به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، مهدي شرع پسند به سال 1333 در شهرستان کرج متولد شد. مهدي با پيروزي انقلاب ، بعد از مدتي فعاليت در کميته انقلاب اسلامي در سال 1358 وارد سپاه پاسداران شد و مدتي بعد مسئوليت بسيج شهرستان کرج را نيز به عهده گرفت. با آغاز جنگ تحميلي ، شرع پسند به جبهه هاي جنوب عازم شد و تا زمان شهادتش مسئوليت هاي مختلفي در يگان هاي رزمي به او محول شد.
پسند به تاريخ سيام بهمن ماه سال 1362 ، در عمليات والفجر 5 در حالي به شهادت رسيد که فرماندهي سپاه کرج را نيز بر عهده داشت.
آن چه خواهيد خواند يادداشتي است از آن سردار شهيد . دستگيرمان نشد که اين يادداشت براي انتشار در کجا نوشته شده است اما هر چه هست ، سندي است محکم و دلچسب از اعتقادات يک سردار پاسدار که ايمان به آرمان هايش را با خون خود به اثبات رساند.
روحمان با يادش شاد
وقتي آتش انقلاب روشن شد تود? مردم خالصانه ومشتاقانه خود را در آن آتش افکنده وهر چه بيشتر اين آتش را شعله ورتر کردند تا بوسيله آن تمام مظاهر ظلم و استکبار و استعمار را بسوزانند و همه با هم در يک جامعه آزاد وآباد زندگي نمايند.کساني که از صدقه سر جامعه طاغوتي و روابط ظالمانه آن دوران و به قيمت محروميت اکثريت ملت محروم به زندگي مرفهي رسيده بودند بطور غريزي احساس ترس و ناامني کردند.در گرما گرم انقلاب جرأت اينکه اظهار مخالفت با مردم نمايند نداشتند و فقط گاهي بصورت طرفداري از قانون اساسي و بختيار وگاهي بصورت چپگرايي،نا هماهنگي وعدم تجانس خود را با تود? مردم نشان مي دادند.
اينان نه طرفدار قانون اساسي بودند و نه چپگرا و فقط از آنجا که نمي توانستند به ارزشهاي ارتجاعي انحرافي که عمدتاً از غرب به آنها تحميل شده بود و بوسيله نظام شاهنشاهي ترويج و تبليغ مي شد پشت پا بزنند و مانند بقيه مردم از جان گذشته و انقلابي به اسلام مؤمن شوند و از بعضي امتيازات پَست مادي بخاطر انقلاب گذشت نمايند،با جريان انقلابي مخالفت مي نمودند و يا در مورادي بي تفاوت بودند پس از پيروزي مقدماتي انقلاب اسلامي در 22 بهمن،درمحيط آزادي که بقميت خون برادران شهيد از ما ملت محروم بدست آمده بود،جيره خواران اجانب و طرفداران قانون اساسي سابق،وخوکردگان به زندگي انککي نظام شاهنشاهي يکي از پس از ديگري سر بر آوردند و همچون جغد،آواز شوم نفاق،يأس،بي اعتمادي و تفرقه را ساز کردند منتها اين بار همگي زير پرچم چپگرائي جمع شدند که تا اندازه اي قابل توجيه باشد،اين واقعيت که در رأي گيري قسمت زيادي از آراء مخالف با توده ي مردم از مناطق اعيان نشين چه شمال تهران و چه جاهاي ديگر جمع آوري شد،تيپ اجتماعي مخالفان انقلاب اسلامي را روشن مي کند،دقت در ماهيت قسمت وسيعي از مخالفان جمهوري اسلامي نيز اين حقيقت را مينماياند که غالباً از خانواده هاي مرفّه بوده وخواهان زندگي بهتر از بقيه مي باشند و ابداً حاضر به کوچکترين گذشت وفداکاري براي ساير ملت نمي باشند و هرگز کوچکترين قدمي براي انقلاب بر نداشته اند مگر در جهت تخريب و تضعيف انقلاب اسلامي،يادآوري اين نکته دوباره ضروري است که تجمع تمامي اقشار مخالف حکومت اسلامي که حکومت مستضعفين است، اعم از کساني که بواسطه از دست دادن موقعيت اجتماعي يا موقعيت اقتصادي با اين نظام مخالفت مي کنند و چه چپگرايان،از گروههاي متّعدد و متضاد با يکديگر،در زير لواي چپگرائي،باعث اين واکنش در مردم شده است که بعلت اطلاع از عدم صداقت آنها،هر انتقاد مثبت و سازنده اي را که از روي صداقت هم باشد کمتر مي پذيرند،واين قشرهاي شناخته شده که ابداً خيرخواه مردم نيستند و ناخودآگاه آب به آسياب اجنبي و ضد انقلاب مي ريزند و روحيه مردم را براي ادامه انقلاب تضعيف مي کنند وسعي دارند که موقعيت رهبر کبير انقلاب امام خميني را متزلزل نمايند،با اين اقدامات مي خواهند زمينه را براي بوجود آمدن جو عدم ثبات و در نتيجه ظهور استبداد آماده نمايند.که يقياً موفق نخواهند شد چرا که تسلَف تبهکار شان نيز موفق نشد جلو سيل خروشان مردم را بگيرد .در خاتمه يادآور مي شويم که ما مردم قيّم و دايه دلسوز تر از مادر نمي خواهيم که هر روز از گوشه اي نغمه اي ساز شود وکساني که تا دستشان در دست شاه بود و روشنفکراني که در جشنواره هنر شيراز براي فرح کار مي کردند و نوکر جان نثار بودند وکساني که تمام عمر طعم گرسنگي و سختي و فقر را نچشيده اند،داراي املاک و خانه و اتومبيل شخصي هستند،بچه هايشان به مدارس ملي ميروند،هر کدام چندين دست لباس دارند ،هر روز با يک مدل از خانه خارج ميشوند،و تربيت شدگان رژيم منحوس شاهنشاهي هستند،براي ما دلسوزي کنند،اينها ضد انقلابند و ما دير يا زودخدمت همه شان خواهيم رسيد و در عين حال با عناصر فرصت طلب نيز که در اين گرما گرم انقلاب در پي بدست آوردن موقعيت،پست و مقام براي خودباشند نيز همانطور که سزاي آنها ست انشاءا... رفتار خواهد شد.نه کار شکني ضد انقلاب و نه آيات يأس سست عنصران و نه فرصت طلبي مرتجعان و نه برنامه ريزيهاي اجانب،همچنان که امام فرموده اند که ملت راهش را پيدا کرده است.هيچ يک نمي تواند خلق مسلمان مبارز اين سرزمين را از حرکت انقلابي باز دارد.
فَاصبِِر اِنَّ وَعدَ الهِ حَقٌ فلا يَستَخفَنَّّکَ الّذين لايُوقِنون. سوره روم آيه آخر
پس صبر کن وعد? پروردگار حق است،کساني که يقين ندارند تو را سست نکنند.