گروه فرهنگی مشرق - هدف اصلی فیلم a most wanted man" تحت تعقیب ترین مرد" ارائه تصویری میانه رو و معتدل از سیاست های اروپا در برخورد با تروریسم است و این امر در انتقاد از سیاست های عمدتا نظامی و رادیکال ایالات متحده می باشد.
"تحت تعقیب ترین مرد" داستان عیسی کارپوف مهاجر مسلمان نیمه چچنی/ نیمه روسی ست که به طور غیرقانونی به آلمان مهاجرت کرده است او توسط گروهی جاسوسی به سرکردگی گانتر باخمان شناسایی می شود.منابع روسی اطلاع داده اند که عیسی فردی خطرناک است اما گانتر با اینگونه برخوردها مخالف است. به طور همزمان پای یک بانکدار سرشناس که پدرش سابقه پولشویی برای مقامات روس را داشته و یک جوان مدافع حقوق بشر نیز به داستان باز می شود.
عیسی بعد از شکنجه های بی رحمانه ای که شده ادعاهایی را مطرح می کند که پای سازمان های امینیتی آلمان و آمریکا نیز به ماجراها کشیده می شود. در این بین گانتر سعی می کند تا از فرصتی که عیسی برایشان گشوده است برای به دام انداختن دکتری که مظنون به جمع آوری کمک های مالی به القاعده است، استفاده کند؛ اما مقامات امنیتی روش های مدارامابانه او را نمی پسندند و رقابتی سخت بین دو دیدگاه نسبت به مسائل امنیتی شکل می گیرد.
این فیلم را می توان برآمده از گفتمانی دانست که رابرت کگان در کتاب "بهشت و قدرت" که هنری کسینجر آن را اثری تاریخ ساز می نامند، مطرح می کند..او معتقد است اروپا پس از جنگ دوم جهانی ناتوان گشت، هم از لحاظ نظامی و هم مالی، در سویی دیگر از نظر روانی نیز توان مواجهه ای دیگر را نداشت،به همین دلیل طرح ریزی جهانی نوین را در این نقطه ی تاریخی صورت داد که پیرو آن بتواند سلطه ای را مبتنی بر کاست فرهنگی و نظام واره ی ایدئولوژیکی بورژوازی به طور تمام و کمال حاکم کند.
این سلطه، خارج از نظامی گری های امریکایی بود زیرا اروپا دیگر به دنبال دنیای هرج ومرج طلب هابزی نبود، بی اعتمادی به این تفکر متقابلا بی اعتمادی به سیاست های ایالات متحده هم بود که اصطلاحا چماق را بر هویج ترجیح می داد، در واقع دو جریان وجود داشت یکی امریکا که خود را ارجح می دانست متکی بر نیرو نظامی بود و درباره کارکرد قوانین بین المللی شک داشت و هرگاه که خود می خواست خارج از این قوانین دست به عمل می زد و یک جریان اروپا که همیشه سعی می کرد تا با زیرکی و استفاده از حربه های پیچیده ی غیر نظامی بر دیگران اثر بگذارد.
آنان با شکیبایی سلطه می یابند اما امریکا به زور سلاح و نظامی گری، این نظامی گری پس از پایان جنگ دوم به تدریج از سوی اروپا با بی توجه ای روبرو شد اما طرد نشد، به نوعی یک تغییر راهبردی در سیاست های اروپا به وجود آمد، که نمی خواست چهره ی خشن و نظامی از خود ارائه دهد زیرا جنایات جنگ دوم آنان را بی اعتبار می کرد، آنان همچنان با تکیه بر نیروی نظامی امریکا با یک سیاست نسبی انگارانه و با در نظر گرفتن یک سری از منافع مشترک جلوه ای دیگر به استعمار خود بخشیدن و با چهره ی فریبنده فلسفی نما و به ظاهر منطقی و اندیشه ورز با نگاه فرا ملی و فرا نژادی و بشر دوستانه سلطه ورزیدند.
این سیاست پس از پایان جنگ دوم در حال شکل گیری بود اما هنوز اروپا به امریکا دلگرم بود،به یک دلیل مهم و آن اینکه تنها امریکا بود که با توان نظامی اش حتی پس از جنگ مهلک جهانی می توانست با شوروی مقابله کند و با امید به یک سری منافع مشترک از اروپا محافظت کند این عقیده در کلام یکی از مقامات امریکایی آشکارا عنوان شد.
"دلگرمی ضعیف –اروپاییان- این واقعیت است که سربازان امریکایی، هر تعدادی هم که باشند ، بین آنان و ارتش سرخ ایستاده اند" (رابرت کگان – بهشت و قدرت – محمود عبدالله زاده –دفتر پژوهشهای فرهنگی -1382- ص27)
"تحت تعقیب ترین مرد" ساخته آنتون کوربین که پیش از این او را با فیلم معروفی "امریکایی" می شناختیم نمایانگر شکافی میان دستگاه اطلاعاتی آلمان و اروپا با امریکاست ، برخورد دو طیف ظاهرا متضاد، یک طرف اعتدال و محافظه کاری و یک طرف مواجهه و نظامی گری،کوربین در به تصویر کشیدن این دو قطب متضاد موفق عمل نموده است اما باید دانست تروریسم پدیده ای طراحی شده در راستای اهداف استعماری انگلوساکسونی است.
"تحت تعقیب ترین مرد" داستان عیسی کارپوف مهاجر مسلمان نیمه چچنی/ نیمه روسی ست که به طور غیرقانونی به آلمان مهاجرت کرده است او توسط گروهی جاسوسی به سرکردگی گانتر باخمان شناسایی می شود.منابع روسی اطلاع داده اند که عیسی فردی خطرناک است اما گانتر با اینگونه برخوردها مخالف است. به طور همزمان پای یک بانکدار سرشناس که پدرش سابقه پولشویی برای مقامات روس را داشته و یک جوان مدافع حقوق بشر نیز به داستان باز می شود.
عیسی بعد از شکنجه های بی رحمانه ای که شده ادعاهایی را مطرح می کند که پای سازمان های امینیتی آلمان و آمریکا نیز به ماجراها کشیده می شود. در این بین گانتر سعی می کند تا از فرصتی که عیسی برایشان گشوده است برای به دام انداختن دکتری که مظنون به جمع آوری کمک های مالی به القاعده است، استفاده کند؛ اما مقامات امنیتی روش های مدارامابانه او را نمی پسندند و رقابتی سخت بین دو دیدگاه نسبت به مسائل امنیتی شکل می گیرد.
این فیلم را می توان برآمده از گفتمانی دانست که رابرت کگان در کتاب "بهشت و قدرت" که هنری کسینجر آن را اثری تاریخ ساز می نامند، مطرح می کند..او معتقد است اروپا پس از جنگ دوم جهانی ناتوان گشت، هم از لحاظ نظامی و هم مالی، در سویی دیگر از نظر روانی نیز توان مواجهه ای دیگر را نداشت،به همین دلیل طرح ریزی جهانی نوین را در این نقطه ی تاریخی صورت داد که پیرو آن بتواند سلطه ای را مبتنی بر کاست فرهنگی و نظام واره ی ایدئولوژیکی بورژوازی به طور تمام و کمال حاکم کند.
این سلطه، خارج از نظامی گری های امریکایی بود زیرا اروپا دیگر به دنبال دنیای هرج ومرج طلب هابزی نبود، بی اعتمادی به این تفکر متقابلا بی اعتمادی به سیاست های ایالات متحده هم بود که اصطلاحا چماق را بر هویج ترجیح می داد، در واقع دو جریان وجود داشت یکی امریکا که خود را ارجح می دانست متکی بر نیرو نظامی بود و درباره کارکرد قوانین بین المللی شک داشت و هرگاه که خود می خواست خارج از این قوانین دست به عمل می زد و یک جریان اروپا که همیشه سعی می کرد تا با زیرکی و استفاده از حربه های پیچیده ی غیر نظامی بر دیگران اثر بگذارد.
آنان با شکیبایی سلطه می یابند اما امریکا به زور سلاح و نظامی گری، این نظامی گری پس از پایان جنگ دوم به تدریج از سوی اروپا با بی توجه ای روبرو شد اما طرد نشد، به نوعی یک تغییر راهبردی در سیاست های اروپا به وجود آمد، که نمی خواست چهره ی خشن و نظامی از خود ارائه دهد زیرا جنایات جنگ دوم آنان را بی اعتبار می کرد، آنان همچنان با تکیه بر نیروی نظامی امریکا با یک سیاست نسبی انگارانه و با در نظر گرفتن یک سری از منافع مشترک جلوه ای دیگر به استعمار خود بخشیدن و با چهره ی فریبنده فلسفی نما و به ظاهر منطقی و اندیشه ورز با نگاه فرا ملی و فرا نژادی و بشر دوستانه سلطه ورزیدند.
این سیاست پس از پایان جنگ دوم در حال شکل گیری بود اما هنوز اروپا به امریکا دلگرم بود،به یک دلیل مهم و آن اینکه تنها امریکا بود که با توان نظامی اش حتی پس از جنگ مهلک جهانی می توانست با شوروی مقابله کند و با امید به یک سری منافع مشترک از اروپا محافظت کند این عقیده در کلام یکی از مقامات امریکایی آشکارا عنوان شد.
"دلگرمی ضعیف –اروپاییان- این واقعیت است که سربازان امریکایی، هر تعدادی هم که باشند ، بین آنان و ارتش سرخ ایستاده اند" (رابرت کگان – بهشت و قدرت – محمود عبدالله زاده –دفتر پژوهشهای فرهنگی -1382- ص27)
"تحت تعقیب ترین مرد" ساخته آنتون کوربین که پیش از این او را با فیلم معروفی "امریکایی" می شناختیم نمایانگر شکافی میان دستگاه اطلاعاتی آلمان و اروپا با امریکاست ، برخورد دو طیف ظاهرا متضاد، یک طرف اعتدال و محافظه کاری و یک طرف مواجهه و نظامی گری،کوربین در به تصویر کشیدن این دو قطب متضاد موفق عمل نموده است اما باید دانست تروریسم پدیده ای طراحی شده در راستای اهداف استعماری انگلوساکسونی است.
مسعود قدیمی
