کد خبر 421657
تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۲

نمایش «من تا مرز من» داستانی موازی از مواجهه یک سرباز دیده‌بان مرزی با انسان‌هایی است که اگر چه زبان‌هایی متفاوت در بیان دارند اما دل‌هایی همسان از عشق به ائمه اطهار(ع) دارند و چشم‌هایشان زاویه‌ای از آستان حرم را می‌جوید.

به گزارش مشرق، نمایش «من تا مرز من» داستانی موازی از مواجهه یک سرباز دیده‌بان مرزی با انسان‌هایی است که اگر چه زبان‌هایی متفاوت در بیان دارند اما دل‌هایی همسان از عشق به ائمه اطهار(ع) دارند و چشم‌هایشان زاویه‌ای از آستان حرم را می‌جوید. در این نمایش معرفتی که به بستری از دوران دفاع‌مقدس ارتباط می‌یابد، با مرزی روبه‌رو می‌شویم که با وجود همه خط‌کشی‌های جغرافیایی، به دنبال رسیدن به نقطه‌ای مشترک از دلدادگی است. دقایقی مانده به آخرین اجرای نمایش «من تا مرز من» در تماشاخانه مهر حوزه هنری با زوجی گفت‌وگو کردم که با وجود جوانی، دغدغه انعکاس دورانی از دلاوری‌های نسل گذشته برای نسل آینده را دارند. احمد صمیمی به همراه همسرش هما پریسان برای کارگردانی مشترک این اثر حرف‌های بسیاری برای گفتن دارند که در ادامه می‌آید.
***
 
 چه شد که تصمیم گرفتید اثری مذهبی با درون‌مایه‌ای از دفاعی مقدس را به صحنه تماشا بیاورید؟

پریسان: وقتی سال گذشته در همین روزها برای جشنواره فتح خرمشهر به جنوب رفتیم، حال و هوا و فضای آنجا باعث شد علاقه‌مند به اجرای نمایشی درباره دفاع‌مقدس شوم و وقتی نمایشنامه آقای مرتضی شاه‌کرم را خواندم، متن را خوب و مناسب در این زمینه دیدم و تصمیم گرفتیم آن را به صحنه بیاوریم.

صمیمی: من قبلا نمایش‌هایی در زمینه دفاع‌مقدس کارگردانی و بازی کردم و واقعا دوست دارم در این عرصه کار کنم. انگار حضور در آثار دفاع‌مقدسی در خون من جای گرفته و علاقه‌مندم بخشی از آن همه حماسه را در قالب نمایش برای مخاطبان بازگو کنم. برای همین طی این سال‌ها هر زمان شرایط فراهم شده، اجرایی داشته‌ام. در این باره کار قبلی من «بازگشت» نام داشت که درباره فتح خرمشهر بود و در آن علاوه بر اجرا، بازی هم کردم. سال 86 هم در تئاتر دانشگاهی، اثری به نام  «وفای به عهد» داشتم. با آقایان خلیلیان و شاه‌کرم هم آثاری در زمینه دفاع‌مقدس داشتیم.
 
 چقدر فضای نمایشنامه اولیه در بازنویسی و اجرای شما در «من تا مرز من» دستخوش تغییر شد؟

صمیمی: با توجه به اینکه آقای شاه‌کرم، اهل خرمشهر بوده و با فضا و شرایط دفاع‌مقدس آشنایی کامل داشت، سعی کردیم بخش زیادی از نمایشنامه را حفظ کنیم بعد با دعوت از ایشان در مقام مشاور کارگردان تغییراتی به وجود آمد و آقای شاه‌کرم به‌عنوان مشاور، کمک زیادی به ما کرد.

  لطفا برای آنها که موفق به تماشای اثرتان نشدند، کمی از داستان آن را شرح دهید.

