به گزارش گروه بين الملل مشرق، رسانههاي عربي در برخورد با دو انقلاب مصر و تونس، بشدت فعالانه برخورد کردند و شبکه الجزيره و برخي ديگر از شبکههاي عربي هم تمام امکانات و توانمنديهاي خود را براي پوشش دادن حوادث جاري در اين دو کشور به کار بستند و حتي پخش برنامههاي عادي خود را به اين منظور قطع کردند. به همين دليل ميتوان گفت، يکي از دلايل پيروزي و موفقيت انقلاب مصر رسانهها بودند که با تبيين و آشکار ساختن جنايات حسني مبارک و رژيمش و نحوه برخورد وي با تظاهرات کنندگان، افکار عمومي جهان را بسوي مصر و اعلام همبستگي با ملت آن معطوف نمايند.
اما با کمال تأسف مشاهده ميکنيم که امروز رسانههاي عربي در برابر حوادث جاري در جهان عرب و اسلام تعاملي دوگانه و مزدوج دارند.
پوشش خبري انقلاب هاي عربي در العربيه و الجزيره
حساب شبکه تلويزيوني العربيه که سيد حسن نصرالله، آن را "العبريه" ناميد که جداست و تکليفش روشن، اما آن گونه که برخي ديگر از شبکه ها مانند الجزيره ادعا ميکند، تظاهرات هاي جاري در بحرين، "صداي انقلابيون و ملت" نيست. اين شبکه ها در برخورد با برخي قضايا از جمله حوادث جاري در بحرين، تعاملي طايفهاي و قبيلهاي داشته و نتوانسته اند آن گونه که خود ادعا مي کنند، صداي ملتهاي عربي باشند و در زماني که با آب و تاب بسيار به حوادث جاري در تونس و مصر و يمن و ليبي الجزاير ميپردازند، از خبرهاي بحرين بسيار گذرا ميگذرند يا اصلاً آن را پوشش نميدهند در حالي که همه ميدانند خواستههاي انقلابيون بحريني، تفاوتي با خواستههاي انقلابيون ليبي و مصر و تونس و يمن ندارد.
بنابراين چگونه ميتوان اين برخورد با حوادث بحرين را تفسير کرد؟ شايد بتوان در اين باره گفت که الجزيره از اين در هراس است، مبادا با خبر رساني از بحرين، ويروس انقلاب را به برخي از امير نشينهاي حوزه خليج فارس از جمله قطر سرايت دهد.
قطر در معرض طوفان
اينجاست که بايد به الجزيره اندرز داد که به خود بيايد، چون گردباد انقلاب و تغيير در کشورهاي عربي وزيدن گرفته و بزودي ديگر رژيمهاي عربي را نيز درخواهد نورديد، اگر چه اين نخستين باري نيست که جانبداري و عدم رعايت اصول بيطرفي در پوششهاي خبري الجزيره به عينه ملاحظه شده است و پيش از حوادث بحرين همه جهانيان ديدند که اين شبکه چگونه و براي مدتهاي طولاني از رژيم صدام و جنايات اين ديکتاتور در جنگش عليه جمهوري اسلامي ايران و عليه ملت عراق و کشتارهاي دسته جمعياش عليه شيعيان جانبداري کرد و اقدام به گمراه سازي و فريب تبليغاتي افکار عمومي جهان نمود و به جرأت ميتوان گفت، يکي از دلايل ناکامي انتفاضه ملت عراق در سال 1991 ميلادي، عدم برخورد بيطرفانه رسانههاي عربي و بين المللي با حواث جاري در عراق آن دوره بود.
انقلاب و رسانه ها
به همين دليل بايد گفت امروزه از جمله عوامل تأثيرگذار در پيروزي هر انقلابي رسانهها هستند و از اين حيث براي ملت بحرين و انقلاب بحرين بايد دعا کنيم تا رسانههاي عربي و بين المللي به خود بيايند و تعامل درستي با آن داشته باشند و خبرهاي جاري در آن را آن گونه که هست پوشش دهند، چه در غير اين صورت کار بر ملت بحرين بسيار دشوار خواهد شد.
و در پايان بايد گفت، رسانههاي عربي در برخورد با دو انقلاب مصر و تونس بسيار موفقيت آميز عمل کردند و توانستند، از آن سربلند بيرون بيايند و نمره قبولي بگيرند، اما در پوشش خبري حوادث بحرين بگونهاي ديگر عمل کرده و رسانههاي عربي همچنان رهين خاندان حاکم آل خليفه هستند.