گزارش رويترز از فيلم مريم کشاورز در خصوص شرايط زندگي در ايران به شرح زير است:
با وجود شرايط حيرتآور، اولين مجموعه از يک نويسنده و کارگردان ايراني آمريکائي به نام مريم کشاورز نمايش داده شد.
وي در ترسيم بعضي از تجربيات شخصياش، نوعي نگاه دروني به جهان به وجود آورده که شايد تعداد کمي از ما به آن توجه کنيم. با پيچيدگيهاي سياسي، جنسي و مذهبي ايران امروز احساس ميکند که کاملا بيگانه است. با يک ريتم مدرن موسيقي متن فيلم و فايلهاي صوتي دافع، فيلم يک داستان کنجکاوانه است که بايد هر دو مخاطبان جوان و مسن سينما را جذب کند.
عينک بينايي کشاورز ليبرال است، و يک خانواده در تهران را به تصوير ميکشد و دختر اين خانواده عاطفه 16 ساله (نيکول بوشهري) و دوستش شيرين (سارا کاظمي) که والدينش به عنوان معاند اعدام شدند.
دختران به سن آنها، که به دنبال بررسي و کنجکاوي امتيازات دوستي خود و جذابيت جنسي براي يکديگر هستند، بسيار پيچيده هستند با توجه به يک جامعه سرکوبگر و جامعهاي که توجه کمي به زنان دارد. آنها با مصرف مواد مخدر و شرکت در پارتي کلوبهاي زيرزميني دست به طغيان ميزنند اما آنها فقط از تصورات خود فرار ميکنند. زندگي در ايران آنقدر طاقت فرسا است که آنها خودشان را با آزاديهاي نسبي در دوبي وصف ميکنند.
همه خانواده عاطفه از دولت تماميت خواه تاثير پذيرفتند. فيروز (سهيل پارسا) که دانش آموخته برکلي است دلتنگ روزهاي باشکوهش است درحاليکه آنها در حال حاضر از دست رفته ميبيند. مادرش آذر (نسرين پاکخو) يک جراح موفق است اما با اين حال همراه دخترش باقي مانده و معتقد است که ما مجبوريم واقعيتي که در آن زندگي ميکنيم را بپذيريم. اما بيشتر از همه آنها برادرش مهران (رضا صفايي) آسيب ديد. يک معتاد به کراک که اخيرا از زندان آزاد شده است. او به شدت به دنبال راهي براي مناسب سازي جامعه است که زياد به سمت مذهب گرايش نداشته باشد.
حس پيچيده مقدسش، او را مجبور ميکند که عضوي از پليس اخلاقي شود و مقام رفيعش باعث ميشود که خانوادهاش تحت مراقبت قرار گيرند. در ميان اين شرايط خرد کننده افرادي مثل عاطفه و شيرين بهترين کار را براي يافتن صلح و اميد انجام ميدهند.
به دلايل واضح، کشاورز فيلمش را در لبنان فيلمبرداري کرد و حتي در آنجا وي مسائلي که قابل پذيرش بود را امتداد داد. بزرگ شدن در ايالات متحده و ايران به او اين توانايي را ميداد که به فرهنگ از درون نگاه کند و در ارائه تصوير يا ژستهاي مناسب چشمان تيزبيني داشته باشد و بتواند با فيلمبرداري همچون برايان ريگني هابارد کار کند.
در يکي از صحنههاي ماندگار در کنار دريا، او فريمي از يک گروه از مردان را نشان ميدهد که با لباس حمام در کنار زناني با حجابهاي سياه نشستهاند. به عبارت ديگر، صحنههاي دختران در خيابان و شرکت آنها در پارتي را به رنگهاي اشباع شده فيلمبرداري کرده است، که با رنگ خاکستري روزمره زندگي در تضاد است.
در ترسيم بستگاني از خانواده بزرگش، کشاورز وضوحا ميداند که اين افراد به خوبي براي ايجاد شخصيتهاي فردي و متمايز در هر دو طرف طيف سياسي مديريت شدهاند. در اينجا او از اجراي فوقالعاده تازه واردهاي فاميلش بوشهري و کاظمي به عنوان دختران نوجوان و همچنين از ظرافت دلسوزانه ميهن پرستان ايراني پارسا و پاکخو به عنوان والدينش کمک ميگيرد. کارگردان و بازيگرانش براي ارائه فيلمي با حس اعتبار بالا مديريت شدند.
اما در گاهي اوقات، کشاورز به اين مردم خيلي نزديک شده است و گاهي احساس ميکند براي جزئيات بيشتر خيلي آنها را تحت فشار قرار داده است. اما در مجموع فيلم يک شروع موثر از يک فيلمساز است که حرفهايي براي گفتن دارد و استعداد زيادي براي گفتن اين حرفها.