پس از آنکه جناح سدیری خانواده سعودی (که به زوجه ملک عبد العزیز آل سعود و دختر أحمد السدیری و مادر برادران هفت گانه منتسب می باشند) برای بار دوم پس از ملک فیصل و ملک فهد، قدرت را به دست گرفتند اقدام به تصفیه و پاکسازی مخالفان از داخل خاندان سعودی کردند نوک پیکان آن نیز بیشتر متوجه فرزندان پادشاه سابق ملک عبدالله و همکاران وی به ویژه فرزندان أمیر طلال بن عبد العزیز و به ویژه ولید وخالد بود.
این تغییرات گسترده شامل روسای مراکز حساس دولتی همچون بندر بن سلطان و مجلس شورای ملی نیز گردید. به رغم این که بندر به صورت نسبی از سدیری ها می باشد ولی به ملک عبد الله نزدیکتر بوده است. در حالی که رئیس دیوان ملکی، عبد العزیز التویجری نیز از کار برکنار شد و تعدادی از وزرا نیز تغییر کردند. به طوری که محمد بن نایف به عنوان جانشین ولیعهد و محمد بن سلمان ولیعهد به عنوان وزیر دفاع انتخاب گردیده و مسئول دیوان ملکی ورئیس شورای اقتصادی نیز به کسی سپرده شد که ٣٠ سال بیشتر ندارد، امیر متعب نیز از گارد ملی پادشاهی عزل شده است در حالی که وی با حملات عربستان به یمن مخالف بوده و سلمان که وزیر دفاع شده است این جنگ را اداره می کند.
حال آنکه اختلافات بسیاری بین محمد بن سلمان و متعب بن عبد الله وجود داشته است به طوری که بر اساس اخبار بدست آمده ترور امیر متعب که از سوی گروه محمد بن سلمان برنامه ریزی شده بود، اجرا گردید و با توجه به آشکار شدن این نقشه، ٤٠ نفر از افسران گارد ملی پادشاهی اعدام شدند تا این اقدامات به نام محمد بن سلمان، تمام نشود. متعب گرچه در خاندان سعودی مورد حمایت قرار دارد ولی محمد بن سلمان و محمد بن نایف، از نفوذ و پشتیبانی بیشتری برخوردار هستند.
در عین این که محمد بن نایف به دنبال این است که به پادشاهی برسد (با وجود ملک سلمان والامیر مقرن بن عبد العزیز)، نباید از وضعیت محمد بن سلمان نیز به دلایل زیر غافل ماند: او علی رغم سن کم خود مسئولیت بزرگی را برعهده دارد، دارای مدرک قانون شناسی از ریاض بوده و بیشتر در موسسات خیریه فعالیت داشته است، در خانواده ای بزرگ شده که اطراف آن را امراء خاندان حاکم در بر گرفته اند. محمد بن سلمان به صورت ناگهانی سه مسئولیت را برعهده گرفته و خود را در معرض روزنامه ها و اخبار قرار داده است. در حال حاضر نیز تعدادی از مزد بگیران رژیم آل سعود به دنبال این هستند که وی را به عنوان قهرمان صحنه یمن معرفی کنند.
محمد بن سلمان درصدد گسترش ارتباطات خارجی می باشد، چرا که کشورهای منطقه ای و بین المللی محمد بن سلمان را که مسئول برگزاری مراسمات و جشن های خیریه بوده و ناگهان در راس یک موسسه نظامی سعودی قرار گرفته است را آنطور که باید نمی شناسند.
در چنین شرایطی وی رقابت خاصی با محمد بن نایفی (که سدیری می باشد) دارد که از ارتباطات خیلی خوبی با آمریکایی بهره می برد. ضمن آنکه وی دارای تجربه زیادی می باشد، چرا که او جانشین وزیر کشور از سال ١٩٩٩بوده و خود نیز از سال ٢٠١٢ به سمت وزارت کشور رسیده است، که دارای دو مشاور برجسته به نام های خالد الحمیدان، رییس بخش عمومی دستگاه اطلاعات، و سعد الجابری عضو شورای سیاسی و امنیتی وی بوده است. بن نایف از حمایت وسیع مؤسسات دینی برخوردار می باشد که مسئولان آن با پدرش نیز در ارتباط بودند و در مورد اوضاع داخلی کشور، شناخت کافی دارند.
البته اختلافات داخلی در عربستان فقط به این موارد محدود نمی گردد، بلکه درگیری هایی نیز بین طیف های لیبرال که توسط بعضی از امرای خاندان سعودی مورد حمایت قرار می گیرند، و گروه های سنتی و جهادی که دیدگاه های آنان بیشتر بر اساس قرائت آن ها از شریعت می باشد وجود دارد.
در داخل عربستان سعودی نیز افرادی وجود دارند که می خواهند این کشور را به لبه پرتگاه بکشانند، از جمله طلال بن عبد العزیز، و مادرش که ارمنی الاصل بوده و به همراه یکی از همسرانش که لبنانی می باشد. همچنان که او در گذشته نیز خواهان فروپاشی حکومت استبدادی عربستان و تبدیل پادشاهی به حکومت قانونی (غیرمطلق) بود، که تعدادی نیز با وی بیعت کردند مثل فرزندانش به ویژه ولید که با بن نایف بیعت نکرد.
در چنین شرایطی که پادشاه جدید مسیری را در پیش گرفته که با اقدامات پادشاه قبلی در تعارض می باشد، آیا امیر جدید می تواند به پادشاهی برسد؟
به نظر می رسد که وی باید منتظر سپری شدن زمان سه پادشاه دیگر به علاوه پدرش سلمان باشد، چرا که پس از محمد بن نایف، خاندان سعودی به پادشاهی سدیری دیگری راضی نخواهند شد، چرا که در خلال سال های گذشته این به یک رسم طولانی تبدیل شده تا سدیری ها به قدرت برسند.
چرا که تمام مسئولیت های امیر جوان، به علت قرابت وی به پادشاه می باشد. چرا که پادشاه قبلی که هشتاد ساله بود از مشکلات قلبی رنج می برد و پادشاه فعلی نیز دارای کمر درد می باشد، و لذا امور به دست نزدیکان وی اداره می شود، که البته بدتر از آن، اختلافاتی است که در داخل خاندان آل سعود وجود دارد. به علاوه نتایج منطقهای و بینالمللی که جنگ علیه یمن بر عربستان داشته و این مسائلی است که امیر جوان را بر آن داشته تا به سمت دخالت زمینی در یمن پیش برود، پس از این که در طول این چهار هفته هیچ دستاوردی در حملات هوایی کسب نکرده است.