کد خبر 398206
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۵:۵۹

عضو شورای شهر تهران گفت: رفتم پیش کسی که بیشترین طلبکاری را از من داشت و خیلی اذیتم کرده بود.. گفت دفتر داری؟ گفتم نه. گفت بیا یکی از دفاتری را که من مبله و آماده دارم بردار. من رفتم یکی از شیک‌ترین دفاترش را برداشتم و کلیدش را به من داد.

گروه سیاسی مشرق - فاطمه دانشور، عضو میلیاردر شورای شهر تهران و یکی از بانوان اصلاح‌طلب است که به عنوان کارآفرین و فعال اقتصادی نیز شناخته می‌شود. وی با ویژه‌نامه نوروزی آرمان، ارگان حزب کارگزاران سازندگی مصاحبه‌ مفصلی درباره وضعیت کاری و فعالیت‌هایش در سالی که گذشت انجام داده که بخش‌هایی از این مصاحبه را به تلخیص در ادامه می‌خوانید:روایت فاطمه دانشور از سخنان جنجالی

فاطمه دانشور در پاسخ به این سئوال که خانم ابتکار به شورا آمده بود و شما به آلودگی هوا اعتراض کرده بودید و وی در جواب گفته از تهران بروید. آیا این موضوع صحت دارد؟ گفت: واقعیت این است که فرزندان من به خاطر آلودگی هوا دچار بیماری شده و در بیمارستان بستری بودند و می‌دانستم که بچه‌های زیادی به همین وضعیت دچار هستند. منهای بیماران سالخورده که دچار این وضعیت بودند.

وی افزود: روزی که خانم ابتکار آمد از او پرسیدم چطور می‌شود در سریع‌ترین زمان این مشکل را حل کرد. توسعه ناوگان حمل‌ونقل عمومی که یک کار دوساله است. بحث رفع نقص فنی خودروها هم زمان‌بر است. کوتاه‌ترین راهکار که فکر می‌کنم باید سریع‌تر به فکر سوخت غیر استانداردمان باشیم، را چرا مطرح نمی‌کنیم و سوخت را وارد کنیم. سوخت پالایشگاه‌ها به دردمان نمی‌خورد.

این عضو شورای شهر تهران ادامه داد: خانم ابتکار گفتند در این شرایط سریع‌ترین راهکار این است که اگر کودک دارید، از تهران خارج شوید و این هم نشدنی است. برای عموم این کار امکانپذیر نیست.

فاطمه دانشور در پاسخ به این سؤال که «چطور وارد تجارت شدید» در بخشی از پاسخ خود با بیان اینکه روزهای سختی را در تجارت تجربه کرده است، بیان داشت‌:‌ سال 81 و دو بود که اوج بدهکاری من بود.
حول و حوش سی‌ میلیون تومان بدهکار بودم و این بدهکاری را تا سال هشتاد و سه با خود کشیده بودم. وقتی از سفر حج برگشتم از لحاظ قلبی اعتماد به نفس خوبی پیدا کردم و رفتم پیش کسی که از او می‌ترسیدم. شما آدمی را که در دوران گرفتاری روز و شب به شما زنگ می‌زند را دوست ندارید ببینید اما من با حالت اطمینان خاصی خطرش را پذیرفتم و پیش او رفتم. ممکن بود یک مامور بیاورد و همانجا مرا زندان ببرد، رفتم با ایشان صحبت کردم.

وی افزود: خلاصه وقتی از حج برگشتم رفتم پیش کسی که بیشترین طلبکاری را از من داشت و خیلی اذیتم کرده بود. برای ایشان شرایطم را توضیح دادم و گفتم الان خیلی محکمتر شدم، تلاش می‌کنم پول شما را تهیه کنم. خیلی عجیب بود که لاشه چکم را به من برگرداند و گفت برو یک سال دیگر بیا پولت را پرداخت کن. بعد از من پرسید الان می‌خواهی چکار کنی؟ گفتم می‌روم فکر می‌کنم. شاید همان کار قبلی‌ام را مجددا شروع کنم و شاید بخواهم یک کار جدید را شروع کنم. گفت دفتر داری؟ گفتم نه. گفت بیا یکی از دفاتری را که من مبله و آماده دارم بردار. من رفتم یکی از شیک‌ترین دفاترش را برداشتم و کلیدش را به من داد. یعنی وقتی از دفترش بیرون می‌آمدم، لاشه چکم را داشتم و با یک سال فرصت به اضافه کلید دفتری که مبله بود و حتی نیاز نبود که من یک مداد بخرم.

این عضو اصلاح‌طلب شورای شهر تهران در مورد یکی ازفعالیت‌های اقتصادی خود در این مصاحبه می‌گوید: زمانی که با همسرم آشنا شدم به اداره ثبت شرکت‌ها رفتیم و مدارک گرفتیم و شرکت را ثبت کردیم. یک روز یک فکس به دفتر ما آمد و از ما درخواست سنگ آهن کردند. ما آن فکس را دور ریختیم. وقتی این ماجرا چند بار اتفاق افتاد بایگانی‌اش کردیم. در این بین به فردی برخورد کردیم که سنگ آهن داشت و نمی‌توانست آن را بفروشد. همه چیز ردیف شده بود. ما با آن فرد یک رابطه برنده برنده را برقرار کردیم که چندین جلسه طول کشید تا ما طرف مقابلمان را متقاعد کنیم که به ما چک دوماهه جنس بدهد.

دانشور افزود:‌ پولی که ما لازم داشتیم چهار میلیارد تومان بود این کالا برای انکه به چین برسد حدود شش میلیارد پول می‌خواست و ما فقط شش‌صدهزار تومان پول داشتیم. ما با فن مذاکره و چک دادن به پیمانکار، چک دادن به انباردار بندرعباس، LC  باز کردن از طریق چین و مراحل دیگر کالا را سالم به چین رساندیم. آنالیزی که با آن قرارداد بسته بودیم شصت و یک درصد بود اما آ‌نجا آنالیز شصت و سه درصد اندازه گیری شد و ما مشمول پاداش هم شدیم. یعنی هم سود کار تجاریمان را گرفتم و هم پاداش آن را.

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 10
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 2
  • میلاد ۱۶:۰۸ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۴
    0 0
    در ازای چه کاری همچین کمکی بهش کرده؟ یعنی آدم انقدر خیر!!!
  • مهران ۱۶:۰۸ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۴
    0 0
    سلام من هم کلی بدهکارم لطفا این مرد خیر رو هم به من معرفی کنید ممنون
  • فائزه ۱۶:۱۱ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۴
    0 0
    خیلی نامردید
  • ۱۶:۱۱ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۴
    0 0
    یکی میشه این جمله رو به من توضیح بده؟ " پولی که ما لازم داشتیم چهار میلیارد تومان بود این کالا برای انکه به چین برسد حدود شش میلیارد پول می‌خواست و ما فقط شش‌صدهزار تومان پول داشتیم."
  • ۱۶:۱۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۴
    0 0
    من جای مشرق بودم این طلبکار خیر پیدا می کردم و باهاش یه مصاحبه می کردم، عجب آدم نازنینی بوده
  • ۱۶:۱۸ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۴
    0 0
    شوهرش بوده بابا
  • ۱۶:۲۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۴
    0 0
    به نظر من راحت میشه یه فیلم ترکیه ای از روش ساخت
  • ۱۶:۴۹ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۴
    0 0
    وقتي مردم چنين كساني را به عنوان نماينده انتخاب مي كنند! اوضاع بهتر از اين نميشه!!
  • ۱۷:۰۳ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۴
    0 0
    ایشون با این میلیاردر بودن قطعا درد مردم رو درک میکنن!!!! واقعا که مردم ما به چه کسانی رای میدهند!!!
  • کارمند ۱۷:۳۴ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۴
    0 0
    خداگرزه حکمت ببندددری زه رحمت گشایددردیگری هم میلیاردرهم عضوشورای شهرتهران واقعا"دردقشرضعیف راباسه ماه زودترازشروع سال جدیدگران کردن کرایه هاوووووووووووحامی ووکیل خوب مردم پائن شهرمیباشند؟

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس