
اوايل آبان ماه سال 84، گزارش “دتلو مهليس” آلماني، رئيس کميته ي بين المللي تحقيق درباره ترور رفيق حريري منتشر شد. مهليس در آن گزارش، کوششي فراوان در متهم ساختن سوري ها از خود نشان داده بود. اين اتهام زني ها تا بدان جا پيش رفته بود که نتيجه اش، چيزي جز ادعاي دست داشتن بشار اسد در ترور حريري نبود. حقوقدان آلماني سازمان ملل، اينگونه نوشته بود که ماشين حامل بمب، چند روز قبل از انفجار، از مرز سوريه وارد لبنان شده بود و تا ساعاتي قبل از حادثه، در پادگان ارتش سوريه مستقر در لبنان، متوقف بوده است. ديگر اينکه نوشته بود يکي از مقامات امنيتي سوريه، چند روزي پس از ترور حريري، به طور مشکوکي خودکشي کرده بود و اظهارات مقامات سوري بازجويي شده نيز، آنقدر متناقض بوده اند که او مجاب به مقصر دانستن سوري ها شده بود.
گزارش مفصل او را روزنامه شرق آن زمان، به تمامي منتشر کرد و چند صفحه اي را به آن اختصاص داد. شرق بي آنکه نقدي به گزارش وارد کند، و يا آن را يک طرفه بخواند، به گونه اي وانمود مي کرد که دروغ هاي مهليس، حقايقي مسلم و صادقانه اند. خبرها و تحليل هاي آن روزهاي شرق، با عباراتي نظير “دمشق هم چنان تکذيب مي کند” و ”امکان ندارد اين طرح بدون تائيد مقامات عالي رتبه سوريه تهيه شده باشد”، بشار اسد را تنها مقصر حادثه نشان مي داد. در يکي از همين مقاله هاي به ظاهر تحليلي، با عنوان “اسد و گزينه هاي باخت-باخت” نوشته شده بود :
“دنيا عوض شده است. دنيايى متفاوت را در برابر داريم. فضاى جديد بين المللى رفتارى متناسب با واقعيات حاکم را طلب مى کند. گزارش دتلو مهليس آلمانى که از طرف سازمان ملل، مسئول تحقيق در خصوص چگونگى قتل رفيق حريرى نخست وزير سابق لبنان گرديد، نشان مى دهد که سوريه به مانند بسيارى ديگر از کشورها به درک اين مهم نايل نشده است. دادستان آلمانى با جزئيات کامل نقش کليدى سرويس هاى امنيتى سوريه و همتايان لبنانى آنها را در ترور منتقد حضور نيروهاى بعثى در لبنان به تصوير کشيده است. مشکل بازيگرانى در حد و قواره سوريه در صحنه منطقه اى و جهانى در اين است که بر اساس الگوهاى سنتى قدرت درصدد هدايت امور داخلى و ايفاى نقش در بيرون از مرزهاى خود هستند.
اين اتهام به سوريه به وسيله دتلو مهليس وارد آمده است که اين کشور با توسل به ترور درصدد ساکت کردن مخالفان لبنانى، حضور مستقيم و يا غير مستقيم و مداخله در امور داخلى لبنان برآمده است و رفيق حريرى نيز در اين رابطه به قتل رسيده است.
سوريه تفسيرى غير واقع گرايانه از موضوعات منطقه اى داشت و به همين دليل با شکست کامل روبه رو گرديد. فشار بين المللى که با همکارى آمريکا و فرانسه از طريق سازمان ملل وارد آمد و فشار هاى داخلى که از سوى گروه ها و سياستمداران مخالف سوريه در لبنان انجام گرفت، سوريه را در موقعيت باخت- باخت قرار داده است.”
گرچه گزارش مهليس چندان به جايي نرسيد و خود او نيز پس از مدتي سمتش را به شخصي ديگر واگذار کرد، اما رفتار آن روزهاي روزنامه شرق، در حمايت از گزارش نويس دروغ گو و اتهام زني عليه سوري ها، بسيار قابل تامل مي نمود. موضع اين روزنامه دقيقا همانند موضع غربي ها بود، فقط ترجمه شده به فارسي.
حالا، سيد حسن نصرالله، در مصاحبه اي مطبوعاتي، اسناد و شواهدي را فاش نمود، از دست داشتن اسرائيلي هاي منحوس در ترور رئيس حريري، نظير فيلم هاي هواپيماهاي جاسوسي اسرائيل بر فراز بيروت در روزهاي پيش از ترور، يا اعترافات چند جاسوس و مزدور. سخنان سيد حسن، بيش از هر چيز، يادآور دو نکته بود. يک اينکه گزارش نويسان سازمان ملل، تا چه حد مي توانند دروغگو و جيره خوار صهيونيست هاي عالم باشند، چنان چه در اين پرونده و پرونده اتمي ايران همينگونه بوده اند، و دوم اين که گرچه دنيا عوض شده است، اما هر چه بوده، اين بازي، فقط يک بازنده داشته است، آن هم اسرائيل، و نه سوريه، و نه حزب الله، و نه فلسطين، و نه ايران، چنانچه خداوند وعده داده است!