به گزارش وبلاگستان مشرق، محمد صادق زماني در جديدترين مطلب وبلاگ "روح آبي" که 23 اسفند همزمان با يک روز باراني در تهران منتشر کرده، نوشت:
باران که مي بارد دل همه از کشاورز و کاسب گرفته تا پير و جوان شاد مي شود و تن به طراوت مي سپارد. همين طروات زايي و نشاط آوري و برکت دهي باران است که آن را زيبنده لقب «رحمت الهي» کرده. اما گويا برخي شهرها تاب و تحمل اين رحمت را ندارند! بگذاريد در لفافه سخن نگوييم و آشکارتر نام اين برخي شهرها را فاش کنيم. منظور از برخي شهرها، تهران شلوغ و پردردسر است. اين روزها تهران ميزبان باران است. باران که مي بارد، تهران يک تهران ديگر مي شود! باران که مي بارد:
- سرعت خودروها تن به کندي مي دهد و از اين کندي، ترافيک سنگين تر مي زايد. در اين ترافيک سنگين هم هر کسي به فکر خودش است و تقلا مي کند که خودش را از مهلکه به در ببرد. در اين در رفتن ها هم چون کسي به کسي تعارف نمي کند، قفل ترافيک محکم تر مي شود. بوق ها به صدا در مي آيد. ترافيک کم است آلودگي صوتي هم اضافه مي شود.
- خودروها به ويژه تاکسي ها از سوار کردن مسافر عادي پرهيز کرده و دربستي مي شوند. مسافران زير باران، نمي دانند از بارش اين رحمت خداوندي شاد باشند يا از خيس شدن و معطل ماندن غمگين! کاش تنها درد همين دربست شدن بود، کرايه ها هم به بهانه باران، شُرشُر زياد مي شود.
- جدول ها بغضشان مي ترکد و خيابان ها را نيز بغضي مي کنند! آشغال هايي که ما شهروندان- نمي دانيم به چه علتي و با چه انگيزه اي- در جدول ها و گوشه و کنارها ريخت و پاش کرده ايم، شروع به موج سواري کرده و از اينکه شرايطي براي گشت و گذار در شهر پيدا کرده اند شادان و خرسند غلت مي زنند. همه به هم نگاه مي کنيم و آناني را که خيابان و جدول ها را با سطل هاي زباله اشتباه گرفته اند شماتت مي کنيم.
- خودروها در کوچه ها و معابر، با سرعت از کنار شهروندان رد مي شوند و چون آب باران در چاله ها جا خوش کرده است:« لباس ها آلوده بيني، بي جرم و بي جنايت!»
- موتورسوارها که به قول خودشان «دنبال يک لقمه نان» هستند، در روزهاي باراني براي فرار از خيسي بيشتر، تخلف و از زير قانون در رفتنشان بيشتر مي شود. مدام لايي مي کشند و به گمان خودشان زرنگي مي کنند تا لابلاي ماشين ها معطل نمانند.
واقعا تهران تاب اين همه رحمت را دارد؟!