کد خبر 318275
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۱:۰۹

این دستگاه ضدملی و ضداسلامی را به رسمیت نمی‌شناسیم و به آنان هیچ‌گونه محاکمه‌ای پس نخواهیم داد و نشر هر خبری به عنوان محاکمه ما کذب محض است و این حقایقی است که بر ملت ایران و جهانیان عرضه داشتیم.

گروه تاریخ مشرق - اعضای شاخه نظامی هیات‌های مؤتلفه اسلامی، پس از كسب اجازه از علامه مرتضی مطهری و به‌ویژه اذن آيت‏‌اللَّه‌العظمی سيد محمدهادی ميلانی، تصميم به حذف نخست‌وزیر خائن به ملت، «حسنعلی منصور» گرفتند. منصور در جریان تصويب و اجرای قانون ننگين كاپيتولاسيون بسیار کوشش کرد و در پاسخ به اعتراض‌های مردم و رهبری دینی آن‌ها، امام خمينی (رحمة‌الله‌علیه) ایشان را به ترکیه تبعيدکرد. با اعدام منصور در اول بهمن 1343، محمد بخارايی، عاملِ اصلی قتل او به دست ساواک بازداشت شد و به دنبال آن، دیگر اعضای همکار و همرزم او نیز دستگير شدند. چندی نگذشت که رژيم پهلوی با برگزاری دادگاه محاکمه این افراد، آن‌ها را به اعدام و زندان طولانی مدت محكوم كرد.

شهيد حاج صادق امانی در دادگاه، دلاورانه از خود و مشی انقلابی اعضا دفاع كرد و با اشاره به حوادث خونين 15 خرداد 42 گفت: «ما با بررسی اوضاع به اين نتيجه رسيديم كه پاسخ به اين مسأله از لوله تفنگ مي‏‌تواند خارج شود.» سرانجام در پگاه 26 خرداد 1344 شمسی، حاج صادق امانی، محمد بخارايی، مرتضی نيک‌نژاد و رضا صفارهرندی، به جرم قتل نخست وزیر اعدام شدند و به لقاءاللَّه پیوستند. سند زیر و متن آن، بیانیه‌ای است که طی آن، اعضای موتلفه به بیان اهداف و مقاصد خود پرداخته‌اند:

محرک و هدف ما در شروع مبارزات مثبت
ایران - تهران
1- باید با تمام قوا هر استعمارگری را به خارج از مرز ایران بیرون راند.
2- باید حکومت فوری شاه عامل منفور استعمارگان محو گردد.
3- این هیئت کثیف حاکمه است که ننگ استعمار را به ملت مسلمان ایران تحمیل نموده است، نه آنکه ملت، خود پذیرفته باشد.
4- پدید آمدن حکومتی مستقل و ملی برپایه‌های عدالت اجتماعی اسلام.
5- برای ایجاد یک حکومت ملی و اسلامی تا مرز خون به پیش.
6- این دستگاه ضدملی و ضداسلامی را به رسمیت نمی‌شناسیم و به آنان هیچ‌گونه محاکمه‌ای پس نخواهیم داد و نشر هر خبری به عنوان محاکمه ما کذب محض است و این حقایقی است که بر ملت ایران و جهانیان عرضه داشتیم.

توضیح حاشیه متن: از این برگ، نسخه‌هایی چند، قبلا جهت اطلاع عموم، در اختیار ملت ایران و مقامات صلاحیت‌دار داخلی و خارجی قرار گرفته است.

سند/فدائیان، چرا حسنعلی منصور را به قتل رساندند؟+سند

از راست به چپ: بخارایی، هرندی، نیک‌نژاد، امانی و مهدی عراقی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 6
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 3
  • ۰۳:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۶
    1 0
    گر چه احساسات پاک جوانان موتلفه در آن زمان قابل درک است اما ترور منصور کمترین اولویتی در آن زمان برای نهضت نداشت و متاسفانه نتیجه این ترور هم هیچ چیزی جز لو رفتن گروه و از دست رفتن برخی از شجاعترین جوانان انقلابی نبود. باید بررسی کرد چه عواملی این جوانان را به تروری تشویق کردند که حتی در صورت موفقیت کامل و عدم لو رفتن افراد گروه، عملا هیچ چیزی را در کشور تغییر نمی داد. منصور یک عنصر درجه سه رژیم پهلوی بود. مخصوصا که بدانیم تصمیم کاپیتولاسیون - بنابر سنخنرانی مشهور امام خمینی - توسط دولت قبلی یعنی دولت علم صورت گرفته بود و منصور صرفا مجری تعهدات دولت سابق بود. اما به نوع خود جالب است که هیچ یک از این گروههای انقلابی به فکر ترور مهره بسیار موثری مانند علم نبودند. بعید نیست که اساسا نخست وزیری اجرای کاپیتولاسیون توسط منصور ، نوعی استراتژی دم مارمولک بود تا در صورت وقوع ترور یا اقدامات انقلابی دیگر، حداقل خسارت به رژیم وارد شود. علم اگر صلاح می دانست خودش این ماجرا را علنی می کرد اما منصور هوش و نبوغ سیاسی علم را نداشت.
  • ۰۹:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۶
    1 0
    کسب اجازه از آیت‌الله مطهری و مجوز از آیت‌‌الله میلانی؟ اوّل، مگر مرحوم آیت‌الله شهید مطهری آن زمان در جایگاه فتوا بودند که مجوزشان حجیت شرعی داشته باشد؟ دوّم، آقای میلانی کی مجوز دادند؟ سوّم، چرا برغم مخالفت صریح امام خمینی این کار را کردند؟ امام که مطلقاً اجازه ندادند. اجازه‌ آیت‌الله‌ میلانی‌ فقط برای‌ ترور شخص‌ شاه‌ بود. آنها مدعی هستند تأییداتی‌ مشورتی‌ از آقایان فومنی‌ و گلزاده‌ غفوری‌ و انواری‌ داشته‌اند و جملاتی‌ هم از آقای‌ مطهری‌ نقل‌ می‌کنند. همین. هیچ کدام از این آقایان در جایگاهی نبودند که حکم قتل بدهند.
  • مهدی تابنده ۱۰:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۶
    0 1
    ناشناس عزیز سلام نگاه شما البته با احترام نگاهی غلط است. ترور منصور یکی از نقاط درخشان و بسیار تاثیر گذار در پیروزی انقلاب است. کمی به عقب بازگردید و تاریخ را مجددا بخوانید متوجه می شوید. رژیم از دو سال قبل و همزمان با رفراندم انقلاب سفید سال 41 برخوردهای بسیار خشنی با مخالفانش داشت. از جمله این برخوردها به ترتیب زمانی باید به این موارد اشاره نمود: 1- فاجعه فیضیه در 2 فروردین 1342 2- بازداشت امام خمینی به عنوان زعیم شیعه در شب 15 خرداد 3- فاجعه کشتار مردم در 15 خرداد 4- بازداشت ده ماهه امام در سال 42 و سپس حصر خانگی ایشان که در مجموع امام را نزدیک به 11 ماه از مردم دور ساخت. 5- تبعید امام به ترکیه در 13 ابان 1343 که شوک بسیار شدیدی به مردم وارد ساخت. این رفتار رژیم باعث بروز ترس مردم از یک سو و یاس نسبت به ادامه مبارزه از سوی دیگر شد. در سال 43 اصلا کسی از مخالفان رژیم حتی گمان هم نمی کرد که روزی انقلاب به پیروزی برسد. در این اوضاع اقدام به ترور عالی ترین مقام اجرایی کشور اقدامی صد در صد درست بود که سبب بروز مجدد روحیه انقلابی در میان مردم شد. از سوی دیگر ترور منصور ادامه ای هم دارد که رژیم را کاملاً شوکه می کند. ترور ناکام شاه دو ماه بعد در فروردین سال 44 توسط مرحوم رضا شمس آبادی در کاخ مرمر که رگبار مسلسلش شاه را مجبور فرار به زیر میز کارش کرد در واقع تیر خلاص بر ترس مردم از رژیم و ناامیدی از پیروزی انقلاب بود. هرچند اقدام دوم ربطی به موتلفه نداشت و بیشتر اقدامی فردی به نظر می رسید با این حال این دو ترور عزم مردم را برای ادامه مبارزه جزم کرد. اینکه فرموده اید منصور یک عنصر درجه سه است باید پرسید شما از کجا به این تقسیم بندی دست یافته اید؟ شاید اول شاه را درجه یک و بعد اسدا... علم را درجه دو و در نهایت منصور را درجه سه قلمداد نموده اید ... ولی تا آنجا که بررسی های سیاسی اجتماعی نشان می دهد معمولا نخست وزیر نفر دوم قدرت در ساختار سیاسی و البته نفر اول اجرایی کشور است. (با توجه به اعمال نفوذهای بی مهابای شاه البته) فرموده اید چرا هیچ گروه انقلابی به فکر ترور علم نبود . در پاسخ باید گفت: طراحان نقشة ترور منصور در ابتدا قصد ترور شخص اول مملکت یعنی محمدرضا شاه را داشتند که: سه،چهار بار به دنبال او رفتند تا حدود 60 روز از تبعید امام گذشت. اینان با خود اندیشیده بودند که مردم رو به یأس می روند؛ زیرا شصت روز از تبعید امام گذشته و کاری انجام نشده... (مدنی، 1369، ج2، ص134) و نکته دیگر لیست افراد جهت ترور تهیه شده بود که البته با دستگیری گروه متاسفانه به ترور خائنینی همچون علم موفق نشدند. هرچند سایه وحشت آور تنها عضو باقی مانده و بسیار زیرک گروه شهید سید علی اندرزگو تا سال 56 بر سر طاغوتیان سنگینی می کرد. با احترام سلام و درود خدا بر آزادمردانی که اقدام به موقعشان زمینه ساز پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 بود.
  • ۱۳:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۶
    1 0
    به مهدی تابنده هیچ یک از مواردی که شما نوشتید دلیل منطقی برای تروری که کوچکترین ضرری برای رژیم نداشت نیست. واقعا نقش شخص حسنعلی منصور در این این حوادثی که نوشتید چه بود؟ چرا موتلفه سراغ کسی رفتند که عملا نقشی در تصمیمات اصلی دربار نداشت؟ این هم که ادعا کردید منصور شخص اول اجرایی بود و نخست وزیر بود و.. نشان می دهد که حیله دم مارمولک پهلویها هنوز هم تاثیر گذار است! مگر نخست وزیر مصلحتی بودن می شود دلیل اهمیت داشتن نقش سیاسی؟ هر نخست وزیری که لزوما مغز متفکر رژیم و یا مهره اصلی دربار نبود. بلکه حتی گاهی اتفاقا افتاد که نخست وزیر ها چهره هایی مخالف یا رقیب دربار و حتی شخص شاه بودند. بنا بر برخی مصالح سیاسی. مثل امینی و رزم آرا. ضمن اینکه این ترور هیچ شوکی هم به دربار وارد کرد نکرد و اتفاقا کمترین تاثیری هم بر مرد نداشت و اتفاقا لو رفتن این گروه بیشتر مایه نا امیدی مردم بود تا کشته شدن منصور مایه امیدواری آنان باشد. ضمن اینکه مردم در 15 خرداد نشان دادند که منتظر گروههای چریکی و اعدام های انقلابی نیستند و هر گاه وظیفه شرعی بدانند وارد عمل خواهند شد. بی آنکه حتی اسم یک گروه سیاسی یا چریکی را بدانند! پس اگر واقعا این گروه خود و ترور منصور را مایه امید مردم می دانسته است براستی دچار خود بزرگ بینی بوده اند. ضمن اینکه دلایل شما برای عدم ترور شاه صحیح است. اما عدم اقدام آنها برای ترور افرادی چون علم نشان می دهد که یا این جوانان بصیرت سیاسی لازم را نداشتند و خیال می کردند که لابد هر کس رییس دولت است برای رژیم اهمیت بیشتری دارد! و یا اینکه دستهایی از احساسات آنها سوء استفاده کردند و از منصور به عنوان طعمه ای برای شکار مخالفان و تمام کردن ماجرای کاپیتولاسیون به نام منصور استفاده کردند. همانطور که نوشته شد علم آنقدر باهوش بود که خودش ماجرای کاپیتولاسیون را اعلام نکند و آن را به عهده دولت بعدی بیندازد. چیزی که متاسفانه موتلفه در آن زمان- احتمالا به دلیل شور جوانی - متوجه نبودند. به هر حال وجود یا عدم وجود این ترور نقشی در انقلاب اسلامی ایران نداشت و مطلقا نمی توان ادعا کرد که اگر این ترور واقع نشده بود خللی به وقوع انقلاب در سال 57 وارد می شد.
  • ۱۳:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۶
    0 0
    سلام مشرق جان -شهید صفار هرندی چه نسبتی با آقای صفار هرندی خودمون داره ؟
  • ۱۵:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۶
    1 0
    ترور منصور کار تروریستی بود ترور به هر صورتش محکوم است در غیر اینصورت انجام ان توسط همه مجاز است.واقعا این سایت مشرق مردم را ابله فرض کرده استو

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس