
به گزارش مشرق، کريم مظفري از بازنشستگان منطقه دوم دريايي سپاه و تنها بازمانده نبرد عليه بالگردهاي آمريکايي در سال 1366 در خليج فارس است که به عنوان راوي در اردوي راهيان نور دريايي استان بوشهر به بيان خاطرات خود از آن نبرد ميپردازد.
وي در گفتوگو با فارس گفت: در شانزدهم مهر ماه سال 66 گروهي رزمي به فرماندهي شهيد مهدوي براي يک عمليات که براي اعضا به جز فرمانده مشخص نبود چه نوع عملياتي است راس ساعت 9 صبح در يکي از اسکلههاي عملياتي منطقه دوم دريايي سپاه جمع شديم و با يک طارق و 2 بعثت به ماموريت رفتيم.
مظفري ادامه داد: نزديکيهاي ظهر به 70 مايلي بندر بوشهر در جزيره فارسي رسيديم و در آن لحظه بود که شهيد مهدوي فرمانده گروه نوع ماموريت را براي بچهها تشريح کرد و آن چيزي جز ممانعت از نزديک شدن بالگردها و ناوهاي آمريکايي به آن جزيره نبود.
اين رزمنده رشيد اسلام عنوان داشت: شهيد مهدوي در صحبتهاي پاياني خودش بيشتر از شهادت حرف ميزد گويي اينکه به او الهام شده بود که اين ماموريت آخر اوست.
مظفري افزود: همگي مسلح و آماده نبرد شديم، براي نخستين بار بود که ما در نبردهاي خود از موشک استينگر که ساخت کشور آمريکا بود و عليه خود آنها استفاده ميکرديم.
رزمنده هشت سال دفاع مقدس گفت: اعلام شد که دو بالگرد به سمت جزيره ميآيد با شنيدن اين خبر به مقابله با آنها شتافته و به نبرد پرداختيم بعد از انهدام آنها شهيد مهدوي همه قايقها را فراخوان کرد و داشت صحبت ميکرد که ناگهان يک صدايي مثل وزوز زنبور به گوش ما رسيد و يک موشک شليک شد و به قايق شهيد شفيعي اصابت کرد و وي به شهادت رسيد.
وي بيان داشت: پس از انهدام آن بالگرد توسط بچههاي خودي چند بالگرد آمريکايي به قايق ما شليک کردند و در نهايت قايق ما هم منفجر شد و ما با بدني سوخته به درون آب پرت شديم در اين زمان فقط قايق شهيد مهدوي بود که به تنهايي مقاومت ميکرد و تا آخرين قطره خونش جنگيد و به شهادت رسيد.
مظفري خاطرنشان کرد: ما در آب شناور بوديم و داد ميزديم که هر کس صداي ما را ميشنود به اين سمت بيايد چون که تمام سطح دريا را آتش فرا گرفته بود در اين لحظه بود که صدايي از بيژن گرد شنيدم، سه بار صداي کمک سر داد و بعد از آن صدايش قطع شد.
مظفري اظهار داشت: شروع به گلهمندي از خداوند کردم که چرا در صحراي طبس بالگردهاي آمريکايي را به هم زدي؟! اينجا هم آنها را به هم بزن، ناگهان با عتاب يکي از رزمندگان مواجه شدم که چرا اينطور صحبت ميکني.
رزمنده هشت سال دفاع مقدس اضافه کرد: به سمت يک بويه که در نزديکي ما بود، حرکت کرديم به بويه که رسيديم ناگهان نورافکن يک ناوچه بر روي ما قرار گرفت، ناوچه آمريکايي بود که داد و فرياد ميزد، متوجه شدم که از يک چوب پنبه که کنار ما بود وحشت زده شده بودند به نزديک ما آمدند و دست ما را گرفتند و بالاي ناوچه بردند.
وي گفت: پس از کلي کتککاري، دست و پاي ما را بستند و با چشمي بسته درون يک کيسه قرار دادند و با خودشان بردند، بعد ما را در يک ناو هواپيمابر قرار دادند و به مدت 10روز به اسارت بردند.
نبرد مستقيم رزمندگان بوشهري با آمريکاييها خاطره انگيزترين رويارويي مستقيم با آمريکاييهاست و اين نبرد موجب شده اکنون کاروان راهيان نور در بوشهر و جزيره خارک حضور يابند.