پریسان: در این نمایش با 2 خانواده‌ای مواجه می‌شویم که بدون اینکه خودشان بدانند از طریق ذهن سرباز به حادثه جنگ در سال‌های پیش پیوند می‌خورند و نقطه اشتراک‌شان سرباز و نقطه مرزی است. این 2 خانواده قرار است برای اجرای نذر از مرز عبور کنند، یعنی مرد عراقی می‌خواهد برای اجرای نذر پدرزنش به زیارت امام رضا(ع) بیاید و مرد کردزبان ایرانی هم برای ادای نذری مشابه از طرف پدرش که جانباز بوده و در بستر بیماری است، می‌خواهد به کربلا رفته و در کنار حرم امام حسین(ع) به نوحه‌خوانی بپردازد. هر دوی این خانواده‌ها با وجودی که گذرنامه قانونی دارند، به دلیل شرایط منطقه و مسدود شدن مرزها نمی‌توانند از آن گذر کنند و از این سرباز خواهش می‌کنند که به آنها کمک کند.

صمیمی: در اینجا داستانی موازی را در موقعیت چند سال پیش در مرز شلمچه حکایت می‌کنند. در آن جنگ تن به تن، مرد عراقی از امام رضا(ع) طلب کمک می‌کند و مرد ایرانی هم از امام حسین(ع) یاری می‌طلبد و هر کدام نذری برای زیارت امامان می‌کنند و حالا با گذشت سال‌ها که موقعیت این زیارت رخ نداده، خانواده این دو شخصیت قصد اجرای نذر پدران‌شان را در روز عاشورا دارند.

  در این نمایش چقدر تلاش کردید تصویری روشن را از آن ایام غرورآفرین نمایان سازید؟

صمیمی: خیلی از جوانان هم سن و سال ما در آن دوران از همه چیزشان گذشتند و برای دفاع از ناموس و خاک خود در مقابل دشمن مهاجم قرار گرفتند و وظیفه ماست که رشادت آن عزیزان را نشان دهیم. برای این منظور ما همه تلاش خود را کردیم که نگاهی متناسب با واقعیت را نمایش دهیم.

پریسان: نمی‌دانم چرا بعضی‌ها فکر می‌کنند نسل ما از اینگونه مسائل دور بوده و بیگانه با دفاع‌مقدس است؟! در صورتی که اصلا این‌طور نیست. من واقعا به دور از هرگونه شعاری می‌گویم که با همه وجود علاقه‌مند به فعالیت در عرصه دفاع‌مقدس هستم. من فکر می‌کنم همه مردم ایران از جنگ نفرت دارند و این مساله متفاوت از ایستادگی مردم ما در مقابل دشمن است. ما هیچ وقت جنگ‌طلب نبودیم بلکه جنگ به ما تحمیل شد و هر کسی مورد حمله قرار بگیرد باید از خودش دفاع کند.

«من تا مرز من» ماجرای جنگ از دید یک سرباز
  برای رسیدن به باورپذیری متن و دستیابی به نقطه‌ای همسان از فضای صحنه با واقعیت رخ داده در دفاع‌مقدس چه کردید؟


صمیمی: مساله مهم در اجرای آثار دفاع‌مقدس این است که به دور از هرگونه شعارگرایی، اصل ماجرا را به مخاطب نشان دهیم چون این حادثه چنان عظیم و دارای ابعاد دراماتیکی بوده که دیگر نیازی به بزرگنمایی ندارد. اصلا چه چیزی مهم‌تر از اینکه شما بخواهی از جان خود برای کشور و دینت بگذری؟ من فکر می‌کنم هر گوشه از این دوران دفاع‌مقدس می‌تواند تبدیل به اثری هنری شود، چون پر از موقعیت‌های ویژه از رشادت و مقاومت و ایثار است اما بعضی‌ها چنان در دیالوگ‌ها و اجرای نمایش، فضایی غیرواقعی به تماشاگر نشان می‌دهند که حتی موجب دوری مخاطب می‌شوند. من کارگردان اگر بتوانم قدری از آن شرایط جبهه و جنگ را درک کرده و آن را به صحنه بیاورم، مطمئن باشید مخاطب ما بخوبی از تماشای آن استقبال خواهد کرد.

  یعنی رسیدن به باورپذیری تماشاگر و جذب نگاهی مشتاق از سوی بیننده برایتان مهم‌ترین هدف بود.

