گروه سیاسی مشرق - جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، اولین و شاید تنها نهاد منسجم دینی - سیاسی در نظام جمهوری اسلامی است که سابقه شکل گیری آن به بیش از نیم قرن پیش میرسد. این نهاد انقلابی- دینی همزمان با آغاز نهضت انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره)، به عنوان طلایه داران این نهضت دینی نقش فعالی را در پیشبرد نهضت و جذب و جلب مردم ایران برای پیوستن به این نهضت ایفا کردند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، این نهاد نقش فعالی در عرصههای مختلف دینی - سیاسی ایفا کرده است. از خلع مرجعیت و دفاع از کیان مرجعیت تا اعلام افراد جایزالتقلید در مواقع ضروری و ... . ما در این نوشتار مختصر به بررسی اجمالی عملکرد این نهاد از ابتدای شکل گیری تا کنون میپردازیم.
شکل گیری هسته اولیه «جامعه مدرسین»
پس از رحلت حضرت آیت الله بروجردی (ره) در سال 1340 که وزنه ای بود در جهان تشیع و مرجعیت عام پیدا کرده بود؛ فضلا و اساتید و مدرسین حوزه علمیه قم جلسات متعددی را در قالب گروههای مختلف برگزار میکردند که این جلسات را میتوان اولین نقطه در تشکیل «جامعه مدرسین» برشمرد.
تشکیل «جمعیت یازده نفره»
در اواخر سال 42، یازده نفر از اساتید حوزه قم در کنار ارتباط با سایر مدرسین و فعالیت و شرکت در جلسات رسمی، اقدام به تشکیل یک گروه مخفی تحت پوشش اصلاح حوزه کردند.[1] اعضای این «جمعیت یازده نفره» عبارت بودند از: آقایان آذری قمی، امینی، حائری تهرانی، سید علی خامنه ای، سید محمد خامنه ای، ربانی شیرازی، هاشمی رفسنجانی، شهید قدوسی، مصباح یزدی، مشکینی و منتظری.
اعضای این جمعیت پس از نگارش مرامنامه، اساسنامه ای را در 63 ماده تنظیم کردند که بر مبنای آن جمعیت دارای هشت رکن میشد[2] که عبارتاند از:
1. شورای عالی موسسان که باید از افاضل معروف به درایت و تقوا باشند و دارای فعالیتهای اجتماعی.
2. شعبه امور مالی.
3. سازمان تبلیغات و تعلیمات.
4. سازمان اطلاعات و ارتباطات.
5. شعبه بازرسی.
6. شعبه شهرستان.
7. دایره مستشاری.
8. دادگاه.
در کنار اساسنامه آئین نامه انضباطی نیز در 7 بند تنظیم شده بود.[3]
حلقهای از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
اما به رغم اهمیت زیاد این جمعیت، فعالیتهای این جمعیت پس از حدود یکسال متوقف شد و پس از آن در اوایل سال 45 در بازرسی از منزل آقای آذر قمی توسط ساواک، اساسنامه جمعیت به دست ساواک افتاد و از مطالب مندرج در اساسنامه معلوم میشد که اعضای جمعیت نسبت به اداره کردن جمعیت مخفی دارای اطلاعات کافی بودند. بهمین خاطر برخی از اعضای جمعیت که در زندان نبودند؛ تحت تعقیب قرار گرفتند.[4]
در مجموع به نظر میرسد بسیاری از فعالیتهای مدرسین و فضلا از اواسط یا اواخر سال 42 تا اوایل سال 44 که فعالیتهای جمعیت متوقف شد؛ متأثر از همین جمعیت یازده نفره باشد
افراد اولیه و حلقه اولیه مدرسین
افراد زیادی در فعالیتها و جلسات «مدرسین» شرکت داشتند که
ذکر اسامی همه آنها مجال دیگری را میطلبد. اما به عنوان نمونه میتوان به افراد
زیر اشاره کرد: حضرات آیات و حجج اسلام مکارم شیرازی، فاضل لنکرانی، سبحانی، نوری
همدانی، خامنه ای، خزعلی، مشکینی، جوادی آملی، شبیری زنجانی، جنتی، نجفی خوانساری
آذری قمی، علی احمدی میانجی، صانعی، منتظری و ... . و به طور کلی از ابتدای تشکیل تا به حال، مرحوم آیتالله مشکینی و بعد از ایشان، آیتالله یزدی به عنوان دبیر کل جامعه از سوی اعضا، انتخاب شدند.
فعالیتهای «جامعه مدرسین»
فعالیتهای «مدرسین» را تا قبل از پیروزی انقلاب میتوان به صورت کلی در محورهای زیر برشمرد:
1. تشکیل جلسه و تبادل نظر در موضوعات مختلف.
2. تهیه، تنظیم و انتشار اعلامیهها و بیانیهها در موضوعات مختلف و لازم.
3. ارتباط با مردم سراسر کشور از طریق ایراد سخنرانیهای سیاسی-مذهبی علی الخصوص در ایام محرم و صفر و رمضان.
4. ارتباط و هماهنگی با مراجع عظام تقلید جهت متقاعد نمودن آنها برای وارد شدن به مبارزات و فعالیتها.
5. پیگیری مسائل مربوط به حضرت امام (ره) و مسائل مورد نظر ایشان.
6. تعطیلی حوزه، برپائی تحصن، برگزاری مجلس و راهپیمائی در موارد لازم.
1. تشکیل شبکه مبارزاتی در سراسر کشور
ارتباطات علما در طول 16 سال مبارزان قبل از پیروزی انقلاب، باعث شد که عملاً اکثر علما و مردم مناطق مختلف کشور درگیر مسائل شوند و این امر موجب پدید آمدن شبکه گسترده مبارزاتی با محوریت جریان مدرسین قم شد.
2. وابستگی به ساحت مرجعیت
همه مدرسین و فضلا و طلاب از شاگردان حضرت آیت الله بروجردی (ره) بودند. اما پس از رحلت ایشان 3 تن از علمای آن زمان که همگی از شاگردان ایشان بودند؛ یعنی حضرت امام (ره)، آیت الله گلپایگانی (ره) و آقای شریعتمداری سمت مرجعیت را عهده دار شدند. از این رو میتوان مدرسین را از این لحاظ به 3 دسته تقسیم کرد:
1. دسته اول که اکثریت را به لحاظ تعدادی دارا بودند؛ بیشتر در ارتباط و تأثیرپذیری از حضرت امام (ره) بودند.
2. گروهی که با بیت حضرت آیت الله گلپایگانی (ره) بیشترین ارتباط را داشتند.
3. گروهی که با بیت آقای شریعتمداری مرتبط بودند.[5]
3. کاهش فعالیت پس از تبعید حضرت امام (ره) به نجف
پس از تبعید حضرت امام (ره) به نجف و تا سال 56 و پس از دستگیری تعدادی از مدرسین، و ایجاد جو خفقان در کشور، فعالیت جامعه مدرسین رو به کاهش گذاشت. در این فاصله گروهی صرفاً به درس و بحث پرداختند و از مباحث و فعالیتهای سیاسی کناره گیری کردند. اما برخی نیز همچنان مشغول فعالیتهای سیاسی بودند. این گروه را به لحاظ نوع فعالیتهای سیاسی میتوان به 3 دسته کلی تقسیم کرد:
1. گروهی که به فعالیتهای مستقیم سیاسی در قالب سخنرانی، تنظیم و نشر اعلامیه و ... پرداختند. این گروه در طول مبارزات متحمل زندان و تبعید و شکنجه شدند.
2. گروهی که در عین حالی که از فعالیتهای سیاسی کناره نگرفتند؛ اما اولویت اول خود را فعالیتهای فرهنگی و تربیتی و کادرسازی قرار دادند.
3. گروهی که به لحاظ تعداد از هر دو گروه قبلی بیشتر بودند؛ هر دو کار را همزمان پیش میبردند.
