به گزارش مشرق، جام جهاني فوتبال، فقط رويدادي ورزشي نيست. در ادوار مختلف اين تورنمنت بزرگ شاهد بوديم که ابعاد اقتصادي، صنعتي، ارتباطي، فرهنگي، اجتماعي و حتي سياسي فوتبال بيش از بعد ورزشي مورد توجه قرار گرفته اند. انسانها چه بخواهند و چه نخواهند بايد بپذيرند که فوتبال فراتر از يک ورزش و جام جهاني فراتر از يک تورنمنت است. نفوذ و اثر فوتبال موجب شده جنبه ژئوپوليتيکي آن نيز بيش از پيش مورد توجه قرار گيرد. جغرافيا و سياست بهعنوان دو عنصر اصلي ژئوپوليتيک، تاثير بسزايي در جامهاي جهاني داشته و خواهد داشت؛ کشور ميزبان، موقعيت جغرافيايي شهرهاي برگزارکننده مسابقات، کشورهاي حاضر در تورنمنت، موقعيت فرهنگي و اجتماعي ميزبان، جمعيت و وسعت کشور ميزبان، جايگاه کشورهاي شرکتکننده در سطح بينالمللي و... از مسائل ژئوپوليتيکي محسوب ميشوند که ميتوان با توجه به آن پاسخ بسياري از ابهامات تورنمنتهاي گذشته را يافت و بسياري از چالشهاي احتمالي جامهاي جهاني آينده را برطرف کرد. مثلا اگر دولتمردان برزيلي قبل از اينکه دنبال ميزباني جام جهاني 2014 باشند، تحليل درستي از افکار عمومي خود داشتند و معيشت حاشيه نشينان را حل ميکردند.
پيش از برگزاري رقابتها شاهد تظاهراتها متعدد نبوديم و ميزبان نيز مجبور به تخصيص هزينه بيشتر براي تامين امنيت مسابقات نميشد. يا اگر تصميمگيرندگان به موضوع موقعيت جغرافيايي ميزبان در سال 2022 توجه ميکردند، هيچگاه قطر را بهعنوان ميزبان جام جهاني انتخاب نميکردند چراکه وسعت بسيار کم و آب و هواي بد اين کشور کوچک حاشيه خليجفارس قطعا چالشهاي بسياري را براي برگزارکنندگان جام جهاني ايجاد خواهد کرد. تصور کنيد يک کشور با وسعت حدود 11 هزار و 500 کيلومتر مربع (تقريبا به اندازه قم، کوچکترين استان ايران) و با جمعيتي کمتر از يک ميليون نفر، ميزبان جام جهاني فوتبالي ميشود که بيش از يک ميليون گردشگر جذب ميکند! بهعبارت بهتر مسئولان اين کشور براي رويدادي که فقط يک ماه در جريان خواهد بود، بايد زيرساختها را بهاندازه دو برابر جمعيت خود تقويت کنند و براي اين کار فقط هشت سال فرصت دارند.
جالب است بدانيد موضوع آب و هواي طاقت فرساي قطر در تابستان موجب شده برگزارکنندگان جام جهاني به فکر برگزاري اين تورنمنت در زمستان باشند! و اين موضوع مسئولان ليگهاي اروپايي را بهشدت عصباني کرده چون در صورت برگزاري جام جهاني در زمستان، ليگها در اواسط فصل 2021ـ2022 حداقل بايد 40 تا 60 روز تعطيل شوند!
عدم توجه به موضوعات ژئوپوليتيکي فوتبال فقط مختص به تورنمنتهاي آينده نميشود بلکه اين مسئله از همان اولين دوره وجود داشت و روي کيفيت جام جهاني تاثيرگذار بود. در سال 1930 اولين دوره جام جهاني در اوروگوئه، کشور کوچک آمريکاي جنوبي برگزار شد. در آن زمان امکانات ارتباطي مانند امروز نبود و اوروگوئه با رانت ژول ريمه، رئيس آن زمان فيفا، ميزبان مسابقات شد و کوچکترين توجهي به موقعيت جغرافيايي اين کشور و امکانات و زيرساختهاي فوتبالي آن نشد.
اگر جام جهاني در اروپا برگزار ميشد کيفيت رقابتها بالاتر ميرفت چراکه تيمهاي سرشناس بيشتري در اين تورنمنت شرکت ميکردند و بهعلت مسافت طولاني، از حضور در اين بازيها شانه خالي نميکردند. همچنين جالب است بدانيد در اين بازيها تيمهاي رده دوم و سوم اروپايي يعني بلژيک، يوگسلاوي، فرانسه و روماني شرکت کردند و همه بازيکنان و کادر فني اين تيمها با يک کشتي راهي مونتهويدئو، پايتخت اوروگوئه شدند و بعد از سه هفته به مقصد رسيدند! طبيعي است کشورهاي آسيايي و آفريقايي در اين تورنمنت حضور نداشته باشند و اولين جام جهاني با 13 تيم برگزار شود و ميزبان هم قهرمان شود. اوروگوئه ابتداييترين شرايط ميزباني را که داشتن يک ورزشگاه مناسب است هم نداشت و با تلاش شبانهروزي مردم اين کشور، ورزشگاه اصلي اوروگوئه آماده شد اما بهعلت خشک نشدن بتنهاي آن، بازي افتتاحيه در ورزشگاه ديگري برگزار شد!
دومين جام جهاني با وجود اينکه در اروپا برگزار شد، با چالش ديگري مواجه بود؛ سياست! ايتاليا شايد از لحاظ جغرافيايي بهترين گزينه براي ميزباني بود اما از لحاظ سياسي بدترين گزينه بهشمار ميرفت. موسوليني، ديکتاتور فاشيست ايتاليا با قدرتنمايي و اعمال نفوذ در رقابتهاي جام جهاني سال 1934، کشور خود را قهرمان کرد تا موضوع سياست بيش از پيش مورد توجه افکار عمومي قرار گيرد. اوروگوئه قهرمان دوره قبل در اعتراض به رژيم فاشيستي ايتاليا در اين بازيها شرکت نکرد. در اين بازيها داوران بهشکل تهوعآوري با ميزبان مهربان بودند و فضاي مسابقات ايتاليا آنچنان بر حريفان سنگين بود که نميتوان نتايج اين تيم را واقعي دانست. جالب است بدانيد در ديدار فينال که بين ايتاليا و چکسلواکي برگزار شد، ابتدا تيم ميهمان گل زد اما هواداران ايتاليا به زمين آمدند و گلزن چکسلواکي را با سيم بستند تا در ادامه، با ناداوريهاي خيلي واضح، ايتاليا بازي را ببرد و آلودهترين جام به سياست را از آن خود کند. همين سياست موجب شد تا بعد از جام جهاني سال 1938 فرانسه، جنگ جهاني دوم بهوقوع بپيوندد و بازيها 12 سال به تعويق افتد.
بازيهاي سياسي بسياري نيز در جامهاي مختلف انجام شده است. رقابت بين آلمان شرقي و آلمان غربي در جام جهاني سال 1974، رقابت بسيار حساس آرژانتين و انگلستان در جام جهاني سال 1978، ايران و آمريکا در جام جهاني سال 1998 و... نيز ريشههاي ژئوپوليتيکي دارند. پرچم بهعنوان نماد استقلال يک کشور، حس ناسيوناليستي مردم کشورهاي شرکتکننده را بيش از پيش تقويت ميکند و به همين علت يک رقابت جام جهاني را ميتوان رويدادي ديپلماتيک دانست؛ رويدادي که بعضا موجب تقابل دو کشور ميشود يا زمينههاي نزديک شدن فرهنگها را تقويت ميکند.
ژئوپوليتيک از جغرافيا، سياست و برنامهريزي سخن ميگويد و هيچ کس نميتواند ادعا کند که فوتبال از اين مولفهها جداست. اگر برنامهريزان فوتبال متغيرهاي جغرافيايي و سياسي ـ و نه سياستزدگي را در انتخاب ميزبان، نحوه برگزاري تورنمنت با هدف پررنگ شدن نقش ملتها و نه دولتها و حکومتها در فوتبال و نزديک شدن روابط ملل مد نظر قرار دهند، ميتوان به آينده جام جهاني اميدوار بود؛ آينده و جامي بدون تنش سياسي و چالش، با کمک علم جديدي به نام ژئوفوتبال
پيش از برگزاري رقابتها شاهد تظاهراتها متعدد نبوديم و ميزبان نيز مجبور به تخصيص هزينه بيشتر براي تامين امنيت مسابقات نميشد. يا اگر تصميمگيرندگان به موضوع موقعيت جغرافيايي ميزبان در سال 2022 توجه ميکردند، هيچگاه قطر را بهعنوان ميزبان جام جهاني انتخاب نميکردند چراکه وسعت بسيار کم و آب و هواي بد اين کشور کوچک حاشيه خليجفارس قطعا چالشهاي بسياري را براي برگزارکنندگان جام جهاني ايجاد خواهد کرد. تصور کنيد يک کشور با وسعت حدود 11 هزار و 500 کيلومتر مربع (تقريبا به اندازه قم، کوچکترين استان ايران) و با جمعيتي کمتر از يک ميليون نفر، ميزبان جام جهاني فوتبالي ميشود که بيش از يک ميليون گردشگر جذب ميکند! بهعبارت بهتر مسئولان اين کشور براي رويدادي که فقط يک ماه در جريان خواهد بود، بايد زيرساختها را بهاندازه دو برابر جمعيت خود تقويت کنند و براي اين کار فقط هشت سال فرصت دارند.
جالب است بدانيد موضوع آب و هواي طاقت فرساي قطر در تابستان موجب شده برگزارکنندگان جام جهاني به فکر برگزاري اين تورنمنت در زمستان باشند! و اين موضوع مسئولان ليگهاي اروپايي را بهشدت عصباني کرده چون در صورت برگزاري جام جهاني در زمستان، ليگها در اواسط فصل 2021ـ2022 حداقل بايد 40 تا 60 روز تعطيل شوند!
عدم توجه به موضوعات ژئوپوليتيکي فوتبال فقط مختص به تورنمنتهاي آينده نميشود بلکه اين مسئله از همان اولين دوره وجود داشت و روي کيفيت جام جهاني تاثيرگذار بود. در سال 1930 اولين دوره جام جهاني در اوروگوئه، کشور کوچک آمريکاي جنوبي برگزار شد. در آن زمان امکانات ارتباطي مانند امروز نبود و اوروگوئه با رانت ژول ريمه، رئيس آن زمان فيفا، ميزبان مسابقات شد و کوچکترين توجهي به موقعيت جغرافيايي اين کشور و امکانات و زيرساختهاي فوتبالي آن نشد.
اگر جام جهاني در اروپا برگزار ميشد کيفيت رقابتها بالاتر ميرفت چراکه تيمهاي سرشناس بيشتري در اين تورنمنت شرکت ميکردند و بهعلت مسافت طولاني، از حضور در اين بازيها شانه خالي نميکردند. همچنين جالب است بدانيد در اين بازيها تيمهاي رده دوم و سوم اروپايي يعني بلژيک، يوگسلاوي، فرانسه و روماني شرکت کردند و همه بازيکنان و کادر فني اين تيمها با يک کشتي راهي مونتهويدئو، پايتخت اوروگوئه شدند و بعد از سه هفته به مقصد رسيدند! طبيعي است کشورهاي آسيايي و آفريقايي در اين تورنمنت حضور نداشته باشند و اولين جام جهاني با 13 تيم برگزار شود و ميزبان هم قهرمان شود. اوروگوئه ابتداييترين شرايط ميزباني را که داشتن يک ورزشگاه مناسب است هم نداشت و با تلاش شبانهروزي مردم اين کشور، ورزشگاه اصلي اوروگوئه آماده شد اما بهعلت خشک نشدن بتنهاي آن، بازي افتتاحيه در ورزشگاه ديگري برگزار شد!
دومين جام جهاني با وجود اينکه در اروپا برگزار شد، با چالش ديگري مواجه بود؛ سياست! ايتاليا شايد از لحاظ جغرافيايي بهترين گزينه براي ميزباني بود اما از لحاظ سياسي بدترين گزينه بهشمار ميرفت. موسوليني، ديکتاتور فاشيست ايتاليا با قدرتنمايي و اعمال نفوذ در رقابتهاي جام جهاني سال 1934، کشور خود را قهرمان کرد تا موضوع سياست بيش از پيش مورد توجه افکار عمومي قرار گيرد. اوروگوئه قهرمان دوره قبل در اعتراض به رژيم فاشيستي ايتاليا در اين بازيها شرکت نکرد. در اين بازيها داوران بهشکل تهوعآوري با ميزبان مهربان بودند و فضاي مسابقات ايتاليا آنچنان بر حريفان سنگين بود که نميتوان نتايج اين تيم را واقعي دانست. جالب است بدانيد در ديدار فينال که بين ايتاليا و چکسلواکي برگزار شد، ابتدا تيم ميهمان گل زد اما هواداران ايتاليا به زمين آمدند و گلزن چکسلواکي را با سيم بستند تا در ادامه، با ناداوريهاي خيلي واضح، ايتاليا بازي را ببرد و آلودهترين جام به سياست را از آن خود کند. همين سياست موجب شد تا بعد از جام جهاني سال 1938 فرانسه، جنگ جهاني دوم بهوقوع بپيوندد و بازيها 12 سال به تعويق افتد.
بازيهاي سياسي بسياري نيز در جامهاي مختلف انجام شده است. رقابت بين آلمان شرقي و آلمان غربي در جام جهاني سال 1974، رقابت بسيار حساس آرژانتين و انگلستان در جام جهاني سال 1978، ايران و آمريکا در جام جهاني سال 1998 و... نيز ريشههاي ژئوپوليتيکي دارند. پرچم بهعنوان نماد استقلال يک کشور، حس ناسيوناليستي مردم کشورهاي شرکتکننده را بيش از پيش تقويت ميکند و به همين علت يک رقابت جام جهاني را ميتوان رويدادي ديپلماتيک دانست؛ رويدادي که بعضا موجب تقابل دو کشور ميشود يا زمينههاي نزديک شدن فرهنگها را تقويت ميکند.
ژئوپوليتيک از جغرافيا، سياست و برنامهريزي سخن ميگويد و هيچ کس نميتواند ادعا کند که فوتبال از اين مولفهها جداست. اگر برنامهريزان فوتبال متغيرهاي جغرافيايي و سياسي ـ و نه سياستزدگي را در انتخاب ميزبان، نحوه برگزاري تورنمنت با هدف پررنگ شدن نقش ملتها و نه دولتها و حکومتها در فوتبال و نزديک شدن روابط ملل مد نظر قرار دهند، ميتوان به آينده جام جهاني اميدوار بود؛ آينده و جامي بدون تنش سياسي و چالش، با کمک علم جديدي به نام ژئوفوتبال
منبع: پنجره