صمیمی: دقیقا! ما برای دور شدن از ذهنیت تماشاگری که آثاری مشابه در فضای شعاری دیده است، سعی کردیم نوع فضاسازی‌ها و طراحی نمایش خود را به سمتی متفاوت برده و از طریق تطبیق ذهنیت‌گرایی سرباز با عینیت ماجرای جنگ به اجرای متفاوتی برسیم.

  به همین دلیل یعنی نزدیکی به مخاطب، از موقعیت‌هایی کمدی در لحن اثرتان استفاده کردید؟

صمیمی: بله! فضای دیالوگ‌ها و نوع اجرای ما برای نزدیکی مخاطب به سمت گوشه‌هایی از موقعیت‌های کمدی می‌رود تا در کنار تلخی‌ها و اشک‌هایی که بابت وضعیت کاراکترها وجود دارد، بتوانیم تماشاگر را در یک حالت همراهی‌کننده قرار دهیم. برای همین لحن کار ما در بخش‌هایی تغییر می‌کند تا موجب همراهی بیننده با درک این موقعیت سخت و پیچیده از جنگ شود. در واقع ما با زبان مردم و خیلی ساده، شرایط خاص یک سرباز مرزبان را که به تنهایی در حال نگهبانی است، نشان دادیم و دور از هرگونه بزرگنمایی، موقعیت‌های برخورد این سرباز را با افرادی را که در حال گذر از مرز بین 2 کشور ایران و عراق هستند منعکس کردیم.

پریسان: ناخودآگاه وقتی 2 نفر زبان همدیگر را نمی‌فهمند، از زبان اشاره استفاده می‌کنند تا بتوانند با هم ارتباط پیدا کنند. ما در این نمایش مواجهه این سرباز فارس‌زبان را با افرادی عرب‌زبان و کردزبان شاهدیم که حرف همدیگر را نمی‌فهمند و بر این اساس به سمت نشانه‌گذاری زبان برای رساندن خواسته خود هستند. این شرایط خود به خود حس خنده‌داری می‌سازد، ما هم در این نمایش با این موقعیت‌های کمدی برخورد داریم اما در کل نمایش «من تا مرز من» اثری جدی و قابل تفکر است.

  با توجه به اینکه نمایش در مرزی از زبان‌های مختلف جریان دارد، برای آموزش‌پذیری بازیگران و رسیدن به ادای واقعی دیالوگ‌ها چه تمهیدی به خرج دادید؟

صمیمی: خوشبختانه خود بازیگرهای اصلی ما عرب‌زبان و کردزبان هستند. آقای عبدالله‌زاده که نقش مرد عراقی را بازی می‌کنند، سال‌ها در عراق زندگی کرده و آقای طاها محمدی هم کردزبان هستند و از همین افراد برای آموزش زبان دیگر بازیگران و ترجمه دیالوگ‌های غیرفارسی استفاده کردیم.

  معمولا قالب آثار به نمایش درآمده در این سال‌ها به سمت بخشی از تماشاگران خاص با ظاهری روشنفکرانه و از طبقه‌ای متوسط به بالا رفته و همین مساله موجب دوری بخش مهمی از بدنه مردم از تئاتر شده است؛ شما مخاطب هدف خود را چگونه تعریف کردید؟

پریسان: ما به دنبال مخاطب عادی بودیم و هیچ‌گونه توجهی در پذیرش مخاطب خاص نداشتیم. برای همین به نحوی نمایش را نوشته و کارگردانی کردیم که هر شخصی بتواند با آن ارتباط برقرار کند. به نظرم هنر، زبانی عامیانه‌ است و شما در هر شاخه هنری باید بتوانی برای عموم کار کنی، نه یک قشر خاص و هنر یک هنرمند هم در ارتباط برقرار کردن با عموم مردم است. به نظرم اشتباه است که بخواهیم تماشاگرها را دسته‌بندی کنیم.