نشست مشترک جامعه مدرسین و استادان سطوح عالی و خارج حوزه
4. اوج گیری دوباره فعالیتهای «جامعه مدرسین» با فوت مشکوک حاج آقا مصطفی
پس از فوت مشکوک حاج آقا مصطفی، فرزند ارشد حضرت امام (ره) در سال 56 و به دنبال آن قیام 19 دی مردم قم، فعالیتهای «جامعه مدرسین»، دوباره جان تازه ای به خود گرفت. و جلسات مدرسین با انسجام بهتری تشکیل میشد.
ساختار «جامعه مدرسین»
جامعه مدرسین در تاریخ 17/5/1360 اساسنامه خود را به ثبت رسانید که در آن هیئت مؤسس عبارتاند از: حضرات آیات فاضللنکرانی، علیمشکینی، احمد جنتی، ابوالقاسمخزعلی، محمد یزدی و احمد آذریقمی.
این اساسنامه در سال 1378 مورد تجدید نظر قرار گرفت و پس از گذشت حدود پنج سال مجدداً در پی انجام بحث و کارشناسیهای لازم در جلسه رسمی جامعه مدرسین مورخ 24/9/1383 این نسخه مورد تصویب نهایی قرار گرفت.[6]
اساسنامه در 5 فصل، 34 ماده و 9 تبصره تنظیم شده است؛ که در جلسه مورخه 16/10/1382 برای مدت شش ماه تصویب شد و پس از آن در تاریخ 24/9/1383 به تصویب نهایی رسید.
در ماده 8 جامعه مدرسین را یک نهاد علمی، فرهنگی، سیاسی معرفی میکند که قرار است اهداف زیر را دنبال کند:
1. ترویج و گسترش معارف اسلام ناب محمدی و مکتب اهل بیت معصومین علیهم السلام.
2. دفاع از قرآن و عترت و ارزشهای اسلامی.
3. زمینه سازی و جهت دهی به تحقیقات در علوم و معارف اسلامی.
4. تلاش برای اصلاح و تکمیل و اعتلاء برنامههای حوزههای علمیه از طریق شورایعالی حوزه.
5. دفاعاز نظاماسلامی و ولایت فقیه.
6. ایجاد زمینه مناسب جهت پرورش نیروهای حوزوی مورد نیاز نظاماسلامی.
7. انجامسایر اموری که برای رسیدن به اهداف جامعه مدرسینضرورتدارد مانند تأسیس مؤسسات فرهنگی و غیره.
در ماده 10 هیئت مؤسس افراد زیر شمرده میشوند: حضرات آیات فاضل لنکرانی، علیمشکینی، احمد جنتی، ابوالقاسم خزعلی، محمد یزدی و احمد آذری قمی.
در ماده 20 نیز تشکیلات جامعه مدرسین به شرح زیر آمده است:
1. شورای اجرائی
2. معاونتها
3. دفتر جامعه[7]
همایش «نیم قرن حضور» جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
فعالیتهای «جامعه مدرسین» بصورت موردی
جامعه مدرسین از ابتدای شکل گیری تا کنون نقش فعالی در مبارزات مردمی قبل از پیروزی انقلاب و از پیروزی انقلاب تا کنون نیز یک از بازوها مهم انقلاب در بحرانها و حوادث بوده است. در اینجا به برخی از مهمترین اقدامات «جامعه مدرسین» اشاره میشود:
1. اعلام مرجعیت حضرت امام (ره)
پس از سخنرانی جنجالی حضرت امام (ره) در عاشورای سال 1383 ق علیه رژیم شاه، رژیم در سحرگاه روز 15 خرداد به خانه حضرت امام (ره) حمله کرده و ایشان را به تهران منتقل کردند.
