در آمريكا مديران، درآمدي حدود 4 برابر دهه 70 دارند و درآمد 90درصد مردم آمريكا ثابت مانده است. اين اندازه نابرابري اجتماعي دست آخر به تحول اجتماعي خواهد انجاميد. اوضاع به شدت بحراني است اما سياست‌مداران فقط به لابي‌ها و ثروتشان توجه می‌کنند. اكنون حكومت آمريكا شبيه پادشاهي‌هاي قديمي شده است زماني كه تعداد كمي از مردم در رفاه و آسايش و بقيه در شرايطي بد زندگي مي‌كردند.

گروه جنگ نرم مشرق- مستند مسیر اشتباه، از مجموعه مستندهای رویای آمریکایی است. مجموعه‌ای که از شبكه الجزيره انگليسي پخش شده و به بررسی آرزوهای برباد رفته مردم این کشور نظر کرده است. در قسمت نخست اين مستند به وضعيت مالكيت خانه در اين كشور پرداختيم و در ادامه نگاهی می‌اندازیم به مستندی که اوضاع و احوال اقتصاد سياسي و اقتصاد-سياست ليبراليستي آمريكا را شرح مي‌دهد.

مشكل اقتصاد آمريكا مصرف است نه ماليات + تصاوير و فيلم

اين مستند زماني ساخته شد كه دو سال از آغاز ركود بزرگ اقتصاد غرب مي‌گذرد اما بسياري از مردم آمريكا هنوز آن را حس مي‌كنند. نرخ بيكاري 10 درصد و نرخ بيكاري سياه‌پوستان نزديك 20 درصد است. سلب حق مالكيت بر خانه‌ها ادامه دارد و اوضاع فقراي آمريكايي وصف‌ناپذير است. ميانگين دستمزدها كاهش يافته و دولت‌هاي محلي برنامه‌هاي اجتماعي مردم فقير را قطع كرده‌اند.

مشكل اقتصاد آمريكا مصرف است نه ماليات + تصاوير و فيلم

اين در حالي بود كه در سال 2011 ثروتمندان آمريكا ثروتمندتر شدند. دقيقا 11.6 تريليون دلار بيشتر از قبل.

يك درصد آمريكايي‌هاي ثروتمند، بيش از يك پنچم كل درآمد آمريكا را به خود اختصاص مي‌دهند. و 40 درصد ثروت آمريكا را تحت كنترل دارند. در سال 2007، ده درصد از خانواده‌هاي ثروتمند، نيمي از درآمد‌هاي كل كشور را به خود اختصاص دادند. و 90 درصد خانواده‌ها را رها كردند كه بقيه ثروت را بين خود تقسيم كنند.

بازاري‌ها، در خيابان مديسون نيويورك، اين موضوع را مد نظر داده‌اند. آنها قبلا مصرف كنندگان طبقه متوسط را هدف تبليغات خود قرار مي‌دادند. الان، اگر حداقل سالي 200 دلار درآمد نداشته باشيد، ارزش اين را نداريد كه برايتان تلاش كنند.

مشكل اقتصاد آمريكا مصرف است نه ماليات + تصاوير و فيلم

ثروت متمركز‌‌ تر شده است، و فاصله ميان داشته‌ها و نداشته‌ها، به منتها‌ي درجه خود در طول قرن رسيده. آخرين باري كه نابرابري تا اين اندازه شدت گرفته بود، درست به زمان بيش از آغاز ركود بزرگ در سال 1929 باز مي‌گردد.

سخت‌ترين بحران اقتصادي در تاريخ آمريكا كه به برنامه‌هاي نيو ديل ختم ‌شد. برنامه‌هاي دولت براي ايجاد شغل، اصلاح بخش مالي و رونق بخشيدن به اقتصاد زماني كه ركود بزرگ اقتصادي رخ داد، و بعد دوره برنامه‌هاي جديد آغاز شد. نابرابري درآمد كاهش يافت. و اختلاف درآمد و اختلاف ثروت در دهه‌هاي 30، 40، 50 و60 كاهش يافت. بعد در دهه 70 همه چيز آشكار شد و در دهه 80 و بعد از آن، به منتهاي درجه رسيد.

چطور در سرزميني كه به نام سرزمين فرصت‌ها مشهور شده و همه بايد فرصت پيشرفت داشته باشند، اينقدر نابرابري اقتصادي وجود دارد. براي يافتن پاسخ كافيست نگاهي به چهار دهه گذشته وال‌استريت بياندازيم. جهاني شدن باعث سرمايه‌گذاري پول‌دارها در عرصه‌هاي گوناگون شد. با وارد شدن چين با بازارهاي جهاني ناگهان كارگران آمريكايي ديدند كه دستمزدشان نسبت به كارگران ديگر كشورها بسيار پايين‌تر است. كاهش شغل به عنوان فشار اصلي، كاهش توليد در ايالات متحده و افزايش سرمايه‌داري مالي باعث شدند تا اوضاع چنين شود.

مشكل اقتصاد آمريكا مصرف است نه ماليات + تصاوير و فيلم

تاثير عميق بود، با افزايش رقابت از سوي بازارهاي كار بين‌المللي، چشم‌انداز اشتغال كارگرهاي كم شد و دستمزدهايشان كاهش يافت. از سوي ديگر، سرمايه‌گذاران قادر به افزايش سريع ثروت خود در بازارهاي مالي بودند. در دهه 80 سياست‌هاي مالي براي ثروتمندان بسيار مطلوب بود. بنابراين مقررات‌زدايي‌هاي زيادي به وجود آمد و بانك‌ها آنچه مي‌خواستند را دريافت كردند. واشنگتن و وال‌استريت بيشتر در هم تنيده شدند.

در كپتال هيل (ساختمان كنگره آمريكا)، هرگز واژه «توزيع مجدد» تا اين حد بحث برانگيز نبوده است. با گذشتن بدهي كلي دولت از مقدار كنوني يعني 14.3 تريليون دلار، قانون گذاران نقش تلخ‌تري در اين نمايش ايفا مي‌كنند تا كمبود بودجه را كاهش دهند. در زمان كلينتون، ميزان ماليات بيشتر از الان بود و در عين حال اوضاع اقتصادي هم بهتر بود.

مذاكرات اقتصادي در كنگره بر سر اين است كه بحران مالي قريب‌الوقوع و بدهي مالي تا اندازه‌اي غيرقابل كنترل است كه مي‌تواند پاياني باشد بر برتري اقتصاد جهاني آمريكا اما بحث‌هاي متضاد در كنگره، نشان‌دهنده يك بحث سياسي طولاني‌مدت است.

براي كمك به حل و فصل اين بحران، ميلياردر بازنشسته، پيت پيترسون جلسه‌اي با معتبرترين كارشناسان واشنگتن تشكيل داد تا در مورد راه‌كارهاي محتمل مذاكره كنند:

طرح رايان، جسارت لازم را به جمهوري‌خواهان براي پديد آوردن بحران مي‌دهد. آنان اجازه نمي‌دهند كنگره مقدار پولي را كه دولت ايالات متحده مي‌تواند براي پرداخت هزينه‌ها قرض بگيرد افزايش دهد. مگر اينكه دموكرات‌ها به شيوه‌ آن‌ها با كاهش كسري بودجه موافقت كنند. يعني با كاهش نظام اجتماعي، مصرف را پايين بياورند و ماليات ثروتمندان را در حد پايين نگاه دارند. با نزديك شدن مهلت در آگوست، دولت ايالات متحده با كمبود مواجه شد، بازارهاي اوراق قرضه تكان خوردند و آمريكايي‌ها از عواقب آن ترسيدند. در نتيجه، رئيس جمهور با كاهش مصرف به ارزش يك تريليون دلار در طي 10 سال موافقت كرد.

مشكل اقتصاد آمريكا مصرف است نه ماليات + تصاوير و فيلم

اوباما با اين وعده سر كار آمد كه به قانون كاهش ماليات‌ها براي خانواده‌هايي كه بيش از 250 هزار دلار در سال درآمد داشتند، يعني تقريبا 4 درصد بالاي جامعه، كه توسط جرج بوش پسر وضع شده بود، پايان دهد. در سال 2008، كاهش ماليات از سوي بوش، عامل يك و هفت دهم تريليون دلار كسري بودجه بود. و به شكلي نامتناسب به نفع ثروتمندان بود اما در پايان سال 2010 اوباما طي موافقت‌نامه‌اي با جمهوري‌خواهان مجلس، اين كاهش‌ها را در دو سال ديگر تمديد كرده و وعده داد دفعه بعد آن را پايان دهد. در نتيجه اوباما تعداد زيادي از طرفداران خود را از دست داد.

با نزديك شدن به انتخابات سال 2012 هر دو جناح براي كسب راي بيشتر نياز به پول دارند و اين به معناي اطمينان بخشيدن به كساني است كه مي‌توانند مسائل مالي را تامين كنند و اين در مورد حفاظت از منافع‌شان در كنگره بيشتر است. متاسفانه به دليل نوع قانون مالي مبارزات انتخابي، افراد و شركت‌هاي ثروتمند توانايي اثرگذاري بر كنگره را دارند. حزب دموكرات هم براي راي آوردن اوباما دست به همين كار زد. يعني جمهوري‌خواهان امكانات مالي خود را از شركت‌هاي نفتي مي‌گيرند و دموكرات‌ها از جايي مثل وال‌استريت. در نهايت اينكه، طرح‌هاي مالي هر دو حزب يكسان مي‌شود.

در ادامه همين روند، افراد ثروتمند اقدام به برپايي اتاق فكرهايي از جنس سياسي مي‌كنند؛ به طور مثال بنياد هريتيج كه يك اتاق فكر محافظه‌كار است و بنياد رفاه آمريكايي‌ها و موسسه كاتو و موسسه جرج مارشال و همچنين بنياد ماليات را برادران هوك كه صاحب صنايع نفت و گاز هوك هستند به راه انداخته‌اند.

مشكل اقتصاد آمريكا مصرف است نه ماليات + تصاوير و فيلم

به تفاوت نظرات در فيلم زير توجه كنيد:

امروزه در آمريكا، مديران، درآمدي حدود 4 برابر دهه 70 دارند و اين درحالي است كه درآمد 90درصد مردم آمريكا ثابت مانده است. بهتر است نگران باشيم، چون اين اندازه نابرابري اجتماعي دست آخر به تحول اجتماعي خواهد انجاميد. اوضاع تا اين حد بحراني است اما سياست‌مداران فقط به لابي‌ها و ثروتشان گوش مي‌دهند. ما در نهايت، جدايي خواهيم داشت. اكنون حكومت آمريكا شبيه پادشاهي‌هاي قديمي شده است زماني كه تعداد كمي از مردم در رفاه و آسايش و بقيه در شرايطي بد زندگي مي‌كنند.

***

با توجه كه به آنچه كه از نظر گذشت، و با توجه به اينكه ساختار اقتصادي كشور ما نيز تا حد زيادي شبيه به ساختار اقتصادي ايالات متحده است و نيز با توجه به اينكه دانش‌آموختگان دانشگاه‌هاي غربي در مناصب مديريت اقتصادي كشور جاي گرفته‌اند، لازم است ضمن رويگرداني از اين مدل اقتصادي منحط، معادانديشي اقتصادي در كنار معاش‌انديشي بركت‌مبنا جاي اقتصاد پول‌مبنا در جمهوري اسلامي را بگيرد.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 24
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 2
  • محمد ۰۰:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    مشکل اقتصاد آمریکا رو ولش کنید مشکل اقتصاد خودمون رو پیدا کنید یه طوری حرف میزنید انگار ما برترین اقتصاد دنیا هستیم و آمریکا کشور ضعیف
  • ۰۰:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    یک کمی به فکر مشکلات خودمان باشیم امریکا با تاریخ 300 ساله حدود 100 ساله قدرت بلامنازعه جهانه متفکران شوروی هر روز می گفتند امریکا امروز یا فردا از هم خواهد پاشید ولی خودشان تجزیه شدند و امریکا هنوز سر جاشه نقطه ی قوت امریکا اینه که در داخل خودش شدیدترین انتقادات را ازش میکنند و امریکا به جای سرکوب انها از ان انتقادات در جهت بهبود خودش بهره می برد و از هر بحران بصورت قدرتمندتر خارج می شود.خواهشا چاپ کنید
  • علی ۰۱:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    جمع کن مشرق بیا مملکته خودمونو بچسب فساد داره از درو دیوار بالا میره اونوقت رفتین از اونور دنیا گزارش تهییه کردین براتون متاسفم
  • ۰۱:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    مشکلات آمریکا رو بذار برای خودش، به مشکلات خودمون برس. بیکاری، رکود، تورم ....
  • دشمن دانا ۰۱:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    این اراجیف چیه به خورد مخاطبان می دید؟ متوسط درآمد یه جوون لیسانسه تو آمریکا ماهانه 4000 دلاره که تو اکثر ایالت ها میشه با این حقوق به معنای واقعی کلمه پادشاهی کرد.ضمناً نرخ بیکاری آمریکا الان 6.5 درصده نه 10 درصد. شما که مرجع محاسبه نرخ بیکاری در کشورهای دیگه نیستید؛ هستید آیا؟!!! اگه می خواید یه کشوری رو بکوبید خواهشاً درست بکوبید. حرف هایی نزنید که خودتون هم باور ندارید. مثل این: تعداد كمي از مردم در رفاه و آسايش و بقيه در شرايطي بد زندگي مي‌كنند!!! بابا به خدا به پیر به پیغمبر، به همه مقدساتی که بهش اعتقاد ندارید، خیلی از جوونای کشور خودمون با کمک هزینه دانشجویی (معادل نیمه حقوق یا کمتر) اونجا بهترین زندگی رو دارن. خونه هایی اجاره می کنن که تو خواب هم نمی دیدن، موندن بین تویوتا، هیوندایی یا شورولت چه ماشینی بخرن. بس کنید دیگه، تا کی می خواید آبروی خودتون رو با نادان نگه داشتن مردم حفظ کنید. اصلاً گیرم که آمریکایی ها بدبخت عالم! اصلاً به من چه، به تو چه؟ خاک تو سرتون که گندهای خودتون رو با نشون دادن مشکلات سایرین می پوشونید.
  • ناشناس ۰۲:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    گزارش شما صحیح است اما نتیجه گیری پایانی شما خام است. کجای ساختار اقتصادی کشور ما شبیه به آمریکا است؟ در آمریکا کاپیتالیسم خشن وجود دارد. این کاپیتالیسم در تولید ثروت، علم و تکنولوژی بسیار موفق است، اما توزیع ثروت بسیار ناعادلانه به نفع طبقه قدرتمند است. البته لازم به ذکر است به علت پایین بودن فساد، نبودن تله های اجتماعی و فرصت های برابر، امکان رشد به هر فردی داده می شود اما در نهایت عامه مردم که به دلایلی نتوانسته اند رشدی کنند زندگی پایین تری دارند. البته سطح عمومی رفاه در آمریکا بسیار بالاتر از دیگر کشورهای جهان است. در ایران فساد اقتصادی وحشتناکی وجود دارد و افراد با نزدیکی به قدرت دارای رانت می شوند، و این منجر به ثروتمند شدن عده ای می شود که علاوه بر نا عادلانه بودن، استحقاق آن را هم ندارند و این مصداق دزدی است. بیشتر افراد اقتصادی در دولت روحانی تفکر اقتصاد سرمایه داری آمریکایی را دارند، که اگر اجرا شود منحر به تولید ثروت زیادی در ایران می شود و با توجه به پتانسیل منطقه ای و جهانی ، ایران به سرعت به یک ابرقدرت اقتصادی، تکنولوژی و حتی نظامی تبدیل می شود، اما در عوض عدالت را در کشور تا میزانی از دست خواهیم داد، که البته بهتر از میزان فعلی خواهد بود. راه بعدی اقتصاد نهادگرایی با رویکردی سوسیالیست تر مانند اروپا است که عادلانه تر است اما تولید ثروت زیادی نمی کند، و کشور با این سیاست جهش نمی کند. اقتصاد اسلامی مطرح فعلی نیز فقط یک تبلیغ است که هر جا به نفع تبلیغ کنندگان باشد رگه های سرمایه داری و هرجا اینگونه نباشد رگه های سوسیالیستی آن برجسته می شود، اما به هیچ وجه اسلامی نیست بلکه رانتی است. بطور کلی اسلام دستورات اقتصادی جریی ندارد و در قرآن کریم ثروت اندوزی فردی نهی شده است، اما از آن طرف اسلام مالکیت را به رسمیت می شناسد. بنابراین به نظر شخصی من اقتصاد ایده آل جامعه اسلامی ما اقتصاد سرمایه داری با مالیات های بالا به نفع طبقه ضعیف چیزی نزدیک به اقتصاد آمریکا در دهه هفتاد و هشتاد باید باشد که موجب پیشرفت شدید آمریکا در آن مقطع شد.
  • ۰۲:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    شرمنده ولی مشکل اقتصاد رو آمریکا رو رها کنید مشگل ما مردم رو دریابید با تورم 30 درصدی و حقوق کارگر 700 تومنی و اجاره میلیونی و .......
  • حجت ۱۰:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    مشرق گفت که مشکل اقتصاد ماکپی برداری از اقتصاد غربه،نه اقتصاد اسلامی.اونهایی که طرفدار مدرنیته بودن و اسلام رو کهنه فرض میکردن الان کجان که آمریکاجونشون داره مثل شوروی از هم میپاشه
  • حجت ۱۰:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    بجای نگاه به بیرون به خودت نگاه کن.اونا رفتن علم تولید کردن و رفاه پیدا کردن،ایرانی هم میتونه برا اساس اسلام تئوری اقتصادی در بیاره،فقط تلاش میخواد
  • حجت ۱۰:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    حتما جناب عالی تو آمریکا زندگی میکنی که اینقدر آمار دقیق داری؟
  • سما ۱۰:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    پاراگرا آخرتون عالی ست. ایکاش خودمون به تحقیق و توسعه بها بدیم ...
  • ۱۰:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    دانشجوی هر جای دنیا باشی با بورس بهت میرسن ... بی سواد بازی درنیار برو بدهی ملی 17.5 ترلیون دلاری امریکا رو ببین نظرت عوض میشه ...زندگی دانشجویی ملاک نیست ... تا حالا تو امریکا زندگی شهروندی عادی داشتی
  • سما ۱۰:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    پاراگرا آخرتون عالی ست. ایکاش خودمون به تحقیق و توسعه بها بدیم ...
  • ۱۰:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    4000 دلار رو تو ایران مگه میخوای خرج کنی که پادشاه بشی ؟ اول بخون بعد حرف بزن
  • سيد حامد ۱۱:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    مشرق جان دمت گرم كاراي مستندت خيلي عاليه احسنت احسنت
  • ۱۲:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    نرخ بیکاری ما 25 درصد و تورم 35 درصد ونرخ بیکاری در امریکا 6.5 درصد و تورم 2 درصد می باشد .بنابراین ما هیچ حقی نداریم از اقتصاد امریکا انتقاد کنیم.
  • م-ب ۱۶:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    ایرانی جماعت به جای اینکه درتولید علم بخواد وقت بگذاره میره سراغ مد لباس_مد مو_متد مهندسی غربی_عشق وحال و.....
  • م-ب ۱۶:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    اصلا میفهمی چی داری میگی؟ علت اینکه به اینجا رسیدیم اینه که از سبک اقتصاد غربی وآمریکایی پیروی کردیم اگه خیلی ناراحتی برو یه خورده فک کن سبک وسیاق اقتصاد اسلامی رو دربیار
  • علی حقجو ۱۷:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    آنهایی که فساد در هر موضوعی به پا میکنند امروزه ملجا و الگویشان همین غربی است که به سرعت داره به قهقرا سقوط میکنه
  • ۱۷:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۱
    0 0
    انتقاد را ما نداریم بلکه خود کارشناسان و مردم آمریکا دارند . جنبش ۹۹% را که شنیدی . مشرق میگه بپا با طناب پوسیده و رو به اضمحلال اقتصاد سرمایه داری غربی به اعماق چاه بیچارگی اقتصادی و اجتماعی و بی خدایی سقوط نکنی
  • ۱۰:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۲
    0 0
    اقای ناشناس اون نهاد گرای که فرمودین یک مفهوم من دراوردی در ایران است نهاد گرایی سوسیالیستی یعنی چه؟؟؟!! نهاد گرای فقط در ذیل مفاهیم لیبرالیستی قابل تعریف بوده و هیچ مناسبتی با سوسیالیسم ندارد نهاد گرایی در واقع تحکیم مبانی لیبرالیسم است اما در ایران اسم مثلا دولت گرایی رو گذاشتند نهادگرایی ایا با اسم گذاری حق ایجاد میشود؟
  • ۱۰:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۲
    0 0
    مشرق مستندهایی قوی دارد اما نمیدونم چرا خوانندگان ان در صدد القا این هستند که حزب اللهی باید اهل منطقو کسب دانش و... نباشد و بیشتر در وادی تهتک و ناسزا سیر میکنند؟!
  • ۱۳:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۲
    0 0
    از کی تا حالا
  • کیان ۱۲:۴۱ - ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
    0 0
    با سلام اقتصاد کشور آمریکا بر سه بخش است 1-بخش بودجه هزینه ای 2-بخش بودجه سرمایه ای وتملکی 3-بخش خصوص فعال با پشتوانه سرمایه گذاری جهانی منابع تامین بودجه هزینه ای (که شامل هزینه پرسنلی وخرید ولوازم مصرفی اداری )است ک100درصد ازمحل مالیات های مسقیم تامین می شود منابع تامین سرمایه تملکی (که شامل زیرساختها -تاسیسات وتجهیزات )است که به بخش خصوصی ازمرحله احداث -تا بهره بری واگذارشده است وظیفه دولت آمریکا ا-ایجاد امنیت وثبات اقتصادی 2-پرداخت تسهیلات کم بهره به چرخه تولید (ازتولید تا توزیع به مصرف ) 3-تشویق مردم به پس انداز وسرمایه گذاری درعرصه تولید 4-گسترش سازمانهای تامین اجتماعی ورفاهی 5-تشویق به تولید رقابتی وصادراتی 6-کاهش نرخ بیکاری 7-مبارزه با رکود (بالابردن قدرت خرید ) 8-مبارزه باتورم (جلوگیری ازگرانی بی رویه چرخه تولید ) ترویج اقتصاد علم بنیاد با آخرین فن آوری درصنعت -کشاورزی -هنر -فرهنگ -بهداشت -محیط زیست -ورزش 9-اهمیت به پژوهش وتحقیقات علمی وکاربردی دردانشگاها 10-گسترش فرهنگ رفاه ومصرفی با کمک رسانه ها 11-استفاده ازمنایع خام سایر کشورها 12-استفاده ازنیروی متخصص سایر کشورها 13-عدم دخالت دربخش اقتصاد خصوصی 14-استقبال از فرهنگ اقتصاد دهکده جهانی مارشال

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس