به گزارش گروه بين الملل مشرق، مايکل سينگ، تحليلگر امور سياسي آمريکا معتقد است، حوادث اخير جاري در سوريه يکي ديگر از چالشهاي پيشروي کاخ سفيد در خاورميانه است که از حيث اهميت، اهميت آن حتي از حوادث جاري در بحرين و تونس و ليبي و حتي سرنگوني رژيم حسني مبارک در مصر هم بيشتر است.
سينگ، نخستين چرخش در سياستهاي کاخ سفيد در برابر سوريه را در اظهارات هيلاري کلينتون، وزير خارجه آمريکا در 29 مارس در لندن مي داند که بشدت اقدامات دولت سوريه عليه تظاهرکنندگان سوري را محکوم کرد.
به اعتقاد سينگ، ديدگاهي که هم اکنون در کاخ سفيد در برابر بشار اسد بچشم ميخورد و نحوه نگرش آمريکا به حوادث جاري در سوريه با توجه به تغيير و تحولات اخير جاري در خاورميانه، بيشک تغيير چشمگيري در سياستهاي آمريکا در خاورميانه بوجود خواهد آورد.
اين کارشناسان مسائل سياسي آمريکا مي افزايد: از زمان روي کارآمدن باراک اوباما در آمريکا، کاخ سفيد تغييرات اساسي و مهمي در سياستهاي خود در برابر خاورميانه و بشکلي ويژه در برابر سوريه به وجود آورده است؛ از جمله اين که به جاي ادامه سياست آوردن فشار بر رژيم سوريه به تعامل با دمشق روي آورد.
سينگ، دلايل نهفته درپس اين چرخش سياسي را در عوامل بسياري مي داند که مهمترين آن رسيدن دولتمردان آمريکايي به اين نتيجه مهم بود که سياست اعمال فشار بر کشورهاي خاورميانه و از جمله سوريه آنها را به تحقق اهدافشان در اين منطقه رهنمون نميکند.
اما سينگ عامل مهمتر در چرخش سياست آمريکا در برابر سوريه را در نقش اساسي و مهم اين کشور در پيشبرد روند صلح و تحقق آن ميان رژيم صهيونيستي و فلسطينيها مي بيند، بويژه آنکه کاخ سفيد نيم نگاهي به تحقق صلح جامع و فراگير در منطقه نيز داشت که حل اختلافات ميان رژيم صهيونيستي و سوريه برسر بلنديهاي جولان از جمله موانع پيشروي تحقق صلح جامع و فراگير در منطقه به شمار ميآمد که بايد از پيش رو برداشته ميشد.
اين کارشناس مسائل سياسي خاورميانه تأکيد ميکند: اما پس از گذشت دو سال از اتخاذ اين سياست کاخ سفيد به اهداف مورد نظر خود در سوريه دست نيافت، چون دمشق نه به خواستههاي آژانس بين المللي انرژي اتمي پيرامون محدود کردن فعاليتهاي هستهاي خود تن داد و از نه از همکاري خود با جمهوري اسلامي ايران و حزب الله کاست و در بعد پيشبرد مذاکرات صلح سوريه ـ رژيم صهيونيستي نيز اسد هيچ گامي در اين راه برنداشت و اين مذاکرات بسان گذشته راکد و بدون تحرک بود.
بر اين اساس، سينگ نتيجه ميگيرد که سياست آمريکا در برابر سوريه نه تنها نتايج مثبتي به همراه نداشت، بلکه در باطن با معايب بسياري همراه بود؛ اين ناکامي موجب شد تا برخي از دولتمردان اوباما دريابند که کاخ سفيد بايد در انديشه تغيير سياستهايش در برابر سوريه باشد و بروز حوادث اخير جاري در سوريه اين سياستمداران را در اتخاذ اين راهبرد بيش از پيش، مصصم کرد.
گام اول در اين مورد را يک مسؤول آمريکايي که نخواست نامش فاش شود، در 26 مارس در گفت وگو با روزنامه آمريکايي نيويورک تايمز برداشت و گفت: امروز ديگر اعتبار دولت اسد از بين رفته است و اگرچه منافع آمريکا ايجاب ميکند که به هر طريق ممکن به صلح و تفاهم با دمشق دست يافت اما واقعاً چگونه مي توان با کشوري به توافقاتي رسيد که با شهروندان خود اين گونه برخورد مي کند؟
به هر روي، به اعتقاد اين صاحبنظرمسائل سياسي، هم اکنون سايهاي از ابهام و ترديد بر سياستهاي کاخ سفيد در برابر سوريه سايه افکنده و درحالي که آمريکا از سياست مدارا با دمشق مأيوس شده، هم اکنون ميخواهد با بازگشت به سياست پيشين خود و با استفاده از شرايط پيش آمده در سوريه به اهداف خود در اين کشور دست يابد، حال بايد ديد در اين راه چقدر موفق خواهد بود.