به دنبال دستگیری حضرت امام (ره) و تصمیم رژیم شاه مبنی بر محاکمه ایشان؛ یکی از اقدامات مهم «جامعه مدرسین» تأکید بر مرجعیت حضرت امام (ره) بود. چون طبق قانون اساسی، رژیم نمیتوانست مراجع تقلید را محاکمه کند. بهمین خاطر علما و فضلا در بیانیه هائی که صادر میکردند بر مرجعیت امام (ره) تأکید میکردند. در استفائی که از 4 تن از مراجع آن زمان یعنی حضرات آیات: نجفی مرعشی (ره)، میلانی (ره)، محمدتقی آملی (ره) و آقای شریعتمداری نیز صورت گرفت؛ این 4 تن بر مرجعیت حضرت امام (ره) تصریح کردند.[8]
2. خلع مرجعیت آقای شریعتمداری
یکی دیگر از اقدامات مهم جامعه مدرسین اعلام خلع مرجعیت آقای شریعتمداری بود. ایشان که در سال ۱۲۸۳ ش در تبریز متولد شد و تحصیلات مقدماتی را در تبریز شروع کرد. سپس در سال ۱۳۰۵ ش به قم رفت و در حوزه درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری حاضر شد. بعد از مدتی به نجف اشرف مشرف شد و در آنجا اجازه اجتهاد یافت. در سال ۱۳۱۳ ش به تبریز مراجعت نمود. پس از ظهور فرقه دموکرات به رهبری سید جعفر پیشهوری در تبریز، از آن شهر خارج شد و به تهران و سپس به قم رفت.
دیدار جامعه مدرسین با رهبر انقلاب
ایشان در دوران مبارزان دوشادوش دیگر علما و حضرت امام (ره) نقش فعالی را ایفا کرد. برای نمونه به دنبال اعلام انقلاب سفید و اجرای رفراندوم از طرف شاه، ایشان همراه با دیگر مراجع عظام تقلید، اطلاعیهای اعتراضآمیز ـ که ضمن آن عید نوروز را عزای عمومی اعلام کردند ـ صادر کرد. همچنین پس از دستگیری حضرت امام (ره) در پانزدهم خرداد و متعاقب آن قیام و کشته شدن مردم، به همراه سایر مراجع عظام، اعلامیههای متعددی در محکومیت اعمال شاه صادر کرد. در مهر ۱۳۴۴ ش نیز مؤسسه دارالتبلیغ اسلامی، بنا به دستور ایشان در قم افتتاح شد. به ادعای طرفداران این مؤسسه، دارالتبلیغ جهت احیای دین اسلام و مذهب جعفری پایهریزی شد؛ اما مخالفان آن از جمله حضرت امام (ره) آن را با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی به نفع رژیم شاه میدانستند و معتقد بودند که شاه، چون نتوانسته بود از طریق پدید آوردن دانشگاه اسلامی در حوزههای علمیه نفوذ کند، سعی کرد تا از این طریق در حوزهها برای خود پایگاهی درست کند. در ۲۹ بهمن 56، مردم تبریز که به همراه شهرهای دیگر ایران، مراسم چهلم شهدای ۱۹ دی قم را برگزار میکردند، توسط عمال شاه به خاک و خون کشیده شدند؛ اینجا نیز آقای شریعتمداری طی اعلامیهای در یازدهم اسفند ماه، جنایات رژیم را محکوم کرد. ایشان به اتفاق سایر مراجع در ششم فروردین 57 به مناسبت چهلم فاجعه تبریز اعلامیهای منتشر کردند که ضمن آن، روز ۱۰ فروردین را روز گرامیداشت شهدا اعلام نمودند.[9]
اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کم کم مخالفتها و زاویه گرفتن او از انقلاب شروع شد؛ و تا جایی پیش رفت که به صورت ضمنی (و نه صراحتاً) خود را صاحب انقلاب میدانست و حضرت امام (ره) را احتمالاً فردی تصور میکرد که از جریان به وجود آمده، بهره میبرد! شریعتمداری دشمنی خود را با امام خمینی و یارانش، حفظ کرده بود. اولین اقدام ایشان تشکیل «حزب خلق مسلمان» در آذربایجان بود که پس از اعلام موجودیت حزب جمهوری اسلامی در 19 بهمن 57 بود. این حزب که به نوعی در رقابت با حزب جمهوری اسلامی تشکیل شده بود؛ در 8 اسفند 57 تحت حمایت کامل آقای شریعتمداری اعلام موجودیت کرد.[10]
این حزب اقدامات زیر را جهت مقابله با نظام اسلامی انجام داد:
1. مخالفت با شیوه برگزاری رفراندوم تغییر نظام.
2. مخالفت با تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی.
3. مخالفت با برخی اصول قانون اساسی و تحریم انتخابات.
به دنبال این اقدامات ناآرامیها در سطح آذربایجان تشدید شد؛ و حتی حزب خلق مسلمان صدا و سیمای تبریز را نیز تصرف کرد.[11] به دنبال همین اقدامات حضرت امام (ره) تلاشهای زیادی را جهت نجات آقای شریعتمداری انجام دادند و به ایشان پیام فرستادند که بهتر است هر چه سریعتر در بیانیههای رسمی و رادیو و تلوزیون رسماً اعلام کنید که از این حزب برکنار هستید و از حزب برائت بجوئید. اما این تلاشها با مخالفتهای آقای شریعتمداری روبرو میشد و به جائی نرسید.
2.1. کودتای نوژه و کودتای قطب زاده
اما آنچه باعث خلع مرجعیت آقای شریعتمداری شد؛ کوتای نوژه و کودتای قطب زاده بود. این کودتا با اسم «عملیات نقاب»(نجات قیام ایران بزرگ) نام طرحی نظامی که در آن تنی چند از افسران ارتش شاهنشاهی ایران با تمرکز افسران نیروی هوایی برای بازگردانی شاپور بختیار به ایران و حذف امام خمینی (ره) و نابودی جمهوری اسلامی طرحریزی کرده بودند که با لو رفتن کودتا در ۱۸ تیر ۱۳۵۹ و محاکمه عوامل و دستاندرکاران آن، این اقدام قبل از هر اقدامی با شکست مواجه شد.
در عملیات کودتای نوژه قرار بود به طور هم زمان در تهران و سایر شهرهای بزرگ به اجرا درآید و اماکنی مانند مدرسه فیضیه، اقامتگاه امام، کمیته مرکزی، نخست وزیری، میعادگاههای نماز جمعه و ... توسط هواپیما بمباران شود.
این کودتا از سه شاخه نظامی، سیاسی و ایدئولوژیک تشکیل شده بود. علیرغم به کار بردن سلاحهای سنگین و هماهنگی و همکاری گروههای ضد انقلاب هنوز یک مشکل وجود داشت. مشکل این بود که اولاً چگونه نیروهای درگیر در کودتا، در اجرای مأموریتهای محوله دچار تردید نشوند و ثانیاً پس از چنین کشتار وحشتناکی چگونه میتوان به دولت کودتا مشروعیت بخشید؟
کلید حل هر دو مشکل در شاخه ایدئولوژیک کودتا نهفته بود. سران کودتا، با علمایی که احتمال میدادند از جمهوری اسلامی و امام خمینی (ره) کینه داشته باشند تماس گرفتند و از آنها درخواست کمک نمودند. در رأس این افراد، آقای شریعتمداری قرار داشت.
نیروهای ارتشی علیرغم اینکه در دوران طاغوت تربیت شده بودند، فرزندان همین مملکت بودند و به اسلام و روحانیت اعتقاد داشتند. آنها حاضر نبودند بر علیه اسلام و روحانیت کودتا نمایند. سران کودتا، برای اینکه به افراد خود اطمینان دهند این کودتا بر علیه اسلام و انقلاب نیست آنها را به قم میفرستادند تا با آقای شریعتمداری دیدار کنند و پس از تأیید شریعتمداری، با اطمینان خاطر در عملیات شرکت کنند.
دو سال پس از کودتای نوژه در اردیبهشت 1361، کودتای جدیدی کشف شد که در پی براندازی جمهوری اسلامی بود. قطب زاده با همراهی آقای شریعتمداری رهبری این کودتا را برعهده داشتند. این بار دخالت شریعتمداری در کودتا مستقیم بود. او 500 هزار تومان به کودتاگران کمک کرده بود و اعتراف نمود که در جریان کودتا بوده است ولی اقدامی در جهت جلوگیری از آن به عمل نیاورده است.[12]
دیدار جمعی از اعضای جامعه مدرسین با رهبر انقلاب
همین کودتان باعث شد که جامعه مدرسین جلسه بگیرد که در 31 فروردین 61 این جلسه برگزار شد و عدم صلاحیت وی برای مرجعیت به تصویب رسید. به دنبال این مصوبه جامعه مدرسین بیانیه ای رسمی صادر کرد که در آنجا عدم صلاحیت ایشان برای مرجعیت اعلام شد. در بخشی از این بیانیه آمده است:
«از روزهای اول نهضت مقدس اسلامی از آقای شریعتمداری امور بسیاری صادر میشد که دستاندرکاران نهضت بویژه جامعه مدرسین آنها را شایستة مقام مرجعیت شیعه نمیدانستند ولی برای حفظ وحدت و انسجام صف روحانیت مبارز از بازگو کردن آنها سخت دوری میجستند،... اگر بخواهم امور خلاف عدالت را بشماریم مثنوی هفتاد من کاغذ شود لذا ضمن تأکید بر اینکه مراجع قضائی منحصراً باید به این امر رسیدگی نمایند، بنا به وظیفه شرعی بر خود لازم دانستیم که سقوط مشارالیه را از شایستگی مرجعیت بالصراحه اعلام نماییم تا افرادی از مسلمانان که در حالت تردید و دودلی بودند تکلیف خود را بدانند و احیاناً با تقلید خود به اسلام و انقلاب ضربه وارد نکرده باشند ...»[13]
3. اعلام افراد شایستگی مرجعیت به مردم
یکی دیگر از اقدامات بسیار مهم جامعه مدرسین معرفی افراد شایستگی مرجعیت به مردم بوده که تا کنون چند بار این اتفاق در طول تاریخ جامعه مدرسین افتاده است:
1. پس از ارتحال حضرت آیت الله حکیم در 12 خرداد 49، به دلیل شرایط آن زمان و به دلیل شرایط خاص آن زمان، جامعه مدرسین در بیانیه مرجیعت عامه حضرت امام (ره) را اعلام کردند که این امر نقش بسزائی در تحکیم و تثبیت رهبری و تمرکز مقام مرجعیت و مقام ولایت داشت.
2. پس از ارتحال حضرت آیت الله خوئی (ره) در مرداد 71، جامعه مدرسین در بیانیه ای در 28 مرداد حضرت آیات گلپایگانی (ره) و اراکی را شایسته مقام مرجعیت معرفی کردند.[14]
3. پس از ارتحال حضرت آیت الله گلپایگانی (ره) در آذر 72، جامعه مدرسین در بیانیه ای در 19 آذر 72 حضرت آیت الله اراکی (ره) را به عنوان مرجع منحصر معرفی کردند و تصریح کردند که مرجیعت در حضرت آیت الله اراکی (ره) متعین است.[15]
4. پس از ارتحال حضرت آیت الله اراکی (ره) در آذر 73، جامعه مدرسین مجدداً بیانیه ای در تاریخ 11 آذر 73 صادر کردند و در آن بیانیه حضرات آیات: فاصل لنکرانی، بهجت، خامنه ای، وحیدخراسانی، تبریزی، شبیری زنجانی و مکارم شیرازی را به عنوان فقهای جایزالتقلید معرفی کردند.[16]
4. اعلام عدم مشروعیت سازمان مجاهدین انقلاب
به دنبال سخنان موهن هاشم آقاجری یکی از اعضای اصلی سازمان در همدان و استهزا و به سخره گرفتن ارزشها و توهین به انبیاء (ع) و ائمه (ع) در 18 تیر 81 بیانیه ای توسط جامعه صادر شد بدین شرح: «سازمان موسوم به «مجاهدین انقلاب اسلامی» در جهت بدبین کردن نسل جوان به اسلام و روحانیت، و تفکیک دین از سیاست - که هدف دشمنان جهانی اسلام نیز هست - تلاش میکند. جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم چنین سازمانی را فاقد مشروعیت دینی میداند، و متدینین را از همکاری با آنها بر حذر میدارد.»[17]
5. اعلام عدم صلاحیت آقای صانعی جهت مرجعیت
آقای یوسف صانعی، را همه به آرا و فتاوای شاذش میشناسند. البته گوئی این آرای شاذ در فتاوای ایشان مسبوق به سابقه است. آقای صانعی که از جانب حضرت امام (ره) به عنوان دادستان کل کشور منصوب شده بود؛ در نامه ای در 21 اردیبهشت 64 از امام تقاضای استعفا مینماید. ایشان در آن نامه 4 دلیل برای درخواست استعفا ذکر میکند که یکی از آن دلایل به اقرار خود ایشان داشتن افکار و مبانی در مسائل اسلامی که بنا به نظر برخی از آقایان، آرای «شاذ» محسوب شده و مقاومت میشود؛ است.[18] البته حضرت امام (ره) در نامه ای در 11 خرداد 64 با استعفای ایشان موافقت نمیکنند و همچنان ایشان در سمت خویش ابقاء میشود.
دیدار معصومه ابتکار با شیخ یوسف صانعی
اما در چند سال اخیر فتاوای بسیار شاذ و بعضاً مخالف نص صریح قرآن از ایشان صادر شده که است که زمینه این اعلام فراهم شده است.
فتاوائی از قبیل بلوغ دختران در 13 سالگی، محرم شدن بچهای که به فرزندخواندگی گرفته میشود، همه ارث زن از شوهر در صورت نداشتن وارث و مواردی از این دست که بین 20 تا 30 بدعت است و بسیاری از آنها خلاف صریح قرآن و دستورات دین است.
برای نمونه فتوای فرزندخواندگی ایشان خلاص نص صریح آیات 3 و 5 سوره احزاب است که میفرماید: «...وَ ما جَعَلَ أَدْعِیاءَکمْ أَبْناءَکمْ ذلِکمْ قَوْلُکمْ بِأَفْواهِکمْ وَ اللَّهُ یقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ یهْدِی السَّبیلَ (4) ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّه...» و طبق اجماع علمای شیعه و سنی «اجتهاد در برابر نص» حرام و ممنوع است. همین فتاواها باعث شد که جامعه مدرسین جلسات متعددی را در مورد صلاحیت یا عدم صلاحیت ایشان برای مرجعیت تشکیل دهد تا اینکه در دی 88 در پاسخ به سؤال تعدادی از اساتید و طلاب حوزه که در مورد مرجعیت آقای صانعی از جامعه مدرسین سؤال کرده بودند؛ جامعه طی بیانیه ای رسمی اعلام کرد: «با توجه به پرسشهای مکرّر مؤمنان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم براساس تحقیقات به عمل آمده در یک سال گذشته و پس از جلسات متعدد به این نتیجه رسیده است که ایشان فاقد ملاکهای لازم برای تصدّی مرجعیت میباشد.»[19]
پس از این فتوا و جنجالهای پس از آن اساتید زیادی از حوزه و از اعضای جامعه در مصاحبه با سایتها و خبرگزاریهای مختلف؛ به تشریح دلایل و مبانی این موضوع پرداختند و فتاوای ایشان بصورت علمی مورد نقد و بررسی علنی قرار گرفت.
دیدار جامعه مدرسین حوزه علیمه قم با رهبر انقلاب
جامعه مدرسین در نگاه حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری - مدظله -
جامعه مدرسین مورد تجلیل و احترام فوق العاده زیاد حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری بوده است و هم حضرت امام (ره) هم مقام معظم رهبری-مدظله- به جامعه مدرسین اعتماد کامل داشتهاند.
