
1. اشتغال: که مهمترين مقتضي است چرا که حتي تهيه مسکن –رهني،اجاره اي- نيز با وجود اين عنصر شدني مي گردد. به نظر مي رسد ايجاد هر نوع توان و تخصص در سنين پايين تر، عامل موثري در تحقق اين امر باشد. البته اين امر ابعاد گسترده اي دارد که دولتمردان بايد از همه توان تخصصي کشور براي آن بهره بگيرند.
2.مسکن: عنصر مهمي است که متاسفانه در ايران، سهم مهمي را در سبد خانوار به خود اختصاص داده و شايسته است که براي «مسکن ارزان ويژه زوجهاي جوان»–حداقل براي پنج سال- تمهيداتي انديشيده شود. چنين فرصتي، توان مالي فرد براي تامين مستقل مسکن دلخواه را مهيا مي سازد.
3.هزينه ازدواج: بعدي فرهنگي دارد که بايد روي آن کار شود و بعدي اقتصادي که با همت خيرين و تشکيل موسساتي چون «کانون ازدواج آسان» به سادگي قابل تحقق شده است.
4.وسايل زندگي: بعد اصلي آن فرهنگي است چرا که با وام مهررضا و هدايايي که رسم است خانواده ها و اقوام به زوجين مي دهند مي توان يک زندگي کامل را تشکيل داد. فرهنگ مصرفي را بايد اصلاح کرد. ر.ک بند7
5.اموزشهاي زوجين: آمارها نشان مي دهند که در عين تشکيل تعداد زيادي ازدواج، بسياري از آنها با شکست روبرو مي شوند. اين يعني بايد به مسائلي فراتر از مسائل اقتصادي هم توجه داشت و آموزشهاي زوجين را جدي گرفت و آسيبهاي فرهنگي تاريخي شناخت جنس مخالف و روابط موثر همسران را ترميم نمود.
6.شبکه هم کفويابي: يافتن گزينه مناسب، تضميني خوب براي دوام ازدواج است. به علاوه چه بسيارند دختران و زنان مطلقه اي که مواردي براي ازدواج نيافته اند و با ايجاد «شبکه هم کفويابي ازدواج دائم» اين فرصت را خواهند يافت. همچنين کم نيستند پسراني که به دليل نيافتن گزينه مناسب از ازدواج بازمانده اند. اين کار مي تواند با نظارت دولت و همت خيرين و بازنشستگان صورت محقق شود.
7.اصلاح رسانه: رسانه ملي تصور مي کند راه ترويج ازدواج گنجاندن داستانهاي عاشقي مختوم به چندين ازدواج در سريالهاي متعدد است حال آنکه چنين تشويق هايي با وجود موانع مذکور بيفايده اند. از بزرگترين موانع همين زندگي هايي است که در صدا و سيما به نحو رايج نشان داده مي شوند که تامين آنها براي يک زوج جوان نشدني است لذا ازدواج به مساله اي هراسناک بدل مي شود!