  «من تا مرز من» ماجرای جنگ از دید یک سرباز
 یعنی فضاسازی و نوع پرداخت این نمایش می‌تواند با هر نوع تماشاگری ارتباط برقرار کند؟


صمیمی: یکسری نشانه‌گذاری‌ها در ابتدا وجود دارد که همه طی روند نمایش با توجه به نریشن و دیالوگ‌ها برای تماشاگر باز می‌شود و چیزی پنهان باقی نمی‌ماند. برای همین تماشاگری که آمده و کار را دیده با رضایت از درک موقعیت خاص سرباز مرزبان و افرادی که در مرز گیر کرده و به دلیل بسته شدن آن نمی‌توانند به کشور خود بازگردند، مواجه می‌شود. یعنی هم تماشاگر تئاتری برای دیدن فضای خاص روایت می‌تواند از اثر لذت ببرد و تماشاگر عادی هم بعد از مدتی که از نمایش گذشت با آن همذات‌پنداری خواهد کرد.

  موقعیت‌هایی از ذهنیت سرباز منجر به پیوند کاراکترهای مختلف در این مرز می‌شود؛ به چه دلیل روایت‌مندی اثر را به این شکل طراحی کردید؟


صمیمی: ما در نمایش «من تا مرز من» یک فضای ذهنی از دید سرباز در یک وضعیت رئال داریم و در ابتدا از طریق دوربین این سرباز وارد موقعیت‌ها شده و همراه با نگاه او به وضعیت کاراکترها نزدیک می‌شویم. از این بابت ما می‌توانیم ارتباطی میان افرادی داشته باشیم که سال‌ها پیش دقیقا در همین نقطه مرزی روبه‌روی هم در جنگ قرار گرفته و به هم تیراندازی کرده بودند. ما سرباز را همچون خط ارتباطی میان این افراد ایرانی و عراقی قرار دادیم.

  مهم‌ترین مولفه‌ای که شما در نمایش «من تا مرز من» به دنبال اجرایش بودید، چه مساله‌ای بوده است؟

صمیمی: ما خواستیم جنگ‌طلبی برخی کشورها را نشان دهیم. ما در جنگ 8 ساله تنها دفاع از سرزمین خود کردیم و مورد تهاجم دشمن قرار گرفتیم و هیچ‌وقت آغازگر جنگی نبودیم. اگر واقعا کشوری دنبال جنگ‌طلبی نباشد، مرزبندی هم صورت نمی‌گیرد. ما امروز می‌بینیم که چه شرایطی در منطقه حاکم است و چه وضعیت سختی را در کشورهای مظلوم موجب شده است.

پریسان: کشوری که مورد تهاجم قرار می‌گیرد، چاره‌ای جز دفاع ندارد و این جنگ طلبی کشورهای منطقه همیشه اثرات نامطلوبی بر کشورهای دیگر گذاشته است. ما در این نمایش خواستیم روحیه انسان دوستانه ایرانی‌ها را نشان دهیم. مردم ایران همیشه با همه وجود از کشورشان دفاع می‌کنند حالا هم می‌بینیم که هر خانواده‌ای در جنگ افرادی را از دست داده یا درگیر آن است.

صمیمی: یادمان نرود اگر ما مقابل آن تهاجم مقتدرانه قرار نمی‌گرفتیم، الان این وضعیت پایدار وجود نداشت و ما مانند خیلی از کشورهای منطقه اسیر می‌شدیم.

  برای نزدیکی تماشاگر به درونیات دیدگاه این سرباز مرزی چه کردید؟

صمیمی: ما در این نمایش می‌بینیم که چگونه وقتی این سرباز نام امامان را از طریق کاراکترها می‌شنود، حالش دگرگون شده و وارد فضایی دیگر می‌شود. این سرباز اعتقاد بسیار بالایی داشته و به دنبال نگاهی انسانی است و به افرادی که علاقه‌مند به گذر از مرز هستند، می‌گوید که این اطراف پُر از مین‌ است و برای شما مشکل پیدا می‌شود.

  طراحی صحنه چه کمکی به باورپذیری موقعیت، فضا و شخصیت‌پردازی کرده است؟

پریسان: برای طراحی صحنه همانطور که می‌بینید از چند بشکه و نخ‌های کاموایی و پرده‌هایی سفید استفاده کردیم چون داریم منطقه‌ای بیابانی و دورافتاده را ترسیم می‌کنیم و در آن امکانات بسیار محدودی وجود دارد. البته چند طرح دیگر هم داشتیم اما به نظرمان این نوع قرارگیری بشکه‌ها برای سربازی که می‌خواهد از افرادی که عبور می‌کنند دعوت به نشستن کند، می‌تواند مناسب باشد.

  برای رسیدن به فضاهایی از ذهنیت‌گرایی سرباز در مرور خاطرات و برگشت به فضایی رئالیته از چه نوع نورپردازی‌هایی استفاده کردید؟

صمیمی: ما برای نورپردازی‌ها مطابق روایت پیش رفتیم و با توجه به دوربین سرباز، تماشاگر را همراه نمایش کردیم. در این فضا نورهایی متناسب با شرایط مکانی و زمانی این سرباز در مرز شلمچه ایجاد کردیم. در جاهایی از نور چراغ قوه استفاده می‌کنیم، چون قابلیت فضاسازی خاصی نیاز است و در بخش‌هایی از نورهای نقطه‌ای برای فضای ذهنی سرباز بهره بردیم و در وضعیت رئال هم که نورهای معمولی داشتیم.

  میزان استقبال تماشاگر از این نمایش چگونه بوده است؟

صمیمی: اگر چه در روزهایی از اجرای نمایش استقبال کمی بوده اما خوشبختانه در روزهای آخر هفته و در برخی اجراها تماشاگر خوبی داشتیم. البته بعضی‌ها شاید در ابتدا نتوانند با این اثر ارتباط برقرار کنند اما به مرور از نمایش راضی خواهند شد. تماشاگران ما با رضایت سالن را ترک می‌کردند و ما را مورد تشویق زیادی قرار دادند. به نظرم حس همذات‌پنداری خوبی بین اثر و مخاطب ایجاد شد.

  امروز خاطره‌نگاری و انتشار کتاب‌هایی از دوران دفاع‌مقدس رونق خوبی گرفته است. به نظرتان چگونه می‌توان از این گنجینه‌ها در صحنه نمایش استفاده کرد؟

صمیمی: هنرمندی که می‌خواهد کار دفاع‌مقدسی کند، باید دغدغه این کار را داشته باشد. بدون علاقه‌مندی نمی‌توان اجرای خوب و موفقی داشت. دفاع‌مقدس سرشار از موقعیت‌های درام است و می‌توان کارهای بسیار زیادی در این شرایط ساخت. یعنی فقط کافی است شما دوربین نگاهتان را به این سمت بیاورید و شرایط خاص آن دوران حساس را پرداخت کنید. مثلا من وقتی داستان «دا» را خواندم تحت تاثیر آن، نمایشی را در جشنواره بین‌المللی مریوان به صحنه بردم و ارتباط مادر و فرزندی را در وضعیتی که شیمیایی شده نشان دادم.

  در آینده هم سراغ اجراهایی دیگر در موضوع دفاع‌مقدس و آثاری با درون‌مایه مذهبی خواهید رفت؟

صمیمی: حتما! قرار است که نمایش «چرا با من حرف نمی‌زنی» را که کاری دفاع‌مقدسی است برای «جشنواره ماه» آماده کنیم و به نظرم در شهریور‌ماه  آن را اجرا خواهیم کرد.

  سوال پایانی‌ام درباره دشواری‌های بازیگری و کارگردانی همزمان در این اثر بوده است، چگونه با این وجود احاطه به اجرای اثر خواهید داشت؟


صمیمی: ما برای همین منظور، دو نفره کارگردانی می‌کنیم که اگر یکی به سمت بازیگری رفت، آن یکی حواسش به کارگردانی بوده و تمرکز به صحنه داشته باشد، از طرفی ما حتی در خانه هم درباره چگونگی اجرای کار گفت‌وگو می‌کنیم و از این نظر کاملا به نمایش احاطه داریم.

پریسان: البته قبل از همه اینها، ما مثل یک کارگردان سینما، دکوپاژ می‌زنیم و به صورت مکتوب همه چیز را آماده می‌کنیم تا بدانیم می‌خواهیم چه کار کنیم. در ادامه تنها تغییرات کوچکی در زمان اتود زدن خواهیم داشت و اصل کار براساس همان برنامه‌ریزی بنا می‌شود.


منبع: وطن امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس