کد خبر 322651
تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۹

هر کدام از شخصیت‌های قصه‌ها از طبقات مختلف اجتماعی هستند و هر کدام داستان خاص خود را دارند. نویسنده چندین شخصیت را برگزیده و تلاش دارد تا راوی قصه های آنها باشد: داریوش در یک طرح سازمانی به ایران آمده تا رئیس پلیس سابق تهران را ترور کند اما دستگیر می شود و توبه می کند، سمیه دختری مذهبی است از میدان خراسان که ازدواج می کند ولی خیلی زود می فهمد که شوهرش با زنان دیگر رابطه دارد، اصغر یک جاهل است و ...

گروه جنگ نرم مشرق- بی‌بی‌سی فارسی در یادداشتی به نقد کتاب شهر دروغ ها؛ عشق، سکس، مرگ و جست و جوی حقیقت در تهران" نوشته رامیتا نوایی، روزنامه نگار ایرانی- بریتانیایی پرداخته است که به تازگی توسط نشر "ویدنفلد و نیکلسن" در بریتانیا به چاپ رسیده است:

نوایی که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ به عنوان خبرنگار تایمز در تهران بوده، قصه‌هایش را در قالب قصه هشت شخصیت جداگانه در هشت فصل روایت کرده است. هر کدام از بخش ها نام یک شخصیت را به خود گرفته اند: داریوش، سمیه، امیر، بیژن، لیلا، مرتضی، اصغر و فریده.

کتابی برای سیاه‌نمایی از تهران
مشکلات ممنوعه

هر کدام از این اشخاص از طبقات مختلف اجتماعی هستند و هر کدام داستان خاص خود را دارند که ارتباطی با بقیه داستان ها ندارد. نویسنده چندین شخصیت را برگزیده و تلاش دارد تا راوی قصه های آنها باشد: داریوش در یک طرح سازمانی به ایران آمده تا رئیس پلیس سابق تهران را ترور کند اما دستگیر می شود و توبه می کند، سمیه دختری مذهبی است از میدان خراسان که ازدواج می کند ولی خیلی زود می فهمد که شوهرش با زنان دیگر رابطه دارد، اصغر یک جاهل است و ...

بسیاری از داستان های کتاب مستقیم و غیر مستقیم به مسائل جنسی مربوط می شوند؛ به عنوان مساله ای ممنوع در یک جامعه پیچیده که نویسنده سعی دارد آن را از زوایای مختلف روایت کند.

نویسنده در روایت شخصیت ها از الفاظ کوچه و بازار استفاده می کند و لغت هایی را به شکل فارسی به کار می برد که در پانویس ها برای خواننده انگلیسی زبان توضیح داده شده اند. خانم نوایی برای نزدیک شدن به شخصیت ها و توضیح شرایط اجتماع، ابایی ندارد که در جزئیات روابط جنسی وارد شود.

مخاطب غربی

نویسنده تلاش دارد لایه های دیده نشده ای از تهران را که برای مخاطب غربی کاملاً ناشناس به نظر می رسد، روایت کند. او سعی دارد تنها راوی آدم های مختلفی از طیف های گوناگون جامعه باشد؛ در نتیجه آدم های هوادار حکومت ایران هم در داستان ها نقش دارند، آنهایی که مثلاً با دیدن تصویر رهبر ایران گریه می کنند. از این رو شخصیت های کتاب از مبارزان مسلح علیه جمهوری اسلامی تا "حزب اللهی ها" را در برمی گیرد. نوع نگاه نویسنده در جهت جانبداری از هیچ یک نیست و در واقع سعی دارد یک گزارشگر بی طرف باقی بماند.

در جهت روایت این جامعه پیچیده، نویسنده سعی دارد جزئیاتی را که در تهران می بیند (تهرانی که در کودکی ترک کرده و چند دهه بعد به آن بازگشته) به دقت توصیف کند. مثلاً بیلبوردهای خیابانی نقش مهمی در همه داستان ها ایفا می کنند و نویسنده جملات روی آنها را که غالباً مضمونی سیاسی دارند مو به مو نقل می کند. این توصیف ها برای مخاطب ایرانی می تواند تکراری و خسته کننده به نظر برسد، اما کتاب مشخصاً برای خواننده غربی نوشته شده است.

تهران و خیابان ولی عصر

کتاب با توصیف خیابان ولی عصر و تاریخچه پیدایش آن آغاز می شود. نوایی از عشقش به این خیابان و علاقه تهرانی ها به آن می گوید و این که چطور به طرز غریبی دو سوی ثروتمند و فقیر شهر را مرتبط می کند.

موخره کتاب هم با نام "ولی عصر" کامل کننده این حلقه رابط است. نویسنده به طرز داستان گویی قصه درخت هایی را هم می گوید که بریده شده اند.

کتابی برای سیاه‌نمایی از تهران
رامیتا نوایی نویسنده کتاب
میان تخیل و واقعیت

مهمترین مشکل کتاب از جایی شکل می گیرد که خواننده تکلیف خود را با این داستان ها نمی داند:

از سویی نویسنده اصرار دارد که این اشخاص و داستان های آنها واقعی هستند و هر بخش حاصل مصاحبه او با یک یا چند شخصیت بخصوص است و او تنها راوی قصه های آنهاست؛ از طرفی سبک نگارش داستان ها شامل حواشی و جزئیاتی است که به شدت علاقه نویسنده را به داستان نویسی نشان می دهد و در نهایت به رمان یا داستان های کوتاه تخیلی شبیه می شود.

توصیف های نویسنده از قصه و موقعیت، رنگ و بوی تخیل به خود می گیرد و حضور نویسنده را یادآور می شود و نوع نگارش آنها دغدغه خواننده را در قبال کاملاً واقعی بودن یا مخلوط شدن جزئیات اتفاقات با تخیل نویسنده، به یک مساله اصلی و اساسی بدل می کند.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 4
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۵:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
    1 0
    چقدر پول گرفتی برای این همه کاغذ بی زبون که سیاه کردی میمون خانم؟
  • ناصر ۱۵:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
    1 0
    قربون خدا برم! بی بی سی و تایمز و... که خودشون ته خالی بندی و دودوزه بازی ان همه به ما می گن دروغگو.
  • مریم ۱۵:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
    1 0
    چه بی ریخته!
  • 313 ۰۰:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۷
    1 0
    عقده ای

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس