پاسخ به اين سوالات به اين سوال بر ميگردد که آيا شورشيان افغاني ايستادهاند يا شکست خوردهاند. همه با اين امر موافقند که وفاداري و صداقت قاطع به ملاعمر چيزي است که طالبان را نگه داشته است. در عمل، گروههاي فرماندهي و جنگجويان ميگويند که آنها براي اميرالمومنين خود مبارزه ميکنند تا امارات اسلامي افغانستان را مجددا احيا کنند. يک مقام مسئول طالبان که نميخواست نامش فاش شود، گفته که «همه طالبانيها ميدانند که اتحاد افراد طالبان به ملاعمر بستگي دارد.» وي ميگويد ما براي او ميجنگيم. بدون وجود رهبري آسماني ملاعمر، طالبان به احتمال زياد فرو ميپاشد و به قبايل کوچک تقسيم ميشود.
از آنجايي که ما شاهد شکافها و ترديدهايي در ميان نيروهاي طالبان هستيم، اين شکافها قابل مشاهده است. حدود 12 فرمانده طالبان که با نيوزويک مصاحبه کردهاند، سکوت ملاعمر را به عنوان يک موضوع حساس درسطح رهبري طالبان تلقي کردهاند. بسياري از آنان معتقدند که وي همچنان زنده است و به رهبري شورشيان ادامه ميدهد. بخشي از اينان که معتقدند ملاعمر زنده است، ميخواهند افسانه ملاعمر همچنان زنده بماند و بخشي ديگر نيز از اينکه به آنها لقب جاسوس بدهند از اعلام زنده نبودن ملاعمر امتناع ميورزند. يک مقام ارشد امنيتي طالبان اعلام کرد که «سوال در مورد اينکه وي کجاست، شکها را دامن ميزند و بنابراين اين کار ممنوع است». با اين وجود در مکالمات خصوصي، اين همان کاري است که فرماندهان انجام ميدهند.
نمي دانيم اميرمان کجاست
فهم اين مطلب که اين رهبر مذهبي روستايي پراکنده گو چگونه توانسته چنين شور و شوقي را در ميان هوادارانش ايجاد کند، سخت است. يک روزنامهنگار مجرب پاکستاني به نام رحيمالله يوسف زاي گفته که طبق آيات قرآن نميتوان چيز جذابي را در ويژگيهاي وي يافت. طبق نطر يوسف زاي که قبل از مفقود شدن ملا عمر وي را دهها بار ديده، رهبر طالبان از هر گونه شخصيت کاريزماتيک و همچنين نکته سنج
بهدور بوده و تمام مباحث را به صورت سياه و سفيد ميديده است. حتي وقتي وي در قدرت بود، او تمايلي به حضور در مناظر عمومي نداشت و تنها يکبار از خانهاش در قندهار به کابل آمد.
هنوز پيروان ملاعمر از وي با کلمات مقدسي نام ميبرند. يک عضو برجسته شورشيان در ولايت پکتيا ميگويد: «به عنوان مسلماناني که به خداوند اعتقاد داريم اما نميدانيم که او چه شکلي دارد و کجاست، ملاعمر نيز به همين گونه است. ما نميدانيم که او چه قيافهاي دارد اما او با ماست.» حتي برخي از اعضاي طالبان گفتهاند که غيبت طولاني او به عنوان يک موهبت تلقي ميشود. يک مامور سرويس اطلاعاتي طالبان ميگويد: «ما نميدانيم که اميرمان کجاست؛ اما اين بدان معناست که دشمنان ما نيز او را نميبينند.»
با اين وجود، شورشيان از نبود وي آزرده اند. اينک مشاوران سابق ملا عمر خود را به مثابه رهبران آتي طالبان تلقي ميکنند، حال آنکه هيچ کس در اين موقعيت نيست که آن را به چالش بکشاند. در اوايل سال جاري، بعد از دستگيري فرد شماره دوم طالبان يعني عبدالغني برادر، گل آقا منشي شخصي ملا عمر ادعا کرد که نامه امضا شده از ملاعمر دارد که وي او را به عنوان معاون جديد خود انتخاب کرده است اما بسياري از رهبران طالبان هم صلاحيت گل آقا و هم اعتبار نامه منتشر شده را زير سوال بردهاند. يک مشاور ديگر به نام آقا جان معتصم که وزير امور مالي طالبان بود، تلاش ميکند تا نيروهاي نظامي خود را سازماندهي کند. او حتي توانايي مالي نيز براي اين کار دارد. زماني که وي در امور مالي دولت سقوط کرده بود، متهم شد که 20 ميليون دلار را مخفي کرده است که البته وي آن را به شدت تکذيب کرد.
فرماندهان ميگويند که نظم موجود در ميان شورشيان جوان عاشق عمليات انتحاري در حال فروپاشي است. قانون عمل طالبان که توسط ملاعمر منتشر شده به اين موضوع اشاره کرده که عملياتهاي انتحاري نبايد به شهروندان آسيب برساند اما اين قانون در عملياتهاي انتحاري و حمله به نيروهاي ائتلاف رعايت نميشود. در سال جاري، هزار نفر از شهروندان کشته شدهاند که بيش از 60 درصد آنها توسط نيروهاي طالبان صورت گرفته است. اينک کمتر کسي باور ميکند که اين اقدامات به دستور ملاعمر صورت ميگيرد. گل احمد يک فرمانده رده پايين در مرکز افغانستان ميگويد که اين همان چيزي است که نميتوان آن را متوقف کرد و يک فرماندار پکتيا ميگويد ملاعمر ميتواند يک تغيير را تنها با يک پيام صوتي ايجاد کند.
شکاکيت در مورد نام ملاعمر نيز در حال افزايش است. 18 ماه پيش يک دستور که توسط ملاعمر امضا شده بود، از نيروهاي پاکستاني طالبان ميخواهد که از حمله به نيروهاي نظامي پاکستان امتناع بورزند و تمرکز خود را روي مبارزه با آمريکا در افغانستان بگذارند. بسياري از شورشيان برآنند که نامه ياد شده بهدست ملاعمر امضا نشده بلکه اين نامه توسط سرويسهاي اطلاعاتي پاکستان منتشر شده است. در حقيقت برخي از فرماندهان ارشد طالبان نگران هستند که نيروهاي اطلاعاتي پاکستان از زبان زندانيان طالبان نامه منتشر ميکنند. يک فرمانده پکتيا ميگويد: برخي از اوقات مظنون ميشنوم که يک فرد نامرئي اين سناريو را بازي ميکند. برخي ديگر ميگويند که اين دستورات به دست آمريکاييها جعل ميشود. در ماه ژوئن گذشته، نيروهاي ناتو در کابل اعلام کردند که نيروهاي ائتلاف با پيامي از ملاعمر مواجه شدهاند که به مردان خود دستور ميدهد «شهروندان افغاني، خاصه زناني که در نيروهاي خارجي مشغول بهکارند را بگيريد و بکشيد». اين پيام دقيقا بر خلاف پيام قبلي و مجموعه دستورات ملاعمر است. جوزف بلاتز، ژنرال ناتو ميگويد که صددرصد مطمئن است که اين پيام از جانب ملاعمر بوده است. با اين وجود، طالبان و برخي از تحليلگران مستقل ميگويند که اين اقدام از حرکات رواني نيروهاي ائتلاف است تا بدين وسيله نيروهاي شورشي را از چشم مردم بيندازند. فرماندهان از اين ميترسند که شورشياني که به تعدادشان اضافه ميشود، احتمال لغزش نيز دارند. يک مامور امنيتي ميگويد برخي اوقات ما مجبوريم که دستورات را تغيير دهيم. هر چقدر که ما قوي تر ميشويم ما بيشتر به رهبري مانند ملاعمر نيازمنديم. حتي افغانهاي همدل با طالبان نيز کمکم به شک افتاده اند. يک مسئول در ولايت پکتيا ميگويد که روستاييها از ما ميپرسند که چرا ما از ملا عمر چيزي نميشنويم. او چه فکري ميکند؟ او کجاست؟ «روحيه ما آسيب ميبيند زيرا نميتوانيم به آنها پاسخ دهيم.»
معماي مبهم ملاعمر، اگر او زنده و آزاد باشد، به اين بستگي دارد که او خود را نشان دهد. اما در همين حال ترديد در ميان شورشيان دارد عميق ميشود. بهواقع تا زماني که اوخود را نشان ندهد، آرزوها براي بازگشت به قدرت نيز از بين ميرود.