
*در اردوگاه دشمنان تابلودار
در جريان انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري سال 1388، محمدرضا شجريان به عنوان خوانندهاي مطرح شکوه و شکايت خود را به دامان بيگانگان برد و با مصاحبههاي متعددي که با شبکههاي بيگانه انجام داد، خود را کاملا در اردوگاه دشمنان تابلودار نظام جمهوري اسلامي قرار داد.
مصاحبههاي شجريان با بيبيسي فارسي، صداي آمريکا، سيانان، تلويزيون استراليا و ... به خوبي نشان داد که شجريان هيچگونه اعتقادي به مباني اصلي نظام جمهوري اسلامي که بر آمده از خواست و اراده عمومي ملت ايران است ندارد، به گونهاي که در مصاحبه تيرماه سال 1388 با شبکه بيبيسي فارسي به نوعي مواضع دولت دهم را به انتقاد گرفت و هتاکيهاي فراواني را نثار شخص رييس جمهور قانوني مردم ايران کرد. وي در مصاحبه ديگر با همان شبکه کشور بريتانيا اين بار نه رييس جمهور بلکه مستقيما حضرت امام خميني (ره) آن يار سفر کرده را در تيررس سخنان نسجيده خود قرار داد و از اين که صدايش بر تصاوير پياده شدن امام راحل از هواپيما در سال 1357 از تلويزيون پخش ميشود به شدت انتقاد کرد و اعلام کرد که من اين آهنگ را براي ايشان نخواندهام!
با مروري بر سخنان شجريان با رسانههاي ضدانقلاب و مخالف جمهوري اسلامي شايد بهتر بتوان به عمق تفکر ضدانقلابي اين خواننده موسيقي سنتي پي برد.
شجريان در سال 1388، روز 15 شهريور ساعت 20 به وقت تهران در گفتوگوي مستقيم با شبکه تلويزيوني صداي آمريکا و در برنامه دو روز اول گفت: «واقعا اين انتخابات نبايد نتيجهاش به اين شکل در ميآمد. من فکر نميکنم اينها بعد از اين بتوانند مملکت را اداره کنند، فقط ميتوانند کنترل کنند و کار ديگري نميتوانند بکنند!»
شجريان در همين مصاحبه در پاسخ به سؤال يکي از بينندگان صداي آمريکا که از او پرسيد آيا اگر در تهران هم بوديد حاضر به انجام با صداي آمريکا ميشديد، ميگويد: «بله، اگر در تهران هم بودم اين مصاحبه را ميپذيرفتم.»
مجري برنامه رضا فرهودي هم با زيرکي تمام در لابهلاي سؤالات هنري و موسيقي، مسايل سياسي را نيز مطرح ميکرد که به گفته کارشناسان، صداي آمريکا بهترين بهرهبرداري را از شجريان در راستاي مقاصد ضد ايراني خود برد.
مصاحبه شجريان با صداي آمريکا نشان داد که اين خواننده که قرار است متعلق به همه مردم باشد اينک از يک طرف به عروسک خيمه شب بازي دشمنان نظام و انقلاب اسلامي مبدل شده و از طرف ديگر به تريبوني براي مقاصد آشوبطلبان بدل گرديده است.
اما اين همه ماجراي شجريان نبود، بلکه او راه جديدي را آغاز کرد که مصاحبه با بيبيسي، سيانان و شبکه تلويزيوني استراليا به نوعي چهره پنهاني خود را به خوبي نشان داد.
* شجريان: هراسي از زندان ندارم
مصاحبه شجريان با بيبيسي فارسي و در برنامه مستند «پژواک روزگار» لايههاي انحرافي ديگري از افکار وي را براي همگان مشخص کرد.
وي که در پژواک روزگار با صادق صبا، عامل صهيونيستي در شبکه تلويزيوني استعمار پير گفتوگو ميکرد کاملا نشان داد که هيچگونه اعتقادي به انقلاب اسلامي و نظام اسلامي ايران که بر آمده از خواست و اراده ملت بزرگ کشورمان است ندارد. انقلابي که در به ثمر رسيدن آن هزاران هزار خون پاک جوانان به پاي آن ريخته شد و جنگ تحميلي هشت ساله و رشادتهاي متعدد مردم در ايستادگي هاي نهال انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) را پشت سر خود دارد.
اين مصاحبه که روز يکشنبه بيستوششم ارديبهشت ماه سال جاري 1389 از شبکه بيبيسي فارس پخش شد شجريان را چهرهاي ضدانقلاب و مخالف صددرصد جمهوري اسلامي نشان داد.
بخشي از سخنان شجريان با بيبيسي فارس را بخوانيد: «حقيقتش من از اولش هم انقلابي نبودم ولي دور و بر من همهاش افرادي بودند که گرايش سياسي و چپي داشتند و مجبور بودم توي آن بچهها باشم، چون اطراف من همه سياسي حرف ميزدند»
شجريان در اعتراض به پخش تصوير مبارک امام خميني (ره) بر روي تصنيف «ايران اي سراي اميد» به بيبيسي فارس ميگويد: «آن آهنگ يک حالت رستاخيزي را در جامعه نشان ميدهد اما ديدم که اينها روي اين آهنگ تصوير آقاي خميني را نشان ميدهند که دارد از پلههاي هواپيما پايين ميآيد، خب من اين آهنگ را براي ايشان نخواندم که! و ديدم که صدا و سيماي جمهوري اسلامي دارد از آهنگهاي من سؤاستفاده اينجوري ميکنند.»
شجريان در بيان گوشه ديگري از اعتقادات خود به حکومت اسلامي ايران در پاسخ به سؤال خبرنگار بيبيسي درباره دلايل اجراي اثر «بيداد» که در سال 1361 اجرا شده، ميگويد: «بعد از چهار سال از به ثمر رسيدن انقلاب ديدم که قولهايي که داده شد کو؟ چرا دروغ گفتند و ... من هم خواندم ياري اندر کس نميبينم ياران را چه شد»
شجريان در ادامه همين مصاحبه در پاسخ به صادق صبا رييس بخش فارسي بيبيسي که از او ميپرسد اصولا نگران نيستيد که حکومت ايران بخواهد با شما برخورد کند يا شما را بازداشت کنند، ميگويد: «نه، چه برخوردي بکنند؟ اصلا از زندان و بازداشت هراسي نيست!»
شجريان در همان مصاحبه مدعي ميشود که در جامعه ايران يک خشم فرو خورده عليه جمهوري اسلامي وجود دارد و معقتد است که مردم و حکومت در برابر يکديگر ايستادهاند.
با اين حال اگر محمدرضا شجريان و مواضع سياسي او تا قبل از اين مصاحبه، انتقاد به دولت دهم محسوب ميشد، اما اظهارات صريح و بيپرده او در مستند پژواک روزگار در بيبيسي فارسي به خوبي نشان داد که مشکل ايشان فقط روي کار آمدن دولت دکتر محمد احمدينژاد نيست بلکه او از ابتدا نيز با اصل جمهوري اسلامي و نظام ولايت فقيه مخالف بوده و در اين مدت شايد فرصت اعلام مواضع صريح خود را نيافته است.
البته تناقضگوييهاي فراواني هم در نظرات شجريان در اين برنامه وجود دارد. محمدرضا شجريان در گفتوگو با بيبيسي توضيح ميدهد که در زندگياش هيچگاه گرايش سياسي خاصي نداشته ولي ميگويد که هميشه با خواستههاي مردم براي آزادي و دموکراسي همسو بوده است، يعني از يک طرف خود را خارج از چارچوبهاي تعريف شده سياسي به حساب ميآورد و از طرف ديگر تندترين انتقادات خود را به رئيس جمهور و نظام جمهوري اسلامي بيان ميکند.
* گريه شجريان پشت دوربين شيطان بزرگ
محمدرضا شجريان با در آميختن هنر موسيقي سنتي و آواز با سياست آن هم از نوع اپوزيسيون خارجنشين ضدانقلاب به ريزش هواداران خود دامن زد، به گونهاي که گفته ميشود خيل عظيمي از طرفداران خود را با مواضع ضدانقلابي از دست داده است.
محمدرضا شجريان در روز يکشنبه بيستوسوم خرداد 1389 و به مناسبت سالگرد بيستودوم خرداد سالگرد شکست فتنهگران از ملت ايران، اينبار با شبکه تلويزيوني سيانان به گفتوگو پرداخت و در جلوي دوربين تلويزيون شيطان بزرگ گريه کرد و عليه جمهوري اسلامي ايران مواضع تندتري اتخاذ نمود.
شجريان به سيانان گفت: «در طول 31 سال گذشته حتي يک هفته يا يک روز هم احساس شادي نکردم!»
وي با سياهنمايي از وضعيت داخلي ايران مردم را اقشاري بدبخت و بيچاره ترسيم کرد که گرفتار رژيم ديکتاتوري شدهاند.
شجريان به سيانان گفت: «من هر جاي دنيا که ميروم و ميبينم که مردم خوشحال و شاد هستند دوست دارم، ولي در کشور خودم وقتي ميبينيم يک زن بدون پشتيبان در کنار خيابان مجبور به سيگارفروشي است ... من اين صحنهها را نميتوانم ببينم.... (و اشک شجريان جاري ميشود.)
شجريان در گفتوگو با سيانان، هنر را ابزاري سياسي عليه حکومتها و خصوصا جمهوري اسلامي ايران ميداند و ميگويد: «هنر در ذات خود يک نوع اعتراضه، براي همين حکومتها، وقتي هنر پا به عرصه تقابل ميگذاره از اون وحشت دارند و ميترسند!...»
* شجريان در تلويزيون استراليا: بايد دين از سياست جدا شود!
دامنه مصاحبههاي شجريان با رسانههاي ضد انقلاب هر روز وسيعتر و گستردهتر ميشود تا جايي که پاي جناب شجريان حتي به شبکه اس. بي.اس استراليا هم باز شد و اين بار استاد آواز ايران پا را از سياست هم فراتر نهاد و مستقيما دين ملت مسلمان ايران را نشانه گرفت و خواستار جدايي دين از سياست شد. همان شعاري که سالهاي سال است دشمنان بيروني و برخي فريب خوردگان داخلي آن را تکرار ميکنند.
