
در صادرات طنز کاري با مجوز نيست
طنز است،کشک و دوغ يا دوشاب و سقز نيست
چون مطلبش را با ظرافت مي کند مطلوب
طناز در کارش به دنبال مجوز نيست
در متن اگر با ارجمندي نسبتي باشد
لبخند چيزي جز تبسم در پرانتز نيست
جز شکوه کردن نيست آن هم شکوه با اطناب
طنزي که در آن فرصت لبخند موجز نيست
گاهي سر سبز خودت را هم ببر با خود
وقتي که راهي جز عبور از خط قرمز نيست
در حلقه ي رندان به دنبال چه مي گرديد؟!
جز درد دل چيزي در اين گونه مراکز نيست
با گردن ما شد مثل"باريک تر از مو"
صد بار گفتيم اين طرف ها يک مبارز نيست!
ما مثل يک هستيم،صاف و ساده و رو راست
يعني ميان ما يکي مثل مميز نيست
ما هم ،شبيه ديگران با چشم مي بينيم!
مي بيند آدم لاجرم،وقتي که عاجز نيست
در عصر ما عيبي مصور نيست بي ترديد!
يا نه، اگر باشد شبيه عصر حافظ نيست
در شعر گاهي مي گريزد شاعر از هنجار
حافظ ميان اين قوافي گر چه جايز نيست