مشرق-- در ارزيابي کشاکشهاي سياسي امروز کشور آنچه کمتر مورد توجه و عنايت قرار ميگيرد، فعل و انفعالات در لايههاي پنهان جامعه است. از آنجا که بررسي دقيق وضعيت اجتماعي ميتواند ريشهيابي و شناخت رخدادهاي در سطح را براي آحاد جامعه سهلتر کند، غفلت از موضوعات به زير سطح رفته گناهي نابخشودني است.
اين روزها براي نمونه تابلوهاي عظيم تبليغاتي در سطح شهر، پياپي، آغاز به کار بانک خصوصي جديدي را به رخ ميکشند؛ بانک شهر، بانک گردشگري، بانک دي، بانک تات، بانک حکمت ايرانيان، بانک ايرانزمين و ... آنچه فراتر از اين اعلام موجوديتها بسيار تأمل برانگيز است وجود يازده هزار درخواست اخذ مجوز تأسيس صندوق قرضالحسنه، موسسه مالي و اعتباري و بانک خصوصي در نوبت است که وثيقههاي مالي مورد نياز را به بانک مرکزي جمهوري اسلامي ايران سپردهاند. قطعاً در اين نوشتار کوتاه هدف نقد وضعيت اقتصادي کشور از منظر نظام بانکي و بانکداري نيست، بلکه صرفاً يک محاسبه ساده رقم نجومي سرمايههاي سوق يافته به اين بخش را روشن ميسازد و اين سؤال جدي را پيش روي ما قرار ميدهد که چه ميزان از اين ثروت حاصل سوءاستفاده از قدرت و معطوف به قدرت است. آنچه ميتواند نگراني جدي همه دلسوزان اين مرز و بوم را برانگيزد، تقويت رابطه قدرت و ثروت در نظام اسلامي است.
متأسفانه به دليل درگير بودن تمام و کمال رسانههاي نوشتاري و صوتي- تصويري به موضوعات آشکار حاد سياسي، کمتر اطلاعاتي در مورد عقبه اين ثروتهاي متمرکز به جامعه داده ميشود. در طول سه دهه گذشته عليرغم توجه ويژه رهبري انقلاب به مستحکم ساختن جايگاه معتقدين به مشي خدمت، تعالي و تلاش براي نهادينه کردن آن در کشور، برخي آفات قدرت و لغزشها در عرصه اجرا، تهديدهاي ناشي از نيروهاي متمايل به «قدرت- ثروت» را همچنان جدي نگه داشته است. در اين ميان آنچه بايد بر نگرانيهاي موجود بيفزايد، رشد روزافزون گروه «فرصت- ثروت» است؛ زيرا در هر دورهاي از حاکميت يک جريان سياسي بر امور اجرايي کشور شاهد بروز و ظهور نمودي از آن بودهايم.
در حاليکه سيستم نظارتي ناتوان از کنترل مولود نامشروع قدرت بود و با سوءاستفاده از آن به ثروت دست يافت تا در قدرت باقي بماند، مولود ديگري بر همين منوال در دورهاي ديگر پا به عرصه وجود گذاشت. خوشبختانه تاکنون اين پديده شوم نتوانسته است اراده خود را بر قانون و نظام حاکم سازد. هرچند پيوند ميان مولود قدرت دوران سازندگي و مولود قدرت دوران اصلاحات نيز نتوانست ماندگاري آنان را در قدرت تضمين کند، اما بدون ترديد توانست هزينههاي سنگيني را بر کشور تحميل نمايد. با علم بر ناتواني قوه قضائيه در ايفاي نقش بازدارندگي در برابر تهديدات و مهار مولودهاي نامشروعي که با سوءاستفاده از قدرت شکل ميگيرند آيا نبايد تحرکات جريان فرصت- قدرت را در حال، به طور جدي رصد کرد؟ اگر نشانههايي از سوءاستفاده از قدرت براي ماندگاري در قدرت را شاهديم، نبايد از کنار آن بيتفاوت بگذريم و با سکوت خود فرصت پيدايش مولود نامشروع ديگري را فراهم آوريم. شايد تصور شود مولود قدرت امروز در صورت شکلگيري، سنخيتي متفاوت از همزادهاي خود که در دورههاي گذشته پا به عرصه وجود گذاشتهاند، خواهد داشت لذا هرگز قابل پيوند خوردن با مولودهاي نامشروع ديگر نخواهد بود و دشواري پيچيدهتري را بر ساختار قانوني کشور تحميل نخواهد کرد. تأملي در تجربيات گذشته بر ما روشن خواهد ساخت که مهم نيست فرصتطلبان در چه بستري بر قدرت خود بيفزايند، زيرا چون نگاه به قدرت دارند و نه به تعالي، با هر پديدهاي پيوند خواهند خورد، کما اين که نشانههاي آن از هماکنون به وضوح براي اهل نظر قابل مشاهده است.
ترفندي که ميتواند پيوندها را از نظرها دور دارد دامن زدن به التهابات و هيجانات خواهد بود. فتنهها در فضاي غبارآلود ميتوانند تداوم يابند و خودپرستيها و خطاهاي فاحش نخبگان بهترين زمينه را براي رشد فرصتطلبي در دامان اين و آن فراهم ميسازد. حتي در اين فضاي غبار گرفته مشاهده شکلگيري پيوندها در عرصه صنعت، امور ايرانيان دور از وطن و ... چندان دشوار نيست. داشتن موضع قاطع در برابر چالشهايي که پيوند مولودهاي نامشروع گذشته بر جامعه تحميل کرد نبايد ما را بيتوجه به تحرکات فرصتطلبان جديد با نگاه به قدرت سازد.
در حاليکه سيستم نظارتي ناتوان از کنترل مولود نامشروع قدرت بود و با سوءاستفاده از آن به ثروت دست يافت تا در قدرت باقي بماند، مولود ديگري بر همين منوال در دورهاي ديگر پا به عرصه وجود گذاشت.