شجريان در تلويزيون استراليا گفت: «30 سالي است که مذهب در سياست وارد شده و حکومت را به دست گرفته و نتيجه بسيار بدي داشته است! و همه! به اين باور رسيدهاند که بايد دين و مذهب از سياست جدا شود...»
شجريان در پاسخ به سؤال خبرنگار شبکه تلويزيوني اس.بي.اس استراليا درباره اين که با خواندن آواز دخترش در برابر مردان و ترانههاي سياسي خود آيا قصد دارد با اين کارها با جمهوري اسلامي دهنکجي کند، ميگويد: «آنها راه خودشان را ميروند و ميگويند قوانين الهي است و قابل تعويض نيست ... آنها کار خودشان را ميکنند و ما هم کار خودمان را ميکنيم.»
ديدگاهها و اظهارنظرهاي محمدرضا شجريان عليه دين و مذهب و نظام جمهوري اسلامي و رييسجمهور قانوني در رسانههاي ضدانقلاب، آنچنان با آب و تاب تمام پخش ميشد که گويي شجريان هنر خود را مديون غربيها است. اين در حالي است که که اگر زندگي شجريان از آغاز تاکنون را مرور کنيم خواهيم ديد که در سالهاي آغازين انقلاب اسلامي سال 1357 او در يک منزل استيجاري در يکي از نقاط تهران زندگي ميکرد. طبق گفته خودش در گفتوگو با بيبيسي فارسي، برنامه مستند پژواک روزگار - اما اينک او به عنوان يکي از مردان ثروتمند ايراني محسوب ميشود.
کارشناسان امور فرهنگي و هنري معتقدند که شجريان تمامي ثروتهاي هنري و مادي و معنوي خود را مديون انقلاب اسلامي است، چرا که با وقوع انقلاب 1357 بساط بسياري از خوانندگان کوچه بازاري و سنتي برچيده شده و در واقع ميدان فعاليت به دست شجريان و يکي دو نفر ديگر افتاد و صدا و سيما نيز در معرفي او به مردم نقشي بهسزا ايفا کرد.
* ربناي شجريان چرا پخش شود؟
با سيري که در مواضع يکسالونيم اخير محمدرضا شجريان داشتيم و بخشهايي از گفتوگوها و ديدگاههاي صريح وي درباره سياست و مذهب را بيان کرديم، حال جاي اين سؤال اساسي باقي است، فردي که هيچگونه اعتقادي به نظام جمهوري اسلامي ندارد چرا و به چه دليلي بايد صداي او از رسانه ملي پخش شود؟
شجرياني که با مواضع ضد انقلابي خود به نوعي وطن فروشي را در رسانههاي جهان به عينه به نمايش گذاشت و در هر کشوري و در هر رسانهاي طبل رسوايي جمهوري اسلامي را به زغم خويش نواخت و حتي اوج بياعتقادي خود را به امام امت، آن مراد ملت ايران نشان داد، چه ضرورتي دارد که صداي چنين فردي که با صراحت به باورهاي اعتقادي مردم ايران تاخته است، اينک در پاي سفره ارزشمند افطار پخش شود و به راستي چرا بايد ملت ايران با صداي فردي که به ارزشهاي آنها خيانت و توهين کرده است، روزه خود را افطار کنند؟
در يکي از يادداشتهايي که چند روز پيش در يک روزنامه مدعي اصلاحطلبي به چاپ رسيده بود، نويسنده ميان هنر شجريان و مواضع سياسي او تمايز قايل شده بود و خواسته بود که مسئولان اين دو مقوله را با هم مخلوط نکنند! اين در حالي است که جناب شجريان اين دو مقوله را آنچنان با هم مخلوط کرده که اينک به هيچ عنوان نميتوان ميان آنها نقطه تمايزي قايل شد. مگر ميشود صداي ربناي شجريان آن هم در لحظه افطار را شنيد اما به ياد انتقاد او به پخش تصوير امام خميني (ره) بر روي آهنگهايش نيفتاد؟ مگر ميشود پس از يک روز روزهداري، در لحظه افطاري صداي شجريان را بشنويد اما ياد مواضع ضدانقلابي او شما را آزار ندهد؟
بر همين اساس با صراحت تمام ميتوان اذعان کرد که امروز افرادي خواستار پخش صداي ربناي شجريان از صدا و سيماي جمهوري اسلامي هستند که کمترين اعتقادي به نظام و انقلاب اسلامي ندارند چرا که اگر کمترين دلبستگي به جمهوري اسلامي در هر فردي وجود داشته باشد بدون شک تحمل شنيدن صداي شجريان آن هم در لحظه افطار را ندارد و اميدواريم که رسانه ملي، همچنان که تاکنون اين صدا را پخش نکرده همچنان بر اين موضع خود استوار و پا برجا بماند.