گروه اجتماعی مشرق - در کلاس درس به تعداد کل دانشآموزان، شخصیتهای مختلف وجود دارد، در خانه نیز حتی دو فرزند ممکن است در دو سر یک طیف قرار بگیرند و هیچ اشتراک شخصیتی نداشته باشند. پس طبیعی است که نسخههای یکسان پیچیدن برای آدمهایی تا این حد متفاوت، نتیجه نمیدهد.
دانشآموزان سربهراه
بعضیها از روز اولی که لباس دانشآموزی میپوشند درست مثل ساعت منظم و دقیقاند. آنها صبح به موقع از خواب بیدار میشوند و شب به موقع به رختخواب میروند و در تمام ساعات روز بدون این که دردسری برای معلم و پدر و مادر درست کنند، درس میخوانند و مشق مینویسند و یاد میگیرند.
تکلیف والدین و معلم هم با این دانشآموزان روشن است چون آن قدر مرزها را به درستی رسم کردهاند که هیچ کارشان باعث اوقات تلخی نمیشود. اصلاً سر به راهی این دسته از بچهها در خانه نظم ایجاد میکند و پدر و مادر با دیدن آداب زندگی فرزند منظم میشوند؛ مثل مادری که میداند چه زمان وقت صبحانه خوردن اوست، پدری که میداند او چه زمان برای رفتن به مدرسه آماده است و خانوادهای که میداند تماشای تلویزیون، رفتن به مهمانی یا تفریح او به چه ساعتهایی موکول میشود.
تنبلها
اگر برای دانشآموزان منظم، نقطه مقابلی وجود داشته باشد این نقطه حتماً دانشآموزان تنبل هستند. اینها مشق نمینویسند و درس نمیخوانند، اگر کتاب و دفتر را جلویشان پهن میکنند باید مطمئن بود که به زودی آنها را رها میکنند و سراغ کارهای دیگر میروند، اینها به شدت بیدقت و کمتوجهاند، اگر کارها را نیمهکاره میگذارند و تلاشی برای رتق و فتق امورشان نمیکنند به این علت است که مایلند دیگران کارهایشان را انجام دهند و آن قدر در این تنبلیها مهارت دارند که برای هر نقصی، یک عذر در آستین دارند.
وجود این بچهها، چه در خانه و چه در مدرسه، یک دردسر است اما به هر حال به حرکت انداختن بچههای تنبل یک هنر است. معلمها در مدرسه میتوانند برای ترغیب این بچهها به تلاش و حرکت، از تشویق استفاده کنند یا گاهی هم کارهایی را بر عهدهاش بگذارند که برای انجام شان توانایی دارد.
معلمها باید وقتی کاری را به این بچهها محول میکنند پیگیر نتیجه آن نیز باشند، چون این کار موتور حرکت دانشآموز را روشن نگه میدارد. پدر و مادرها هم در خانه باید از همین روشها استفاده کنند، چون حرکت هماهنگ معلم و والدین در تغییر رفتار این دسته از بچهها اهمیت زیادی دارد.
سر به هواها
بیدقتی، وجه تمایز بعضی از بچهها با دیگران است. اینها وقتی در قالب یک دانشآموز در مدرسه حاضر میشوند اغلب بچههایی هستند که لوازم شخصی شان را گم میکنند، کتاب و دفترهایشان را کثیف نگه میدارند و مشقهایی نامرتب مینویسند،
اینها اغلب بد خط نیز هستند و چون به بهتر شدن فکر نمیکنند با همین خط بد رشد میکنند. راه کنار آمدن با این بچهها چه در خانه و چه در مدرسه، توسل به صبوری است. معلم و والدین میتوانند برای اصلاح رفتار بی دقت این بچهها مشقهای کثیف و نامرتب را از آنها نپذیرند و راجع به اهمیت درست نوشتن و صحیح رفتار کردن با او حرف بزنند. این بچهها اگر مسوولیت بپذیرند کمکم وضع رفتاریشان تغییر میکند.
شلوغها
بچههای شلوغ و پر سر و صدا معمولاً از کنترل خارج میشوند و هر طور دل شان میخواهد رفتار میکنند. آنها چه در خانه باشند و چه در مدرسه دوست دارند بلند بلند و گاه بیاجازه حرف بزنند و با دوستان زیادی که دور خودشان جمع کردهاند مشغول باشند. عجیب نیست اگر این بچهها را گاهی عصبانی و پرخاشگر ببینیم، چون جاهطلبی نهفته در وجودشان که سبب میشود برای هر سۆالی، جواب داشته باشند، میتواند شروع خوبی برای ایجاد اصطکاک با دیگران باشد.
روانشناسان معتقدند اغلب، بچههایی این گونه شلوغ و خارج از کنترل میشوند که به احتمال زیاد در خانه مورد توجه و محبت پدر و مادرشان نیستند یا اگر محبتی نثار آنها میشود تفاوت آشکاری با محبت دیدن سایر فرزندان دارد. احتمال دیگر این است که این بچهها، فرزندان یک زن و مرد شلوغ باشند و این رفتار را از پدر و مادرشان آموخته باشند یا دستکم عضوی از خانوادهای باشند که در آن هیچ بزرگتری، رفتار بچهها را کنترل نمیکند.
اگر چنین فرزندانی پدر و مادرهای شلوغ داشته باشند، مسلماً تلاش برای متعادل کردن رفتارشان کاری به مراتب سختتر است. اما اگر این چنین نباشد در خانه و مدرسه میتوان کاری کرد که اوضاع بهتر از آن که هست بشود. این قبیل بچهها را نباید تنبیه یا تهدید کرد بلکه برای کنترل شان باید به آنها مسوولیت داد. باید به آنها مهارتهای اجتماعی را آموخت و وادارشان کرد هیچ کاری را خارج از چارچوب زمانی تعیین شده، انجام ندهند.
پیش به سوی پیشرفت تحصیلی
بچهها را به این چهار گروه تقسیم کردیم، چون خانواده اگر نداند دانشآموزش چه شخصیتی دارد، نمیتواند برایش برنامهریزی کند. دسته بندی بچهها البته به این چهار گروه محدود نمیشود و ممکن است كه ما پدر و مادر یک دانشآموز خجالتی باشیم، یعنی کسی که نمیتواند قاطعانه تصمیم بگیرد یا وقتی با مشکلی روبهرو میشود، عقب بنشیند؛ یا صاحب فرزندی ترسو باشیم که همیشه مضطرب و هراسان است و به خاطر محافظهکار بودنش، اغلب ساکت میماند و ریسک نمیکند.
ولی به هر حال روند تحصیل هیچ کدام از این گروهها نباید متوقف شود، چون درس خواندن، هر چند که دانشآموزان به احتمال زیاد درکش نمیکنند، اما وسیلهای است که سرنوشت و زندگی آدمها را رقم میزند.
دانشآموزانی که هم در خانه و هم در مدرسه لقب سربهراه دارند، چون خودشان بدون نیاز به کمک دیگران به امورشان سر و سامان میدهند، از اطرافیان انرژی زیادی نمیگیرند، هرچند والدین این دانشآموزان برای رعایت حال آنها باید تلاش زیادی کنند.
این بچهها نیاز به محیطی آرام و امن در خانه دارند که آرامشش مثلاً با تماشای افراطی تلویزیون یا مهمانیهای گاه و بیگاه به هم نخورد. مثلاً آنها نیاز دارند وقتی قرار است مسافرتی خانوادگی انجام شود، حتماً برنامهها با آنها هماهنگ شود چون هرگونه تداخل در برنامهها، به نظم فکری آنها آسیب میزند.
شاید دانشآموزان گروههای شخصیتی دیگر به ظاهر چنین نیازهایی نداشته باشند، اما واقعیت این است که تمام دانشآموزان حتی شلوغها و تنبلها نیز به این فضای آرام و امن نیاز دارند. حتی نیاز این گروهها بیشتر از گروه اول است چون بچههای سر به راه، خودشان حتی اگر شرایط مساعد نباشد به فکر تحصیل شان هستند، در حالی که گروههای دیگر را باید در مسیر انجام مسئولیت هدایت کرد.
پدر و مادرهای هماهنگ
برای بزرگ کردن بچهها، پدر و مادر باید در اوج هماهنگی باشند؛ نمیشود یکی نقش والدی مهربان و فداکار را بازی کند و آن دیگری نقش والدی بیاعتنا.
وقتی بچهها هنوز دانشآموزند لزوم این هماهنگی بیشتر هم میشود چون دانشآموزی که به فضایی آرام و با برنامه نیاز دارد تا وقتی پدر و مادرش با هم هماهنگ و همراه نباشند، هرگز به این شرایط ایدهآل نمیرسد.
مدارا با کلاس اولیها
این هماهنگی در بعضی از سالهای تحصیل مهمتر است، مثل اول ابتدایی، سال ورود به مقطع راهنمایی و تمام روزهای اول دبیرستان. در این میان کار کردن با کلاس اولیها اهمیتش بیشتر از بقیه سالهاست چون اگر بذر بی میلی نسبت به درس و مدرسه در جان بچهها کاشته شود، خیلی سخت است كه بخواهیم شور و اشتیاق را جایگزین آن کنیم.
یکی از بهترین راهها برای کنار آمدن با بچههای کلاس اولی، هماهنگ بودن والدین با اولیای مدرسه است، به ویژه آنجا که دانشآموز برای انجام تکالیف و مرور درسهایش، دست کمک به سمت پدر و مادر دراز میکند.
برخی از دانشآموزان قدیمی که حالا در درس و کار پیشرفت کردهاند و فردی بزرگ سال شدهاند، یادشان میآید که در روزهای آغازین سوادآموزی، چطور بین آموزش معلم در کلاس و آموزش پدر و مادر در خانه تعارض وجود داشت و این تعارض چطور باعث سردرگمی میشد. حتماً برای همین است که از امسال کتابهای راهنمای والدین طراحی شده که اگر پدر و مادرها در خانه قصد کمک کردن به فرزند را دارند، این کمک باعث ایجاد اختلال در آموزشهای کلاسی نشود.
اما فارغ از موضوعات آموزشی، دمیدن روح عشق به تحصیل در وجود کلاس اولیها، مهمترین مأموریت والدین و معلمان است. روانشناسان میگویند اگر پدر و مادرها برای فرزندان خود وقت بگذارند و از خاطرات دلچسب مربوط به مدرسهشان برای آنها حرف بزنند و فواید درس خواندن و یادگیری را برایشان شرح دهند، این ارتباط کلامی، انرژیای مثبت تراوش خواهد کرد که سبب اشتیاق دانشآموزان به درس و مدرسه میشود. این فضای دوستانه البته به دو چیز دیگر نیز نیاز دارد؛ یکی خواب کافی و دیگری تغذیه مناسب. پدر و مادرها مسئول مستقیم این دو حوزه هستند چون تعلیم و تربیت فرزندی متعال، نیازمند توجه به جسم او نیز است.
مراقب افت تحصیلی باشید
پدر و مادر بودن یک وظیفه بیست و چهار ساعته است که هیچ وقت تعطیل نخواهد شد؛ حتی وقتی بچهها به اندازه کافی بزرگ شدهاند و استقلال دارند. البته وقتی بچهها کوچکند و به مدرسه میروند این وظیفه سنگینتر است، چون اساس شخصیت و رفتار فرزند در همان سالهایی محکم میشود که او لباس دانشآموزی به تن دارد. پدر و مادر مسئول، هر لحظه مراقب وضع تحصیلی فرزند است، اما نه از آن نوع مراقبتهای محسوس که دانشآموز را لجباز و عصبانی کند.
اما حتی اگر پدر و مادری واقعاً به وظایفش عمل کند، ممکن است مسیر تحصیلی فرزندش باز هم دچار اختلال شود آن هم آن اختلالی که به عنوان افت تحصیلی از آن یاد میشود. افت تحصیلی یک دانشآموز میتواند معلول محیط خانوادگیاش باشد. خانوادهای که در آن درس خواندن اولویت ندارد، خانوادهای که آنقدر پر جمعیت است که توان رسیدگی به امور همه بچهها را ندارد یا خانوادهای متشنج که نمیتواند امنیت روانی فرزندان را تأمین کند و به آنها حس ارزشمند بودن بدهد، از عوامل اصلی افت تحصیلی دانشآموزان به حساب میآید.
محیط مدرسه نیز در این افت بیتأثیر نیست، همان طور که ویژگیهای فردی دانشآموزان نیز میتواند از عوامل افت تحصیلی باشد. دانشآموزانی که قدرت تمرکز بر مطالب درسی را ندارند و هنگام درس خواندن و انجام تکالیف، کم توجهاند، مستعد افت تحصیلی هستند. دانشآموزان بیانگیزه نیز در معرض افت درسی قرار دارند، همانهایی که به دلائل مختلف نسبت به درس خواندن و پیشرفت کردن تمایل ندارند و این وضع به کاهش یادگیریشان منجر میشود.
کنکوریها فراموش نشوند
بین دانشآموزان یک گروه دیگر هم هستند که به توجه نیاز دارند. آنها آماده میشوند تا لباس بچه مدرسهای بودن را دربیاورند و لباس دانشجویی بپوشند. اینها همان دانشآموزان در آستانه کنکورند که شکل و شمایلی جدید به خود میگیرند. حساسیت مقطعی که این بچهها در آن قرار دارند اگر بیشتر از کلاس اول ابتدایی نباشد، کمتر از آن نیز نیست.
دانشآموزان در سالی که به اولین کنکور زندگیشان منتهی میشود اضطراب زیادی دارند، آنها در ذهن شان دنیایی ایدهآل میسازند که راه رسیدن به آن، دانشگاه است. اینها آرزوهای قشنگی است، حیف است که نقشههای این بچهها نقش بر آب شود، اگر خانوادهها محیطی امن و آرام بسازند و خانه را به محلی برای ایجاد انگیزه برای پیشرفت تبدیل کنند همه دانشآموزان با آن آرزوهای بلندپروازانه به خواستههایشان میرسند.
راهکارهای اصلاح رفتار دانشآموزان
انسان در ادوار گوناگون زندگی، چه در دورهی خردسالی و نوجوانی و چه بزرگسالی و پیری (اعم از زن و مرد) در معرض ارتکاب فساد و شر و بدی قرار داشته و همواره خطر رفتارهای ناستودهی اخلاقی، وی را تهدید میکند.
موجودی چون انسان ـ که از لحاظ شرافت و کرامت در تارک همه مخلوقات و پدیده های متنوع هستی قرار دارد و مقامی در خور را احراز کرده ـ از کمال نسبی برخوردار است، لذا هرگز نمیتواند خویشتن را از صفات و افعال ناستوده، تبرئه کرده و به اصطلاح تزکیهی نفس نماید:
«من خویشتن را تبرئه نمی کنم زیرا آدمی، انسان را سخت به کار بد وا می دارد و بدان فرمان میدهد.» (سوره یوسف، آیه ۵۳)
پس بشر از لحاظ پاکی و ناپاکی و ارتکاب خیر و شر، در درجات نسبی و مراحل متفاوت کمال و نقص قرار دارد. در موضوعات مربوط به تربیت کودکان، تنبیه بدنی از مباحثی است که موجب اختلاف نظر بین طرفداران و مخالفان تنبیه بدنی در امر تربیت گردیده است. عدّه ای از علمای تعلیم و تربیت با تکیه بر علوم روان شناسی، تنبیه را روش های خشن و نامطلوب توصیف کرده و با توجّه به مشکلات و زیآنهای ناشی از این روش توصیه کردهاند تا هرگز به عنوان یک شیوهی آموزشی مورد استفاده قرار نگیرد زیرا:
۱) موقّتی بودن اثر تنبیه در کاهش رفتار نامطلوب
۲) ایجاد انزجار و نفرت در تنبیه شونده نسبت به تنبیه کننده
۳) ایجاد روحیهی پرخاشگری در تنبیه شونده
۴) کودکان را ترسو به بار می آورد و به وسیلهی تنبیه شخصیت کودک در هم شکسته می شود. (گنجی، ۱۳۷۱)
در برابر این گروه دستهی دیگری قرار دارند که تنبیه را برای رشد و یادگیری کودک امری واجب دانسته و آن را لازم و ضروری می دانند. واقعیت این است که هر کدام از نظرات ارائه شده از سوی موافقین و مخالفین چهره ای از حقیقت را داراست و نفی و اثبات مطلق هر یک به تنهایی، می تواند به انکار بدیهیات امور ملموس بیانجامد. با این همه، آشنایی با تعریف و مفهوم تنبیه از دیدگاه روان شناسی و علمای تعلیم و تربیت، بهتر است گفته شود که تنبیه عبارت است: از اعمال محرک آزار دهنده به دنبال یک رفتار نامطلوب برای کاهش خطرات آن رفتار. در نظام تربیتی اسلامی اصل تنبیه به معنی سازندگی و هدایت کنندهی کودکان یعنی دادن آگاهی های لازم و روشنگری و وعظ با تکیه بر فطرت است. (رضایی، ۱۳۷۴)
لذا با درک این مطلب و احساس مشکل فوق الذکر، این سؤال مطرح می شود که با توجّه به سفارشات دینی و نتایج تحقیقاتی علمای تعلیم و تربیت و همچنین داشتن منع قانونی، چگونه است که این روش خشن همچنان در خانه ها و مدارس ادامه دارد. این تحقیق در جستوجوی یافتن پاسخ معقول برای سؤال مذکور میباشد.
● بیان مسئله:
معلّم می کوشد تا با اتخاذ روش ها و تدابیر خاص معلّمی، رفتارهای کودکان را در جهت خاص شکل دهد. برای این منظور به اتخاذ شیوه های متعددی نیازمند است از جملهی این شیوه ها ارائهی الگوی پند و موعظه، تشویق، تنبیه و غیره می باشد. روش های تربیتی که در مورد کودکان اتخاذ می شود از اهمیت خاصی برخوردارند.
روش های نادرست تربیتی از قبیل:
ـ توهین، سرزنش، عدم ابراز محبت و اعمال تنبیه بدنی موجب عدم ارضای نیازهای اساسی کودک از قبیل احساس امنیت، احساس ارزشمند بودن، احساس اعتماد به نفس و احساس استقلال خواهد شد.
در مقابل، عدم ارضای این گونه نیازهای اساسی، موجب عدم تعادل در وجود او شده و رشد همه جانبه، به خصوص رشد روانی و معنوی او را مختل می کند و از او انسانی با رفتارهای نامتعادل و ناهنجار می سازد که هم در زندگی فردی مشکلات فراوان دارد و هم در زندگی اجتماعی ناموفّق است. چنین افرادی در جامعه دست به انواع بزهکاری ها می زنند و علاوه بر ایجاد هزینه های مختلف که صرف رسیدگی به امور آنان می شود امنیت و آرامش و آسایش را از جامعه سلب میکنند.
عواقب تنبیه بدنی:
▪ کودک عادت می کند در برابر زور و قلدری بدون چون و چرا تسلیم شود و با این منطق خو بگیر که قلدری پیروز است. (هر وقت عصبانی شدی بزن و باکی نداشته باش.)
▪ تنبیه بدنی احیاناً ممکن است در کودک نسبت به اولیا و مربیان عقده ایجاد کند و در برابر آنها حالت طغیان و سرکشی پیداکند.
▪ کودک را ترسو می کند. به وسیلهی کتک شخصیت کودک درهم شکسته می شود و تعادل روحی او برهم می خورد و احتمالاً به بیماری روانی مبتلا میگردد.
▪ بچّه ها را دروغگو بار می آورد.
▪ بچّه ها را به حیله گری و ریاکاری سوق میدهد.
▪ برای بچّه ها رنج و تحقیر به بار می آورد.
▪ در کودک افسردگی و بیماری های عصبی ایجاد می کند.
▪ کودک را به سمت خود آزاری می کشاند.
▪ کودک را به سوی دیگر آزاری می کشاند.
▪ کودک را به لجبازی وا می دارد.
▪ کودک را گوشه گیر می کند.
▪ کودک را کند ذهن می کند.
▪ کودک را بی اراده و نسبت به دیگران بی تفاوت می کند.
▪ اطمینان و اعتماد به نفس را در بچّهها از بین می برد.
▪ حس کنجکاوی و ابتکار عمل را در بچّه ها می کشد.
▪ کودک را کینه توز می کند.
● نظر قرآن در مورد تنبیه:
«و جَزا و سیئهٌ سیئهٌ مِثلها، فَمَن عَفا و اَصلَحَ فَاَجرُهُ عَلَی الله انّهُ لایُحسِبُّ الظالمین»
«پاسخ و مجازات بدی، بدی مانند آن است. پس آنکه عفو کند و اصلاح نماید اجر و مزد او با خداست که او ستمکاران را دوست ندارد.»
یعنی عدالت در تعالیم اسلامی اقتضا می کند که باید تعدی و تجاوز را رفع کرد و جرم ها را با مجازات متناسب پاسخ داد و عفو و گذشت حالت بالاتر از عدالت است. (سورهی شورا، آیهی ۴۰)
● نظر اسلام در مورد تنبیه:
از دیدگاه اسلام تشویق مقدم بر تنبیه است و تنبیه با رعایت موازین اسلامی کار بسیار دشواری است و هر کس از عهدهی آن برنمیآید. در اسلام معمولاً از تنبیه تنها در آن هنگام که دیگر شیوه های سازنده و هدایت کننده مؤثر واقع نشود و در حد ضرورت و همانند دارویی به همان میزان می توان بهره گرفت. (رضایی، ۱۳۷۴)
ـ رسول اکرم (ص) می فرماید: «کودکان را دوست بدارید و با آنها رحیم و مهربان باشید» در جای دیگر می فرماید: «نسبت به کسی که به او تعلیم می دهید و نسبت به کسی که از او علم و ادب می آموزید. نرم و ملایم و مهربان باشید.» (حجتی، ۱۳۷۳)
از آن حضرت نقل شده است: «در تعلیم تربیت مدارا کنید و سخت گیری ننمایید زیرا معلّم دانشمند بهتر از سخت گیر می باشد.»
از حضرت علی (ع) نقل شده است که فرموده: «پند پذیری انسان به وسیله ادب و تربیت است.
10 راهکار برای تعلیم و تربیت بهتر
● تلنگرهای جانانه
شاید یکی از شاخص ترین تفاوت های تعلیم و تربیت در گذشته و حال، لزوم توجه به مشکلا ت متعدد تعلیم و تربیتی دانش آموزان باشد، که این امر ناشی از درگیری دانش آموزان امروزی با نابسامانی متعدد، اعم از آموزشی و پرورشی است.
در نگاهی کلی می توان مشکلات آموزشی - پرورشی کودکان و نوجوانان را ازمواردی چون ناتوانی در فراگیری آموزش ها تا انواع نابسامانی های روحی - روانی دانست، که به این ترتیب جای بحثی نمی ماند که آموزگاران موظف اند بخشی از نیازهای این دانش آموزان را پاسخ گویند. از نگاهی دیگر اگر آموزگاران نتوانند نابسامانی ذهنی - جسمی دانش آموزان شان را برطرف کنند، بی تردید دانش آموزان به دلیل درگیری های ذهنی شان آنچه را که آموزش داده می شود فرا نمی گیرند.
در این بررسی سعی شده تا ده راهکار ساده اما مهم برای برقراری ارتباط آموزگار با دانش آموزان با هدف رفع مشکلا ت مختلف آنها ارائه شود.
● با دانش آموزان مرتبط شویم
آموزگار به صندوقچه اسرار دانش آموزان تبدیل شود، سخنان آنها را بشنود و سعی کند بی آن که دیگران را به شکلی نادرست در جریان مشکلا ت قرار بدهد، مشکلا ت را به بهترین نحو با والدین و اولیای مدرسه در میان گذاشته و تلا ش خود را در جهت رفع آنها معطوف کند.
اعتماد دانش آموزان به آموزگار باعث می شود تا دانش آموز آزادانه مسائلش را با آموزگار در میان گذاشته و از او کمک بخواهد. برای آن که بتوانیم دانش آموزان و مشکلا ت آنها را شناخته و یاری شان کنیم، دقایق پایانی کلا س را هر بار به گفت وگوی یک یا چند نفر از دانش آموزان اختصاص دهیم تا از علا یق، خواسته ها و مشکلا ت آنها آگاه شویم. در سایه این شناخت و آگاهی، برقراری ارتباط آسان تر و رفع مشکلا ت سهل تر خواهد شد. از سوی دیگر، ارتباط منطقی و صمیمی دانش آموز و آموزگار، احساس آرامش را بر کلا س درس حاکم می کند و این احساس خوشایند فرآیند آموزش - فراگیری را به حرکتی دل چسب و تاثیرگذار تبدیل می کند.
اختصاص ساعت های خاص به گفت وگو با دانش آموزانی که با مشکلا ت بیشتری روبه رو هستند، بسیار راهگشا است.
● او را به سوی خوب بودن سوق دهیم
روانشناسان معتقدند سرآغاز تصحیح رفتارهای ناشایست دانش آموزان تفسیر خوب رفتارهای نادرست آنها است، به این معنی که برای مقابله با رفتارهای ناپسند دانش آموزان، به جای دعوا و مشاجره، با آنها به خوبی و با منطق و آرامش برخورد کرده و رفتار آنها را به گونه ای دیگر یا از نگاه دیگر تعبیر و تفسیر کنیم.
دانش آموز ناآرام سعی دارد تا به هر شکل ممکن نظم کلا س را به هم زده و آموزگار و هم کلا سی هایش را آزار دهد; که این ناآرامی و اذیت ممکن است به دلا یل مختلف اعم از ابتلا به بیش فعالی; نابسامانی های روحی - روانی; نیاز به جلب توجه و... بروز کند. اما علت هر چه هست، نباید با او برخوردی تند و خشن داشت. گفت وگو با او و تفسیر رفتارهای ناپسند او به گونه ای دیگر، دانشآموزان را از ادامه روند نامناسبی که در پیش گرفته، باز می دارد.
به طور مثال هنگامی که با شیطنت سعی دارد تا نظم کلا س را به هم بریزد، به جای خشمگین شدن تنها به گفتن این عبارت بسنده کنید که: «او سعی دارد تا با شوخی هایش خستگی را از تن همه ما بیرون کند». استفاده از عبارت های از این دست دانشآموز را شرمنده کرده و او را به سوی تصحیح رفتار خویش سوق می دهد.
● راهنمایی ها باید ساده کوتاه و کارا باشد
جوانان، نوجوانان حتی کودکان از نصیحت بیزارند وهر چه صحبت ها به سوی نصیحت و پرگویی پیش برود نتیجه عکسی را به دنبال خواهد داشت.
بنابراین با کوتاه ترین اما بهترین و تاثیرگذارترین عبارت ها آنها را راهنمایی کنید. به جای ریز شدن در مسایل و بحث و گفت وگوی بیهوده، تلا ش کنید تا با فهرست بندی مطالب و پرداختن به نکات کلیدی و مورد نظر، در کوتاه ترین زمان ممکن به بهترین نتیجه دست یابید.
روانشناسان عقیده دارند برای نتیجه گیری بهتر، کافی است کلیدهای موفقیت به صورت خلا صه و فهرست وار به آنها ارائه شده وهر بار تنها یادآوری کوتاهی درباره سرفصل ها صورت بگیرد. ذهن دانشآموزان خود به خود و براساس ده ها کلیدی، راه صحیح را پیدا خواهد کرد. این روش برای آموزگاران و والدین توصیه شده و پرگویی مضرترین شیوه برای تصحیح رفتار دانشآموزان است.
● دوستی و رفاقت را شکوفا کنید
روانشناسان بر این باورند که همسالا ن بیش از دیگران یکدیگر را باور داشته و به سخنان و رفتارهای یکدیگر اعتماد دارند.بنابراین با شکل گیری رفاقت های درست، خوب و محکم می توان بسیاری از مشکلا ت جوانان و نوجوانان را برطرف کرد.
از آنجایی که آموزگار بیش از هر فرد دیگری به اخلا ق و روحیات تک تک دانش آموزان واقف است، از این رو به خوبی می تواند شاگردانش را برای یافتن دوست خوب راهنمایی کند. ترتیب دادن بازی ها و فعالیت های درسی گروهی، بازدیدهای علمی - تفریحی و ... نه تنها راهکار مناسبی برای ارتباط بیشتر دانشآموزان با یکدیگر است، بلکه زمینه ساز شناسایی بیشتر دانشآموزان و یافتن دوستان خوب با نظارت آموزگار است.
به این ترتیب، جوانان و نوجوانان با یافتن و حفظ دوستی های خوب می توانند بسیاری از مشکلا ت روحی - روانی خود را برطرف کنند.
● آموزش ها را به حد نیاز ارایه کنیم
اگر چه در دنیای پرتلا ش امروز، کم کاری و سهل انگاری نتیجه ای جز شکست را به دنبال ندارد، اما لا زم است آموزش ها در کمترین زمان و میزان ممکن، اما به بهترین و موثرترین شیوه ارایه شود تا دانشآموزان بیشترین بهره را از آن بگیرند. از سوی دیگر آموزش ها، به ویژه تکالیفی که به آنها ارایه می شود باید در حدی باشد که علا وه بر آن که دانشآموز به هدف نهایی خود یعنی یادگیری بهتر و موفقیت بیشتر دست یابد، امکان رشد ابعاد دیگر شخصیت او را نیز فراهم کند.
به این معنی که اگر ذهن دانشآموزان تنها به سوی آموزش، بدون پرورش و تفریح متمرکز شود، او به فردی فرسوده، خسته، عصبی، گوشه گیر و یک بعدی تبدیل شده و آن طور که باید، شکوفا نخواهد شد. بنابراین سعی کنید تا در حد توان، نیاز و استعداد هر دانشآموز به او آموزش ها را ارائه کرده و از او طلب کنید.
● آن چه را بیش از توان اوست، نخواهیم
آمارها نشان داده بسیاری از دانش آموزان به دلیل آن که تحت فشار خانواده یا اولیای مدرسه قرار گرفته اند، به سرعت ترک تحصیل کرده یا به لجبازی، آن طور که باید روند آموزش و پرورش شان را پی نگرفته اند.
روانشناسان معتقدند یکی از شاخص ترین علل موفقیت یا شکست دانشآموزان، شناخت توانایی ها و علا یق آن ها توسط والدین، آموزگار و اولیای مدرسه و مهمتر از همه خود اوست; که پس از این شناخت، تنها پرورش استعدادها و توانایی های او می تواند دانشآموز را به سر منزل مقصود برساند.
● به تغییرات حساس باشیم
آموزگار نخستین شخصی است که از تغییرات، چه مثبت و چه منفی مطلع می شود. بنابراین می تواند به عنوان حس گری فعال و هوشیار وضعیت درسی- رفتاری دانشآموزانش را شناخته و کاستی ها را برطرف و توانایی ها را تقویت کند.
به عقیده روانشناسان به هر میزان آموزگار ارتباط صمیمانه تری با دانشآموزان داشته باشد، به همان میزان شناسایی ضعف ها و قوت ها آسان تر و سریع تر بوده و امکان یافتن راه حلی برای رفع ضعف ها محتمل تر است. تمرکز دقیق آموزگار بر روی رفتار دانشآموزان حین تدریس نخستین گام برای شناسایی وضعیت دانشآموزان است.
حرکت های نا به جا، حواس پرتی، خستگی و کلا فگی، عصبانیت و بی تفاوتی، شیطنت و بی نظمی و... همگی رفتارهای غیر ارادی است که زمان تمرکز دانشآموز در حین تدریس آموزگار به خوبی نمایان می شود.
حساسیت به تغییرات به راحتی آموزگار را برای شناسایی و حل مسائل و مشکلا ت دانشآموزان راهنمایی می کند.
● با والدین ارتباط تنگاتنگ و صمیمی داشته باشیم
اگر چه جلسه های انجمن اولیا و مربیان جلسه هایی است که با هدف رفع معضلا ت آموزشی- پرورشی برگزار می شود، اما اغلب موارد آن طور که باید کارا نیست. بنابراین لا زم است تا آموزگار با برنامه ریزی، از والدین دانشآموزان دعوت کند تا با تمرکز و فرصت کافی درباره هر یک از دانشآموزان بحث و گفت و گو کند. ارتباط دائمی والدین و آموزگار به صورت هفتگی یا ماهیانه می تواند بسیاری از مشکلا ت آموزشی- پرورشی دانشآموزان را برطرف کند.
نکته مهم آن است که والدین و آموزگار باید با دیدی مثبت در جلسه های خصوصی حضور یابند تا تبادل نظر و شناسایی نقاط قوت و ضعف به خوبی انجام شود.
● مشکلات رفتاری دانشآموز را جدی بگیریم
بروز رفتارهای نا به جا، نشان از آشفتگی ها است. دقت در رفتار تک تک دانشآموزان اعم از رفتارهای ناهنجار، شیطنت های نا به جا، ترس در رفتار و حرکات ، غیبت های بی دلیل و زیاد، عدم تمرکز در کلا س درس، بی قراری و ناآرامی که به اضطراب ختم می شود; افت درسی، بی علا قگی به حضور در فعالیت های جمعی اعم از فعالیت های درسی و غیر درسی و... همه نشان دهنده آشفتگی ذهنی دانشآموز است.
بروز این رفتارها گاه برای جلب توجه آموزگار، دانش آموز دیگر یا حتی والدین است; اما در مواردی نیز شیوه ای برای منحرف کردن تمرکز آموزگار و اولیای مدرسه و والدین از ناکامی ها و ناتوانی های آموزشی- رفتاری او است. بنابراین لا زم است تا آموزگار به دقت رفتارهای دانشآموزان را زیر نظر گرفته و به سرعت تغییرات را شناسایی کرده و در صدد رفع آن ها برآید.
● از الگوهای رفتاری و شیوه های تصحیح رفتارها آگاه باشیم
آگاهی و تسلط آموزگار به رفتارهای دانشآموزان رده های سنی مختلف به ویژه رده سنی که عهده دار تعلیم و تربیت آن است، نه تنها باعث می شود تا آموزگار عملکرد و رفتاری منطقی در مقابل دانشآموزان داشته باشد، بلکه باعث می شود تا به سرعت کج رفتارها را شناسایی کرده و الگوی صحیحی را برای تصحیح رفتارها برگزیند. روانشناسان تسلط آموزگار بر روانشناسی و رفتارشناسی کودکان، نوجوانان و جوانان را ضروری دانسته و معتقدند هر قدر آموزگار به روانشناسی کودکان و نوجوانان آگاه تر باشد، به همان میزان در امر تعلیم و تربیت موفق تر خواهد بود. رعایت این نکته برای والدین و اولیای مدرسه نیز بسیار ضروری است.
با نگاهی اجمالی به بحث می توان به راحتی به نقش تاثیرگذار آموزگار و اولیای مدرسه در تعلیم و تربیت صحیح دانشآموزان پی برد، تاثیری که شاید بتوان اثر آن را موثرتر از عملکرد و رفتار والدین دانست.