رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران گفت: با یک نگاه جامعه‌شناختی و تاریخی روشنفکری در ایران درد و انحطاط جامعه را خوب شناخت اما برای درمان آن به وضعیت بومی و فرهنگی ایران توجه نکرد و در نهایت به غرب زدگی رسید.

به گزارش مشرق، رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران گفت: با یک نگاه جامعه‌شناختی و تاریخی روشنفکری در ایران درد و انحطاط جامعه را خوب شناخت اما برای درمان آن به وضعیت بومی و فرهنگی ایران توجه نکرد و در نهایت به غرب زدگی رسید.
خبرگزاری فارس: روشنفکری درد را شناخت اما درمان ارائه نکرد+صوت

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، حجت‌الاسلام عبدالحسین خسروپناه، رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در بخش نخست مناظره‌ای که چندی پیش با صادق زیباکلام، رئیس دانشگاه تهران داشت، عنوان کرد: به تعبیر ایان باربور (Ian Graeme Barbour) الهی‌دان مسیحی عصر روشنفکری در قرن هجدهم سه اصل مهم دارا بود، نخست طبیعت همچون یک مکانیزم جبری، دوم خدا همچون فرضیه‌ای قابل بحث و سوم انسان موجودی که به مدد عقل کمال پذیر است.

یک تعبیر دیگر هم دالامبر ذکر کرده که عصر روشنگری دارای ویژگی‌هایی است از جمله اینکه همه مسائل از علوم این جهانی گرفته شده است از متافیزیک  تا مسائل تجربی، از موسیقی تا عقل و از قانون طبیعی تا قوانین ملت‌ها همه اینها به بحث و تحلیل گذاشته می‌شود بنابراین عصر روشنگری به دنبال یک عقلانیت حداکثری است چرا که می‌خواهد همه مسائل را با عقل حل کند، بنابراین خداوند هم اگر با عقل پذیرفته شود مورد قبول واقع می‌شود وگرنه کنار گذاشته می‌شود.

از قضا همین روشنفکری با این شکل وارد جامعه ایران می‌شود شخصیت‌هایی که تحصیلاتشان فرانسه بوده می‌خواستند قانون اساسی ایران را با بلژیک یا فرانسه تغییر دهند، افرادی چون میرزا یوسف خان مستشارالدوله یا ملا عبدالحمید طالب زاده، ملکم خان و ... اینها یا مستقیماً در برابر دین و وحی ایستادند یا می‌خواستند با ابزار قرار دادن دین استفاده شخصی ببرند تا عقلانیت مدرن را در جامعه ترویج دهند.

میرزا ملکم خان در جایی گفتند که طرحی ریخته است تا خرد سیاست مغرب را با دیانت مشرق زمین آمیخته و متوجه شده که تغییر ایران به شیوه اروپا کوششی بی فایده است ازاین رو فکر ترقی مادی را در لفافه دین عرضه داشتم تا هموطنانم معانی را دریابند، تلاش دارم این مدل را پیاده ساخته اما چون جامعه دینی است از دین باید به عنوان ابزار استفاده کنم.

اسلامی گفت: این طرح با حمایت مصطفی قانعی معاون وقت تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری،‌ سید محمودرضا آقامیری ریاست پارک زیست فناوری خلیج فارس، پژوهشکده مهندسی پزشکی دانشگاه صنعتی شریف و مشارکت مرکز تحقیقات هسته‌ای کشور لهستان اجرا و در ایام الله دهه فجر سال 1391 با حضور معاون وزیر بازرگانی دولت لهستان، ‌سفیر و جمعی از مسئولان سفارت لهستان در ایران و برخی دیگر از مسئولان کشور رونمایی شد.

بنابراین به اعتقاد بنده روشنفکری در کل طیف خود حتی اگر سید جمال الدین اسدآبادی و شیخ محمد عبدو را روشنفکر خطاب کنیم تا طالبوف، میرزا ملکم خان ، بازرگان و شریعتی همه یک وجه مشترکی با هم دارند که البته ارزشمند هم هست همه اینها دغدغه انحطاط جامعه ایران را دارند.

پس به لحاظ روش شناسی باید مراقب باشیم از ابتدای روشنفکری شروع به داوری نکنیم چرا که روشنفکری هم دارای نسل‌های مختلفی است نسل سوم روشنفکری از پیش از انقلاب اسلامی پدید آمد در دهه‌های سی و چهل شخصیت‌هایی چون بازرگان و سحابی البته این اصطلاح روشنفکری بعد از انقلاب مطرح شد اما محتوای آن برای پیش از انقلاب بود، نسل چهارم روشنفکری پست مدرن‌ها بودند، افرادی که متأثر از فوکو و دیگر اندیشمندان غربی بودند.

مشکل اصلی روشنفکری در ایران آن نبود که جلال در کتاب‌هایش بیان می‌کرد که فرنگی‌مآبی یا بی‌دینی یا حتی شریعتی می‌گوید بنده اعتقاد دارم آسیب روشنفکری در ایران همان نکته است که دلالت التزامی خود صادق زیباکلام است یعنی همان که گفتند نسل اول روشنفکری ما در ایران تابع نسل اول روشنفکری غرب و به ترتیب این روند به جلو می‌رود این همان اشکال روشنفکری ماست، به اعتقاد بنده روشنفکری کل طیف درد را خوب شناخته است، بنده نمی‌خواهم از سر تعصب صحبت کنم بلکه با یک نگاه جامعه‌شناختی و تاریخی درباره روشنفکری بحث منطقی می‌کنم درد خوب شناخته شده و آن انحطاط جامعه از نظر علمی بوده است اما در درمان اصلاً توجه به وضعیت بومی و فرهنگی جامعه نداشته‌اند.

در ایران دوره پهلوی اول و دوم روشنفکرانی داریم که همین امروز هم ا فرادی چون صادق زیباکلام آنها را به عنوان روشنفکری قلمداد می‌کنند افرادی چون فروغی درحالیکه اینطور نبوده هر روشنفکری هم منتقد باشد از قضا اینها جاده صاف کن حکومت پهلوی بودند! بنابراین آسیب روشنفکری همینجا ظاهر می‌شود که اینها درد را شناخته‌اند اما به جای اینکه بیایند به لحاظ دینی، ارزشی و عقلانیت آن را درمان کنند درد را گفته‌اند و دقت کرده‌اند که ببینند غرب چه گفته است، اصلا توجه نکردند که مسیحیت در غرب رویکرد ضد عقلانی دارد و این قیاس مع الفارق سبب شد نسخه‌های یکسانی را پیاده کنند و نتیجه آن هم غرب زدگی شد.
منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس