اجتماعي و پيشگيري از آسيبهاي کودکان گام برداريم. در خانه کودک طي اين سالها تعداد دو هزار پرونده کودکان را بايگاني داريم و در حال حاضر از 200 کودک که عضو خانه کودک هستند با توجه به امکانات بسيار محدود حمايت مي کنيم.

 

بچه هاي خانه کودک در يک قدمي اعتياد

مديريت خانه کودک دروازه غار تاکيد مي کند: انجمن حمايت از حقوق کودکان يک موسسه غير انتفاعي و مردمي است که با رويکرد کاملا اجتماعي فعاليت مي کند. خيرين به شکل داوطلب به عضويت انجمن در مي آيند و بچه ها را حمايت مي کنند.

وي در ادامه از مشکلات و ناکامي هاي مراجعه کنندگان اين چنين مي گويد: بچه هايي که به مرکز مراجعه مي کنند اگر آموزش نبينند مي روند به سمت اعتياد. چون اکثر والدينشان آلوده هستند. مردم اينجا بيشتر از فقر مالي، فقر فرهنگي دارند.
خدمات خانه کودک به بچه ياد مي دهد که به جاي پرسه زني در کوچه برود دنبال ورزش. برود دنبال درس و تفريحات سالم. در خانه کودک سه کلاس سواد آموزي است که از ساعت 8 تا 5/2 بعد از ظهر داير است. بعد از آن هم در ساعات بعد از ظهر کلاس هنري داريم. بچه هاي ما همه دوره گردند و به اجبار خانواده کار مي کنند. آنها خلا عاطفي زيادي دارند. بارها و بارها از خانواده ماموران شهرداري و...کتک خورده اند. وقتي اينجا مي آيند و احترام مربيان و داوطلب ها را مي بينند ناخود آگاه جذب مي شوند. کودک آزاري جسمي و جنسي بين آنها زياد است. آنها قربانيان خانواده هايي هستند که فقر مالي و فرهنگي را با هم دارند. پدرهايي که اقتدار اصلي اشان شکسته و مادراني که فکر مي کنند بايد بچه را تنبيه کنند. مواردي داشتيم که کودک به شدت با کمربند کتک خورده بود و او را به بيمارستان منتقل کرديم.

 

اورژانس اجتماعي يادش به خير!

چوبلي از اورژانس اجتماعي گله دارد. او مي گويد: تا به حال يک بار هم اورژانس اجتماعي اينجا نيامده. بارها شده تماس گرفتيم و مواردي را عنوان کرديم اما خبري نشده است. مگر نه اينکه رسيدگي به وضع افراد در معرض آسيب از وظايف دوستان ما در اورژانس اجتماعي است که از طرف مرکز آسيب هاي اجتماعي بهزيستي برايشان تعريف شده است.

 

تنها پارک محله مرکز پخش و استعمال مواد مخدر

ساختمان خانه کودک در مجاورت تنها پارک محل واقع شده .اين موضوع يک حسن دارد آنهم اينکه چون خانه کودک حياط ندارد بچه ها مي توانند از آنجا براي آموزشها، بازي و ورزش استفاده کنند. اما در کنار آن وجود معتادين و پخش کنندگان مواد مخدر معضلي است که گريبانگير مربيان مرکز شده است.

الهه شعباني يکي از داوطلبين و مددکاران خانه کودک مي گويد: پارک، محل تجمع معتادان و قاچاقچيان است.آنقدر تعدادشان زياد است که هر چقدر کلانتري آنها را جمع مي کند دوباره مثل قارچ سبز مي شوند. انگار هر کس مي خواهد مواد پيدا کند مي آيد اينجا. آنها با دادن پول گاهي از کودکان براي رد و بدل کردن مواد کمک مي گيرند. معتادها با بي پروايي اينجا مواد مي کشند. باورتان مي شود در ملا عام و جلوي انظار همه. مربي ورزش خانه کودک وقتي مي خواهد از زمين چمن پارک استفاده کند، اول زمين را از سرنگ هاي تزريق شده پاک مي کند. محيط آنقدر خطرناک است که هنگام تردد داوطلب ها و مربيان يک آقا همراه آنها مي فرستيم. بارها شده شيشه هاي مرکز را شکستند و وسايلمان را به سرقت بردند.

 

اينجا تهران است!

فاطمه چوبلي از وضعيت دروازه غار ابراز نگراني مي کند و مي گويد: بچه هاي اينجا امنيت ندارند. چند وقت پيش بود بچه اي را به سرقت بردند. سه تا از بچه ها از دست خشونت هاي پدر و مادرشان از خانه فرار کردند که خوشبختانه در مرز مشهد پيدايشان کردند. اعتياد اينجا بيداد مي کند. کودکان دروازه غار به خوبي مي دانند شيشه و ساير مواد مخدر چطور مصرف مي شود. خطر ابتلا به بيماريهاي ايدز، هپاتيت، بيماريهاي پوستي، سل و... زياد است. ما تنها کاري که توانستيم براي اين بچه ها بکنيم اين بود که به آنها واکسن هپاتيت بزنيم. خانواده ها بضاعت مالي ندارند. خيلي از بچه ها اينجا غذا گيرشان نمي آيد بخورند؛ حساب کنيد کودکي که کشک و آب مي خورد توان درس خواندن برايش مي ماند؟ خانه کودک با کمک خيرين برايشان تغذيه در نظر مي گيرد اما آنقدر تعداد زياد است که انجمن از عهده بر نمي آيد.

 

کودکان بدون شناسنامه بر سر دوراهي هويت

مدير خانه کودک دروازه غار از کودکان بدون شناسنامه اي صحبت مي کند که ثمره ازدواج موقت و يا ازدواج اتباع خارجي هستند. او مي گويد:تا به حال 6 مورد کودک به مرکز مراجعه شده که فاقد شناسنامه بودند. يکي از موارد بود که مادر 17 ساله کودک خودش هم شناسنامه نداشت.

 

شب وقتي نخوابي مهتابش کجاست؟

هميشه صداي هياهوي بچه ها بزرگ ترها را به دنياي کودکي خودشان مي برد. دنيايي که وقتي رفت با هيچ ثروتي قابل بازگشت نيست و با هيچ رويايي نمي شود دوباره تجربه اش کرد. همه کودکان دنيا با هر زبان، نژاد و آداب و رسومي که باشند حقوق واحدي دارند. ماده يک کنوانسيون حقوق کودک به تمام افراد انسانى زير ?? سال به دور از هر نژاد و قوم و مليتي کودک مي گويد و حقي يکسان براي آنها قائل است. در خصوص حقوق کودکان به واسطه عدم بهره مندي از رشد فيزيکى و ذهني اوست و اين ضعف ها که موجب احتياج آنان به مراقبت هاى خاص مي شود نهايتاً حقوق حمايتى ويژه اى قبل و بعداز تولد را برايشان ضرورى مى نمايد. کنوانسيون حقوق کودک عبارت است از: ثبت تولد کودک بلافاصله پس از تولد و برخوردارى او از داشتن نام و شناسايى والدين و بهره مندى از سرپرستى آنها و داشتن تابعيت،به رسميت شناختن حق ذاتي کودک براي زندگي، حمايت از کودکان در برابر هرگونه ستمى که از سوى اشخاص اعم از بيگانه يا خودى يعنى پدر ، مادر ، قيم ، معلم و... بر آنها اعمال مي شود، تأمين منافع کودک در تمامى اقداماتى که توسط مؤسسات رفاه اجتماعى عمومى يا خصوصى، دادگاهها و مقامات اجرايى انجام مي شود ، تأمين رفاه کودکان با توجه به حقوق و وظايف والدين آنان، قيم هاى قانونى يا ساير افراد که قانوناً مسئول آنان هستند، حمايت از کودک در برابر تمام اشکال تبعيض، مجازات براساس موقعيت ، ابراز عقيده يا عقايد والدين ، قيم هاى قانونى يا اعضاى خانواده، حمايت از کودک در برابر تمام اشکال خشونتهاى جسمى و روحى و بدرفتارى يا سوءاستفاده هاى جنسى. اينها بدون اينکه تمام حقوق کودک باشند اهم حقوق کودک را شامل مى شوند.

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 4
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • شهرام ۲۱:۳۲ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۱
    0 0
    به نظر من جهت رفع این مشکل به یک کار گروهی از کلیه سازمانها وبرنامه کوتاه مدت و میان مدت ودراز مدت بعلاوه سرمایه جهت پیشبرد اهداف واز همه مهمتر به افراد با خلوص نیت واقعی و... براحتی میتوان مشکل دروازه غار را حل کرد. مرسی
  • BAHRAM ۱۵:۳۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۶
    0 0
    اهای اونایی که میبینن و عمل نمیکنن کجایین که بچه های دروازه غار تباه دارن میشن
  • BAHRAM ۱۵:۳۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۶
    0 0
    اهای اونایی که میبینن و عمل نمیکنن کجایین که بچه های دروازه غار تباه دارن میشن
  • ۰۲:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۳
    0 0
    هنوز هم همینجوریه بدتر هم شده تمام مواد فروش های گنده اینجا جمع شده خاک سفید دوم

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس