تهمينه ميلاني در اين فيلم هم به رغم ادعاهايش، طرفداري صرف از زنان و بررسي مشکلات آنها را مد نظر قرار داده و مي خواهد به هر قيمتي شخصيت مردان را ظالم، بوالهوس و مبتذل نشان دهد...

گروه فرهنگي مشرق- آخرين ساخته تهمينه ميلاني از اين جهت داراي اهميت است که سخنان خانم کارگردان در برنامه زنده و مستقيم "هفت" و گفتگوهاي مطبوعاتي درباره فيلم، با آن چيزي که در سينما ديده مي شود، زمين تا آسمان فرق دارد.
دفاع جانانه ميلاني از اين فيلم تا آنجا پيش رفت که تمام مردم ايران را عقده اي دانست و تصريح کرد که خودش فردي اصولگراست. نکته ديگري که او بر آن تاکيد داشت، اخلاق و پايبندي شخصيت سارا (السا فيروزآذر) بود. چيزي که در فيلم به هيچ وجه قابل رويت و فهم نيست. سارا دختر نيست، زني است مطلقه که حالا در گير و دار طلاق است و شوهر سابقش هم تلاش مي کند تا زندگي اش را يک بار ديگر آغاز کند. در اين ميان سرو کله يک جوان خوش تيپ ديگر هم پيدا مي شود. جواني که همسايه سابق او بوده و حالا به شدت عاشق اوست. در اين فضاست که سارا فقط به موقعيت مالي و شغلي صاحب کار جديدش به نام سامان(بهرام رادان) مي انديشد و ايستادگي در برابر او هيچ نسبتي با اخلاق و پايبندي ندارد.
"يکي از ما دو نفر" داستان عشقي مربعي است که ميان سارا، شوهرش، رييسش و دوست پسرش در کش و قوس است. حالا از ميان اين درگيري هاي عشقي چگونه مي شود برداشتي اخلاقي و اصولگرايانه داشت؟
البته شخصيت هيچکدام از اين شخصيت ها در درام داستان شکل نمي گيرد و در حقيقت معلوم نيست که هر کدامشان از کجا مي آيند و به کجا مي روند. تغيير شخصيت در هيچکدامشان مشخص نيست و همان کشمکش ها بين سارا و سامان که در ابتداي فيلم ديده مي شود در انتهاي آن هم وجود دارد. سارا عشوه اي مي آيد و بازهم از سامان دلبري مي کند تا با ماشينش به دنبال او برود.
ميلاني در "يکي از ما دو نفر" بستر داستانش را بر روي معماري سنتي بنا مي کند و پز روشنفکري و پايبندي به سنت ها را مي دهد اما به هيچ وجه نمي تواند حتي اين بعد از موضوع را آنگونه که شايسته است بيان کند. آنجا که سارا گلداني را به سوي سامان پرتاب مي کند، اين تصوير مسجد شيخ لطف الله است که مورد اصابت قرار مي گيرد و شايد تنها نشانه اي که مي شود در طول فيلم ديد و برداشت معناداري از آن کرد، همين پلان است. تصوير مسجد شيخ لطف الله در حالي مورد اصابت قرار مي گيرد که در چند سکانس قبل از آن، سارا سخنان مفصلي را در تعريف و تمجيد از آن به زبان مي آورد. اين مسجد را نشانه اي از مدرن بودن در همان زمان ساخت مي گيرد و تصريح مي کند که بناي اين مسجد با هيچ مسجدي در قبل از آن مشابه نيست.
ميلاني در تمام فيلم، همين روند را دارد. او مي خواهد بلاهت مانيا (سمانه پاکدل) در نقش يک دختر ضعيف النفس را نمايش دهد در حالي که سارا در سکانس هاي مختلف به راحتي با سامان همراه مي شود و حتي به خلوتش در خانه مي رود؛ غافل از اينکه نيروي بازدارنده او، اخلاق و پايبندي اش به اصول نيست و اين ياد همسر سابق و دوست پسر فعلي است که بازدارنده مي شود. چيزي که مانيا با آن روبرو نيست و به همين خاطر درب باغ سبز برايش پر کشش و فريبنده مي شود.
تهمينه ميلاني در اين فيلم هم به رغم ادعاهايش، طرفداري صرف از زنان و بررسي مشکلات آنها را مد نظر قرار داده و مي خواهد به هر قيمتي شخصيت مردان را ظالم، بوالهوس و مبتذل نشان دهد، غافل از اينکه اثر آن در مخاطب چيزي بر عکس است. رفتار سامان در فيلم اگر چه به ظاهر زننده و بي مسئوليت مي نمايد اما در کنه ش نشان مي دهد که اين رفتار، حاصل برخورد و تجربه دختراني است که همگي سعي در سوء استفاده از او داشته اند. سامان با همه اين کشمکش ها باز هم در انتهاي فيلم و در کاروانسراي سنتي حاضر مي شود و نشان مي هد که هنوز هم در همان حال و هواي ساخت مهمانسرا ست، ضمن اينکه ظاهر و تيپ او هم نسبت به پيش آراسته تر و موجه تر شده. او با همه مشکلات، باز هم بر عشقش پايدار است و باز هم به دنبال سارا مي رود ولي سارا در همه مقاطع فيلم به نحوي زيرکانه و زيرپوستي در حال سرکار گذاشتن و فخر فروشي به آنهاست. خباثت زنانه سارا در کل فيلم مستتر است و شيطنتش را هم مي شود از علاقه اش به ورزشهاي رزمي فهميد. چنين شخصيتي 3 مرد را با ويژگي هاي مختلف به خود سرگرم کرده و دختري با چنين ويژگي هايي، شخصيت مطلوب و آرماني تهمينه ميلاني است!
داستان از هم گسيخته و شکننده ميلاني جا را براي نقد ساختاري و فني فيلم، محدود مي کند اما از اين نکته نمي شود گذشت که "يکي از ما دو نفر" در ميزانسن و دکوپاژ از کارهاي قبلي ميلاني چند پله عقب تر است. تصاوير کاروانسرا با توجه به قابليت چنين فضايي، بسيار تخت و يکنواخت شده و حتي صحنه آرايي آن با چادر عشايري و پارچه هاي معمولي و نسوز هم نتوانسته چيزي براي آن به ارمغان بياورد.
داستان "يکي از ما دو نفر" چيست؟
حالا که "يکي از ما دو نفر" با کمتر از 310 ميليون تومان فروش، کم کم با اکران نوروزي خداحافظي مي کند، خوشحالي نگارنده اين است که همين چند خط هم کسي را تر غيب نمي کند تا به ديدن اين فيلم برود. ولي همين فروش اندک و مخاطب محدود نگارنده را برآن ميدارد که داستان فيلم را در چند خط بنويسد. "يکي از ما دو نفر" داستان زني است به نام سارا که بعد از چند سال فردي به نام سامان را در يکي از کاروانسراهاي سنتي و قديمي مي بيند. اصل ماجراي فيلم، فلاش بکي به خاطرات قديمي او در رابطه اش با اين مهندس معماري است. براي کار به شرکتي مهندسي مي رود و با سامان وارد روابط خاصي مي شود. اين در حالي است که در آن واحد رابطه اش با شوهر گذشته به طور کامل قطع نشده و پاي پسري ديگر که همسايه و دوست قديمي اش هست نيز به فيلم باز مي شود. او در برابر خواسته هاي سامان ايستادگي هايي مي کند و حتي در سکانسي مصنوعي خد را از بالکون ساختمان به پايين پرت مي کند اما حالا بعد از چند سال با رويي گشاده با او همکلام مي شود و باز هم سامان به دنبال او مي رود تا رضايتش را براي آغاز يک رابطه جديد جلب کند...
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس