به گزارش مشرق، مهر نوشت: وزارت ارشاد سعي خود را براي حمايت از ناشران ميکند، البته گاهي کوتاهيهايي در اين زمينه مشاهده ميشود اما طي سالهاي گذشته با وجود حمايتهاي ارشاد، باز هم کلاف سر در گم کتاب و کتابخواني در کشور باز نشده است. البته هميشه نبايد از ديگران توقع کمک و حمايت داشت.
پاي صحبت نويسندگان و منتقدان که بنشيني، از پايين بودن رقم تيراژ در کشور انتقاد ميکنند و از تيراژهاي چند ده برابري در کشورهاي توسعه يافته سخن ميگويند. اما آيا واقعا اگر چنين تيراژي براي کتابهاي منتشر شده در کشور لحاظ شود، تمام نسخههاي چاپ شده به فروش خواهد رفت؟ وقتي در چاپ چندم، از يک رمان يک ميليون نسخه در آمريکا به فروش ميرود در واقع طي يک فرايند واقعبينانه تعداد مخاطبان و شمارگان چاپ، با هم به تناسب رسيدهاند. اما در کشور ما ناشر از زيادي تيراژ و محدوديت وسعش گلايه دارد و نويسنده از پايين بودن اين رقم سخن ميگويد.
در شرايط فعلي کشوري مانند ترکيه در همسايگي ايران کتابهايي با تيراژ چند ده هزار نسخه منتشر ميکند. ترکيه در ادامه روند بهينه سازي الگوها حتما در توسعه و فراگيرکردن فرهنگ کتابخواني تا اين حد توفيق داشته است تا تيراژ کتابهايش را به چنين ارقامي برساند.
مساله مهم اين است که الگوسازي مناسبي براي کتابخواني در کشور انجام نشده است. اين نوشتار سعي ندارد تا دستگاه يا نهادي از دولت يا بخش خصوصي را مقصر بداند بلکه سعي نگارنده بر بيان اين مهم است که ساختن فرهنگ و الگو در اين زمينه تنها وظيفه وزارت ارشاد يا نهادهاي مشابه نيست.
با توجه به همان مثال تيراژ يک ميليوني در آمريکا بايد توجه داشت در اين کشوربه همين تعداد، رمانخوان وجود دارد و رمان جايگاه مشخص و تعريفشده خود را مانند ديگر حوزهها دارد. چه رمان عاشقانه باشد چه در ژانر موضوعي ديگري جا داشته باشد. متاسفانه اين بحث در کشور ما جايگاه خود را پيدا نکرده است و عموم مردم به جاي مطالعه رمان عاشقانه ترجيح ميدهند به تماشاي فيلم هندي عاشقانه بنشينند. رمانخوانهاي ثابت و واقعي در کشور در اقليت جمعيتي قرار دارند که بايد براي گسترش اين جمعيت برنامه و طرحريزي کرد.
طي اين سالها در هر برنامه اي که مسئولان ارشاد حضور يافتهاند با بيان برنامههاي انجام شده و برنامههاي پيش رو اعلام کردهاند که درحال برداشتن قدمهايي براي توسعه فرهنگ کتاب و کتابخواني کشور هستند. افزايش تيراژ، نصب اعلانات و آگهي هاي مربوطه در سطح شهر و تبليغات گسترده نميتواند به تنهايي مردم را کتابخوان کند. بايد انگيزه کتابخواني در مردم ايجاد شود که به نظر ايجاد اين انگيزه توسط يک عامل خارجي ميسر نميشود. بلکه نهاد وعامل داخلي چون خانواده بايد چنين باري را به دوش بکشد. اگر کودکان در خانوادهاي که با کتاب مانوس است، رشد و نمو کنند، يقيناً در بزرگسالي و سنين بعدي کتاب را کنار نخواهند گذاشت و به قول معروف فرهنگش را خواهند داشت.
در برنامههايي که مسئولان درباره حوزه کتاب و کتابخواني اعلام ميکنند، نقش مردم فراموش شده است. بايد معترف بود که اکثر مردم ما کتابخوان و از اين منظر فرهيخته نيستند اما تا به حال هميشه اين موضوع مانند صورت مساله در طرح مشکلات پاک شده است. عموم مردم ما تماشاي فيلم سينمايي يا فوتبال را بر خواندن کتاب ترجيح ميدهند. صحبت محکوم کردن فيلم يا فوتبال نيست بلکه مساله اين است که مردم ما اين عوامل را در جايگاه مناسب خود قرار ندادهاند. يک شهروند امروزي هم به تماشاي فيلم احتياج دارد، هم بايد با ديدن يک مسابقه فوتبال انرژي و هيجان خود را تخليه کند و هم بايد بتواند در مواقع مساعد کتاب مطالعه کند.
مردم بايد نقش خود را در پيشبرد فرهنگ عمومي کشور بشناسند. تبيين اين مسائل با مسئولاني است که رشته امور را به دست دارند و بايد به قول معروف تقسيم وظايف کنند. مردم بايد وظيفه خود را به عنوان جزئي از جامعه خود شناخته و به آن عمل کنند، نه اين که از هر مسئولي که بر سر کار آمد طلبکار باشند. برنامههاي فرهنگي کشور به اين دليل به ثمر نميرسد چون مردم در اين زمينه کمکي به مسئولان نميکنند. البته نبايد کوتاهي مسئولان را در برخي مواقع دور از نظر داشت.
بخش خصوصي به طور مرتب از ارشاد قول مساعدت و حمايت ميگيرد اما همگان از اين مهم غافلاند که با وجود حمايتهاي مادي و معنوي و اطمينان از برگشت سرمايه، تا مردم کتابخوان نباشند نميتوان به اهداف از پيش تعيين شده رسيد. در شرايط امروزي به نظر جايگاه هدف و راه تغيير کرده است. اول بايد مردمي کتابخوان داشته باشيم بعد تيراژ کتابها را بالا ببريم نه اين که تيراژ را بالا ببريم تا مردم کتابخوان شوند.
کتابخوان شدن مردم نيز با با راهکارهايي که تا به حال صورت گرفته است، به نتيجه نخواهد رسيد. البته طرحهايي چون کتاب اتوبوس که به صورت مقطعي اجرا شدند، توانستند براي مدتي در محدوده اجراييشان موثر باشند اما چنين برنامههايي حکم مسکن را دارند و درد را براي مدتي تسکين ميبخشند.
کتابخواني در کشور براي رسيدن به شرايط ايدهآل و داشتن تيراژهاي يک ميليوني نيازمند يک همت همگاني است که بايد از سوي مردم و مسئولان به کار گرفته شود. البته شايد عموم مردم هيچ گاه نخواهند در اين زمينه مساعدتي داشته باشند که در اين صورت وضعيت کتاب و کتابخواني کشور به همين شکل باقي خواهد ماند و شايد با توجه به مسائل و مشکلات بدتر نيز بشود.