فقط به عنوان نمونه حضرت امام (ره) در نامه ای به آیت الله مشکینی (ره) در مورد انتخابات حوزه علمیه قم در اردیبهشت 68 در بخشی از نامه میفرمایند: «شما از قول من به فرزندان انقلابیام بفرمایید که تندروی عاقبت خوبی ندارد. اگر آنان جذب حضرات آقایان جامعه محترم مدرسین نشوند، در آینده گرفتار کسانی خواهند شد که مروّج اسلام امریکاییاند.»[20]
رهبر انقلاب نیز در سفر 4 سال پیششان به قم در دیدار اعضای جامعه مدرسین، جامعه مدرسین را نهادی ریشه دار، امتحان داده در دوران نهضت اسلامی و بعد از پیروزی انقلاب، مستحکم در خط امام و انقلاب، و بی نظیر در حوزه خواندند. ایشان همچنین فرمودند مجاهدتها و روشنگریهای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در روند تاریخ و حرکت انقلاب اسلامی تأثیر مهمی داشته است.[21]
همچنین ایشان در سال گذشته در پیامی به هشتمین اجلاس سراسری جامعه مدرسین که به مناسبت پنجاهمین سال فعالیت جامعه بود در فرمودند: «بزرگداشت «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» اقدام شایستهای است در تکریم نیم قرن تلاش مخلصانه این نهاد حوزوی مبارک و متشکل از علمای فرزانه و بصیر؛ نهادی که در یکی از سختترین دورانهای عمر این حوزه عظیمالشأن، بر اثر احساس نیازی مبرم، پایهگذاری شد و در شرایط گوناگون، چه در دوران مرارتبار اختناق و چه در دوران استقرار نظام جمهوری اسلامی، مجاهدت مقدس و دشوار خود را استمرار بخشید.»[22]
همانطور که در این نوشتار گذشت؛ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از ابتدای شکل گیری نهضت انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام (ره) نقش فعالی را در این نهضت و همچنین پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کرده است. حلقه اولیه این تشکل دینی - سیاسی که همگی از شاگردان حضرت آیت الله بروجردی (ره) و حضرت امام (ره) بودند از ابتدای شکل گیری نهضت، دوشادوش حضرت امام (ره) و سایر مردم این انقلاب را به پیش بردند و به عبارتی طلایه دار این نهضت درخشان قرن حاضر بودهاند.
دانلود کامل معرفی جامعه مدرسین
[1] - مصباح دوستان، صص 1-80
[2] - یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، صص 8-70
[3] - این 8 رکن و 7 بند انضباطی طبق سند موجود اساسنامه میباشد.
[4] - مصباح دوستان، صص 92-86
[5] - مصاحبه مرکز جامعه مدرسین با آیت الله آذری قمی
[6] http://www.jameehmodarresin.org/index.php?option=com_content&task=view&id=1825
[7] http://www.jameehmodarresin.org/index.php?option=com_content&task=view&id=1826
[8] - اسناد انقلاب اسلامی، ج 1 ص 152 و ص 157
[9] http://daneshnameh.irdc.ir/?p=2119
[10] - روزنامه اطلاعات مورخه 23/12/57
[11] - نشریه خلق مسلمان، 18/9/58
[12] http://www.irdc.ir/fa/content/6370/default.aspx
[13] http://www.jameehmodarresin.org/index.php?option=com_content&task=view&id=658
[14] http://www.jameehmodarresin.org/index.php?option=com_content&task=view&id=374
[15] http://www.jameehmodarresin.org/index.php?option=com_content&task=view&id=352
[16] http://www.jameehmodarresin.org/index.php?option=com_content&task=view&id=330
[17] http://www.jameehmodarresin.org/index.php?option=com_content&task=view&id=201
[18] - صحیفه امام (ره) ج 19 ص 271
[19] http://www.jameehmodarresin.org/index.php?option=com_content&task=view&id=1595
[20] - صحیفه امام (ره) ج 21 ص 367
[21] http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=10378
[22] http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=22022