*وطن امروز
در شرایطی که دولت مهمترین هدف خود را از ادامه مذاکرات «امید به رفع تحریمها» میخواند، زوایای حرکات مغایر با عرف دیپلماتیک رخ داده در ایام اخیر همچون «پیادهروی وزرای خارجه ایران و آمریکا» در حاشیه مذاکرات رسمی با اتحادیه اروپا و چین و روسیه، در تناقض با برآورده ساختن این هدف قابل احترام محسوب میشود.
اولین پیام مانور دروغین دوستی ایران و آمریکا در آستانه برگزاری اجلاس داووس و در فضای دگرگونی ساختار سیاسی بزرگترین پایگاه مجری سیاستهای آمریکا در منطقه خاورمیانه
ـ عربستانسعودی ـ ممکن است پایبندی ایران به «اراده و خواست آمریکا» تلقی شود که میتواند در حکم یک بیاعتنایی به نقش سازنده سایر کشورهای حاضر بر سر میز مذاکرات باشد. موضوعی که تا اینجای کار منجر به از دست رفتن موقعیتهای پیش از آغاز مذاکرات و بیانگیزگی سایر کشورها برای تقابل با آمریکا و دور زدن تحریمها شده است و خود آمریکاییها را نیز در تصمیم «تمدید فشار بر ایران» و اجرای «سیاست ادامه تحریم» با زیادهخواهی حداکثری مصمم کرده است. به نحوی که ظریف و همکاران تا اینجای کار حتی حمایت دوستان سیاسی نولیبرال خود را نیز در مسیر سخت لغو تحریمها از دست دادهاند اما پایههای این استدلال چیست؟
1- در صحبتهای اخیر اوباما در کنگره، وی به صورت رسمی پردهبرداری از تقابل مواضع استراتژیک اروپاییها و آمریکا را علنی کرد. رئیسجمهور آمریکا مهمترین علت ادامه مذاکرات و مسیر دیپلماسی با ایران را جلوگیری از «رویگردانی متحدان آمریکا» دانست. اروپاییها از 2 سال پیش تاکنون با هدف فروپاشی ساختار تحریم و دسترسی آنها به بازار پرسود ایران در ایام سخت ریاضت اقتصادی، رأیدهی در دادگاههای اتحادیه برای لغو تکتک تحریمها را آغاز کرده بودند. این موضوعی است که در گزارش 2 سال پیش «وطنامروز» و اغلب رسانههای اصولگرا مورد تاکید قرار گرفت، چراکه آمریکا را وادار میکرد به منظور جلوگیری از فروپاشی پیش از موعد وجهه هژمونیک خود، بهصورت داوطلبانه پیشقدم لغو تحریمهای ایران شود تا علاوه بر «حفظ متحدان اروپایی»، رشد 70 درصدی معاملات ایران و شرکتهای آمریکایی بزرگ را در سالهای اخیر تحریم توجیه کند. موضوعی که در گزارش رسانههای اقتصادی معتبر جهان فاش شد و پس از آن در آمار اعلامی گمرک ایران نیز مورد اشاره قرار گرفت.
در فروردین 1392، روزنامه آرمان نوشت: «در حالی هر روز حلقه تحریمهای آمریکا علیه ایران تنگتر میشود که تازهترین آمار منتشر شده گمرک ایران نشان از افزایش 500درصدی حجم تجارت ایران و آمریکا در سال 1391 دارد». در ادامه گزارش روزنامه منتسب به خانواده هاشمیرفسنجانی آمده است: «حدود 10 سال پیش میزان مبادلات تجاری ایران و کشورهای اروپایی بالغ بر 25 میلیارد دلار بوده اما این میزان اکنون کاهش شدیدی یافته است». با احتساب همه این موارد، مشخص نیست به چه علت دولت یازدهم از شیفت مذاکرات به سمت تامین نظر آمریکا استقبال میکند و عملا مذاکره با 1+5 را تبدیل به «مصالحه با آمریکا» کرده است! قطعا ادامه روند پیش رو منجر به ناامیدی هر چه بیشتر کشورهای اروپایی از تلاش برای لغو تحریمها و در پیش گرفتن دیپلماسی مستقل از آمریکا با ایران خواهد شد. در صورتی که دولت میتوانست به جای «باجدهی به آمریکا»، با تمرکز بر قواعد نولیبرالیسم که ظریف مدعی عمل به آنهاست بر قوانین «تجارت آزاد» سرمایهگذاری کرده و با تحریک تقاضای اروپاییها، آمریکا را به زانو درآورد نه با مانور پیادهروی مایوسکننده در ژنو!
2- دولت روحانی از ابتدای روی کار آمدن اعلام کرد برنامههای مهمی در حوزه اقتصاد نفت با تمرکز بر جذب شرکتهای چندملیتی دارد. فارغ از درست یا غلط بودن این استراتژی، آنچه در عمل در دیپلماسی دولت یازدهم مشاهده میشود در تقابل با گفتههای اقتصادی قبلی است! عربستان سعودی با بازی در زمین آمریکا به منظور تضعیف ایران در بازار جهانی نفت، علاوه بر متضرر کردن ملت خود، ضربهای غیرقابل جبران به شرکتهای چندملیتی مشهور نفت و گاز در جهان نیز وارد کرد. اینجا صحبت از شرکتهایی است که عملا با مدیریت بحث اکتشاف، استخراج و کنترل بازار نفت؛ سهم اصلی در تجارت این کالای استراتژیک را برعهده دارند. تضعیف قیمت «نفت» تقابل علنی با بازوان قدرتمند این شرکتها در اداره جهان از جمله کشورهای نفتی حوزه آمریکایجنوبی و خاورمیانه محسوب میشود. جالب اینجاست که سعودیها در توجیه انتحار سیاسی- اقتصادی کاهش شدید قیمت نفت، تقابل با «شرکت نفت و گاز شل» و تلاش برای تضعیف قدرت آن را علت اصلی ادامه این بازی خطرناک اعلام کردند!
اکنون با توجه به «مرگ پادشاه عربستان» هیچ بعید نیست شرکتهای چندملیتی نفت و گاز به پیشواز ناامنی سیاسی در این کشور رفته و گمانههای قدیمی را عملیاتی کنند.
اما نکته اصلی این داستان را باید در بیاعتنایی دولت روحانی به نقش شرکتهای نفت و گاز در «موازنه لغو تحریمها» جستوجو کرد. در حالی که سال گذشته در اجلاس اقتصادی داووس، روحانی مستقیما وارد مذاکره با شرکتهای نفت و گاز مشهور شد، بیاعتنایی به خواستههای اقتصادی آنها در میز دیپلماسی، دلسردی آنها از بازی به نفع ایران را در پی داشته است. به نحوی که شرکتهای نفت و گاز چندملیتی، پس از اعلام هیجانزدگی از پیشنهادات حسن روحانی، به واسطه ارج نهادن دولت به خواست وزارت خزانهداری آمریکا به عنوان مجری تحریمها و کور کردن همه مسیرهای دور زدن تحریمها، عملا اسیر ترس و اضطراب سیاسی دولت یازدهم در بازی بزرگ تقابل با آمریکا شدند. شاید همین دلسردی نفتیها از دولت حسن روحانی است که تا اینجای کار موجب شده بهرغم نارضایتی از بازی سیاسی ضداقتصادی آمریکا و عربستان و اسرائیل، از حرکت به سمت دستگاه دیپلماسی ایران برای یافتن راهکار مقتضی بحران نفتی اخیر خودداری کنند بویژه اینکه ظریف در بحران نفتی اخیر، به جای سفر به کشورهای ناراضی عضو اوپک در آمریکایجنوبی و خاورمیانه؛ پیادهروی در حاشیه رود رون با «جان کری» را برگزید!
اما طنز ماجرا اینجاست که یک هفتهنامه حامی دولت، در هفته اخیر، با ارائه گزارشی غیرواقعی، به تحریک دولت به منظور حضور پرشور در اجلاس داووس پرداخت! در یادداشت مذکور، نویسنده بدون اشاره به شکست بزرگ تیم اقتصادی دولت در اجلاس داووس به علت کارشکنی آمریکا و ضعف دستگاه دیپلماسی ایران، از روحانی درخواست کرده تا همچون سال قبل به دهکده داووس سفر کند!
پایه و اساس پیشنهاد نشریهای که توسط تیم اقتصادی دولت منتشر میشود مبتنی بر «تحریک تقاضای بازار جهانی» است و پیشنیاز ضروری آن شجاعت دولت در ارائه مسیرهای متنوع دور زدن تحریمها و پرهیز از ادامه دیپلماسی شکست خورده «اعتمادسازی یکجانبه» به نفع آمریکاست. حال آنکه دولت یازدهم همچون تجربه مایوسکننده داووس سال گذشته، تا اینجای کار ثابت کرده از هیچ برنامه اقتصادی داخلی و حتی خارجی جدی برخوردار نیست و تنها فرض حیات اقتصادی خود را بر کسب «رضایت کدخدا» استوار کرده است. موضوعی که به علت بازی فاش دستگاه دیپلماسی کشورمان به سرعت تبدیل به باور عمومی آمریکاییها شده و آنها را از ادامه مسیر تحریمها به منظور تضعیف هر چه بیشتر دولت و کسب امتیازات حداکثری، مطمئن کرده است.
اکنون با توجه به انفعال دستگاه دیپلماسی در حوزه اقتصاد تحریمی و خودداری از مذاکره با اتحادیه اروپا، روسیه و چین، تنها باید در انتظار گشایش احتمالی پس از خبر مرگ پادشاه سعودی ایام گذراند و برای انتخابات 2 سال دیگر ریاستجمهوری، به گزینههای شجاع، جوان و با برنامه فکر کرد.
رهبر حکیم انقلاب در پی حوادث اخیر فرانسه، نامهای خطاب به جوانان غرب و آمریکای شمالی مرقوم فرمودند. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن نامه حضرت آیتالله العظمی خامنهای بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
به عموم جوانان در اروپا و آمریکای شمالی
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم، نه به این علت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آینده ملت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حس حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند.
سخن من با شما درباره اسلام است و بهطور خاص، درباره تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از 2 دهه پیش به این سو- یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی- تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراسها»ی گوناگونی که تاکنون به ملتهای غربی القا شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیرصادقانه و مزورانه دولتهای غربی با دیگر ملتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و آمریکا از بردهداری شرمسار است، از دوره استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیرمسیحیان خجل است، محققین و مورخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان یا به اسم ملیت و قومیت در جنگهای اول و دوم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند. این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگو کردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صدساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمی همچون شیوه برخورد با فرهنگ و اندیشه اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بهخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامه قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایه تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواسته اول من این است که درباره انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواسته دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضا میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را بهعنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اول آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن صلیاللهعلیهوآلهوسلم آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طی قرون متمادی، بزرگترین تمدن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیت، سد عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، اما هر یک از شما میتواند به قصد روشنگری خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است اما میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستوجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسؤولیتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.
سیدعلی خامنهای / اول بهمن93
تأیید خبر مرگش و آغاز عصر پادشاهان ضعیف حجاز
صبح روز گذشته سلمان بن عبدالعزیز برادر ارشد شاه مرده که حالا تاج و تخت را طبق وصیت تاریخی عبدالعزیز بن سعود به ارث برده است طی یک سخنرانی ضبط شده در شبکههای سراسری عربستان ظاهر شد تا به قدرت رسیدن خود را اعلان کند. او گفت از اقدامات پادشاه متوفی تقدیر میکند و تاکید کرد راه پادشاهان پیشین خود را ادامه میدهد و از مسائل مربوط به جهان اسلام و جهان عرب حمایت میکند. اما نمایش سلمان که با حالتی نامطمئن و صدای لرزان ناشی از بیماریاش متنی را از روی کاغذ قرائت میکرد گواهی بر این بود که طبق پیشبینیها عصر شاهان ضعیفبنیه در حجاز آغاز شده است و پایههای سلطنت در عربستان کماکان لرزان است به طوری که سلمان هم در سن 79 سالگی مجال چندانی برای حکومت مطلقه نخواهد داشت و خیلیها از حالا مقرن بن عبدالعزیز را پادشاه میدانند. این در حالی بود که عبدالله پنجمین فرزند ذکور عبدالعزیز بنیانگذار پادشاهی آلسعود، آخرین شاه مقتدر سعودی محسوب میشد که توسط ملک فیصل برادر ارشدش از دهه 1960 میلادی کشف شده و تحت حمایت قرار گرفته بود.
خاکسپاری عبدالله
به گزارش شبکه العربیه، مراسم تشییع عبدالله طبق اعلان دربار سعودی عصر جمعه در مسجد امام ترکی ریاض برگزار شد و پس از نماز «میت غایب» جسدش در قبرستان «العود» در ریاض به خاک سپرده شد. برخی سران عربی از جمله پادشاهان اردن، قطر، امارات، بحرین و کویت، رؤسای جمهور ترکیه، مصر و سودان و نواز شریف نخستوزیر پاکستان خود را بلافاصله به ریاض رساندند و جو بایدن معاون رئیسجمهور آمریکا هم حضور یافت که این نشان میداد کاخسفید بسیار زودتر از اعلان عمومی در جریان مرگ عبدالله بوده است. دیروز همچنین از بحرین و برخی نقاط عراق خبر رسید که مردم خبر مرگش را با توزیع شیرینی به جشن نشستهاند. عبدالله از 23 روز پیش از مرگش (از 31 دسامبر 2014 به کما رفته بود) تا دیروز در بخش قرنطینه بیمارستان شهرک سلطنتی تحت حفاظت ارتش نگهداری میشد.
سلمان، شاه هیچکاره کیست؟
سلمان پادشاه جدید عربستان خود نیز از زوال عقل (آلزایمر) رنج میبرد و در دوران ولیعهدی بارها با حالت گیج و منگ یا روی صندلی چرخدار رویت شده است. از سال 2012 وزیر دفاع هم بوده است اما امروز منابع نزدیک به خاندان سعودی از او بهعنوان شاه هیچکاره یاد میکنند بهطوری که قدرت در راس حاکمیت سعودی میان پسران متعدد او، ولیعهدش امیر مقرن که نورچشمی شاه مرده بود و همچنین پسران عبدالله به سرکردگی متعب تقسیم میشود. دیروز المیادین خبر داد در نخستین انتصابات جدید «حمد العوهلی» بهعنوان رئیس تیم حراست ملک سلمان منصوب شده است. این در حالی بود که در زمان عبدالله خود متعب مستقیما بر حراست پادشاهی نظارت میکرد و حتی در روزهای آخر اجازه ملاقات به ولیعهد نمیداد.
حتی والاستریت ژورنال نوشته است مقامهای آمریکایی بر این باور نیستند که شاهزاده سلمان یک حاکم قوی یا سالم باشد و این مساله این احتمال را تقویت کرده است که سایر اعضای خاندان سعودی احتمالا جای وی را خواهند گرفت.
سلمان بن عبدالعزیر بیست و پنجمین فرزند بنیانگذار عربستان، برادر ناتنی ملک عبدالله و همچنین نایف و سلطان (دو ولیعهد سابق عبدالله) است. مزیت بزرگ حاکم سابق ریاض این است که در زمره «هفت سدیری»ها قرار میگرفت یعنی جزو فرزندان ذکور ملک عبدالعزیز از همسرش که «حصه بنت احمد السدیری» که تاکنون به ترتیب به قدرت رسیدهاند. او تحصیلات مقدماتی خود را در مدرسه شاهزادگان در ریاض سپری کرد. در 16 مارس 1954 هنگامی که به نیابت برادر تنی خود «نایف بن عبد العزیز» به امیری ریاض، پایتخت عربستان رسید، وارد دنیای سیاست شد. سلمان بن عبد العزیز مالک 10 درصد سهام مجموعه سعودی بازاریابی و تحقیقات است که روزنامه فرامنطقهای «الشرق الاوسط» جزو تملک این مجموعه به شمار میرود. با اینکه سهامی اندکی از این روزنامه را در اختیار دارد اما از طریق پسرش «فیصل» بر گرایشهای فکری و سیاسی این روزنامه حاکم است. سلمان تاکنون 3 بار ازدواج کرده است. نخستین همسرش «سلطانه بنت ترکی بن احمد السدیری» بود که فوت کرده و از او دارای 6 فرزند به نامهای امیر فهد، امیر سلطان، امیر احمد، امیر عبدالعزیز، امیر فیصل و شاهزاده حصه است. همسر دوم سلمان «فهده بنت فلاح بن سلطان» از خاندان «آلحثلین» است که از او نیز دارای 6 فرزند به نامهای امیر محمد، امیر ترکی، امیر خالد، امیر نایف، امیر بندر و امیر راکان است اما همسر سومش «ساره بنت فیصل بن ضیدان ابواثنین السبیعی» را طلاق داده در حالی که امیر سعود تنها فرزند وی از این ازدواج است.
نزدیکی مقرن و متعب به تاج و تخت
اما با آغاز دوره سلطنت سلمان بن عبدالعزیز، نام شخص دیگری نیز در خاندان آلسعود برجسته شده است که همگان معتقدند به سرعت به سلطنت خواهد رسید. مقرن بن عبدالعزیزکه حالا به ولیعهدی عربستان رسیده است همین پارسال توسط ملک عبدالله تا مقام ولیعهدِ ولیعهد سمتی که تا آن زمان در عربستان سابقه نداشت، بالا کشیده شده بود. در مارس 2014 پادشاه عربستان با صدور دستوری مقرن را به عنوان ولیعهدِ سلمان بن عبدالعزیز، که در آن زمان خود ولیعهد عربستان بود، انتخاب کرد و در یک بند این دستور تاکید کرد که تغییر ولیعهدی مقرن بن عبدالعزیز برای هیچکس مجاز نیست و با این کار به قدرت رسیدن مقرن را تضمین کرد.
مقرن بن عبدالعزیز در سال 1945 به دنیا آمد و سیوپنجمین پسر عبدالعزیز، موسس عربستان سعودی است و هیچ برادر تنی در میان خاندان آلسعود ندارد. او ارتباط خاصی با پادشاه مرده داشت، بهعنوان مشاور ویژه ملک عبدالله و نماینده خاص او تعیین شد و در فوریه 2013 به عنوان معاون دوم رئیس کابینه عربستان که سومین مقام در عربستان بعد از پادشاه و ولیعهد محسوب میشود نیز تعیین شد. این اقدامات ملک عبدالله و ارتقای سریع مقرن در خاندان آلسعود حساسیت دیگر اعضای خاندان سعود را برانگیخت به گونهای که گفته میشود ملک عبدالله قصد داشت از طریق مقرن راه پادشاهی را برای متعب، فرزند ارشدش هموار ساخته و در میان فرزندان خود موروثی کند. چنانکه همزمان با ترقی مقرن، متعب فرزند عبدالله نیز پلههای ترقی را با کمک پدرش طی کرد و با تبدیل شدن گارد سلطنتی عربستان به وزارتخانه، به عنوان وزیر گارد سلطنتی به شورای وزیران عربستان راه یافت. همچنین گفته طبق وصیت عبدالله در صورت عود کردن بیماری سلمان، وی توسط شورای بیعت از قدرت کنار گذاشته شود و مقرن به تخت بنشیند. در این میان بازگرداندن «محمد بن نایف» پسر نایف بن عبدالعزیز، ولیعهد متوفی عربستان به عنوان ولیعهد ولیعهد به این معناست که مقرن و متعب قصد دارند قدرت رقبای جدیتری مثل سعود الفیصل، وزیر خارجه فعلی یا نسل جدید شاهزادگان غربگرای تکنوکرات را مهار کنند.
عبدالله آرزوهایش را به گور برد
در این میان فاکسنیوز، شبکه آمریکایی نزدیک به جمهوریخواهان مرگ عبدالله شاه عربستان را سرآغاز دوران نامعلوم جدیدی برای سیاستهای آمریکا در خاورمیانه دانست. یک دیپلمات سابق آمریکایی که به خاندان سعودی نزدیک است، در این باره تاکید کرد مرگ شاه ۹۰ ساله به همراه سقوط دولت مورد حمایت آمریکا در یمن، بدترین سناریو بوده است، چراکه این تحولات، مانع دیگری برای گسترش نفوذ ایران در منطقه را از بین برده است: «نفوذ ایران را میتوان اکنون در 4 پایتخت خاورمیانه از جمله صنعا، بغداد، دمشق و بیروت، مشاهده کرد». به گفته فاکسنیوز «اوج نزاع تهران و ریاض در منطقه، جنگ داخلی سوریه است» اما عبدالله شاه که یکی از مهمترین اولویتهای خود را مقابله با پیشرفت نفوذ ایران در منطقه قرار داده بود با آرزوهایش به گور رفت و پیروزی اسد در سوریه هم مثل ثبات حزبالله در معادلات لبنان و فلسطین و ظهور انصارالله در یمن، شیوخ را بیش از پیش محاصره کرده است. حال دنیس راس، دیپلمات سابق آمریکایی به والاستریت ژورنال میگوید که با مرگ عبدالله، تصمیمسازی در ریاض درباره دشمنی با ایران و سوریه، احتمالا محتاطانهتر خواهد بود و در کل خلأ قدرت در ریاض در دوران سلطنت سلمان ناگزیر خواهد بود.
اصلاحطلبان بیتقصیرند موسوی مسئول اتفاقات 88 است!
عضو مرکزیت حزب منحله مشارکت میگوید بخش عمدهای از اتفاقات سال 88 به شخص موسوی برمیگردد نه مجموعه اصلاحطلبان.در حالی که طیف افراطی در حزب مشارکت، سازمان مجاهدین (انقلاب)، مجمع روحانیون و کارگزاران به همراه گروهکهای ضد انقلاب در 8 ماهه فتنه نقشآفرین بودند، علی تاجرنیا در مصاحبه با ایسنا و درباره فتنه 88 گفت: واقعیت مطلب این است که باید بین اصلاحطلبان و کاندیدای اصلاحطلب تفکیک قائل شد؛ در واقع کاندیدای اصلاحطلبان در سال 88 برای حضور در انتخابات خاتمی بود، آمدن موسوی به عرصه انتخابات به طور طبیعی استراتژی اصلاحطلبان را تغییر داد. تصور میکنم بخش عمدهای از اتفاقات سال 88 به شخص مهندس موسوی برمیگردد نه به مجموعه اصلاحطلبان، البته ناجوانمردانه نباشد، ما در یک برهه از زمان از این فرد دفاع کردیم. اما این که مهندس موسوی در شب قبل از انتخابات اعلام کند که با توجه به ارزیابیها من رئیس جمهور شدم، این ربطی به اصلاحطلبان نداشت؛ این برداشت خود آقای مهندس موسوی بود. به طور شفافتر اصلاحطلبان در انتخابات 88 به خاطر یک کار مرامی و جوانمردانه]؟



