
به گزارش مشرق، دولت از مردم خواسته است از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند. اما سوال اینجاست که مردم درخواست دولت را اجابت میکنند یا نه و اگر اجابت میکنند شرط آنها برای انصراف از یارانه نقدی چیست؟
به عنوان مقدمه
این گزاره یک واقعیت است: وضعیت مصرف انرژی در ایران به حالت بحران نزدیک میشود. کارشناسان برجسته اقتصادی میگویند ادامه یافتن روند فعلی تولید و مصرف حاملهای اصلی انرژی در ایران یعنی نفت و فرآوردههای نفتی، تا پایان چشم انداز 29 ساله خالص درآمدهای ارزی نفتی را به صفر خواهد رساند.
در مقابل، وابستگی دولت به درآمدهای نفتی نیز به صورت مداوم در حال افزایش است. کاهش صادرات نفت در شرایط تحریم دولت را با کسر بودجه شدیدی مواجه کرده است و به تبع پرداخت یارانه نقدی برای دولت مشکلتر است.
درباره تولید و مصرف گاز هم شرایط مشابهی حاکم است. علیرغم تولید افسانهای 600 میلیون متر مکعب در روز تراز صادرات و واردات گاز ایران نزدیک صفر است و جمعیت 70 میلیونی ایران به اندازه کل اروپا یا چین گاز مصرف میکند. شدت مصرف انرژی ایران در جهان رتبه اول را دارد.
اجرا نکردن قانون هدفمندی یارانهها یا با قرائت دولت یازدهم افزایش ندادن قیمت حاملهای انرژی بحران انرژی بزرگترین صاحب ذخایر نفت و گاز متعارف جهان را تشدید خواهد کرد.
براساس قانون هفدمندی یارانهها، تا پایان مهلت 5 ساله اجرای این قانون قیمت حاملهای انرژی باید واقعی شده و به قیمتهای بینالمللی برسد.
قانون هدفمندی یارانهها با همین هدف طراحی شد و یارانه نقدی نیز راهکار دولت قبل برای کاستن از فشار واقعی کردن قیمتها بر دوش اقشار ضعیفتر جامعه بود.
این یارانه ابتدا قرار بود با خوشهبندی دولت براساس اطلاعات اعلام شده از سوی مردم تنها به بخشهای ضعیفتر جامعه اختصاص یابد. چنانکه معنی هدفمندی یارانهها نیز حمایت هدفمند از اقشار هدف و نیازمند حمایت بود.
با این حال دولت دهم خیلی زود دریافت که خوشهبندی براساس اطلاعات دریافتی از مردم به هیچ وجه قابل اتکا نیست و تصمیم گرفت تقریباً به همه خانوارهای متقاضی یارانه پرداخت کند.
تامین منابع پرداخت یارانه نقدی به همه خانوارهای متقاضی از چالشهای جدی دولت قبل بود و بحثهای فراوانی برانگیخت.
*از کمپین انصراف تا تبلیغات پر حجم تلویزیونی
دولت یازدهم که از ابتدا وعده پرداخت یارانه نقدی در کنار انواع دیگری از حمایت را داده بود در اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها با تبلیغات گسترده از مردم میخواهد از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند.
درخواست انصراف از دریافت یارانه نقدی ابتدا توسط مدیران دولتی در شبکههای اجتماعی به صورت جدی مطرح شد و و با راهاندازی کمپینهای انصراف در اتاق بازرگانی و در میان بعضی چهرههای مشهور طرفدار دولت ادامه یافت. اما تب تبلیغ در شبکههای اجتماعی و کمپینها زودتر از آنچه تصور میشد سرد شد.
در واقع دولتیها به سرعت دریافتند روی ساکنان دائمی شبکههای اجتماعی که در راستای تثبیت منافع طبقاتی خود بر رای مردم شوریدهاند برای انصراف از دریافت یارانهها حساب چندانی نمیتوانند باز کنند.
پس جهت تبلیغات به سرعت تغییر کرد و علاوه بر تولید ادبیاتی نه چندان فاخر درباره دریافتکنندگان یارانه، تلویزیون به حمایت از دولت تمام قد وارد معرکه شد. این تبلیغات بدون مشخص کردن جامعه هدف تقریبا از همه مردم میخواهد از دریافت یارانه انصراف دهند. چنانکه در یکی از سریالهای نوروزی یک محیطبان که پشت تریبون از شدت مشکلات اقتصادی و غیر اقتصادی خود و همصنفانش با سوز و گداز صحبت میکند و از بینندگان اشک و آه میگیرد، در قامت یک روشنفکر از دریافت یارانه نقدی انصراف داده است.
یارانه نقدی از ابتدا برای عادلانهتر کردن مصرف یارانههای کلان پرداختی دولت طراحی شده بود تا کسانی که به دلیل مصرف کمتر حاملهای انرژی طبیعتا یارانه دولتی پرداختی به این حاملها را دریافت نمیکنند از یارانههای دولتی بهرهمند شوند. اما در حال حاضر به درست یا غلط بسیاری از اقشار جامعه اعم از ضعیف و متوسط و توانگر یارانه نقدی را حق خود میدانند.
*شرط مردم برای دریافت نکردن یارانه نقدی چیست؟
سؤال اینجا است که با توجه به خواست دولت از مردم برای انصراف از دریافت یارانه نقدی، مردم در چه شرایطی از دریافت یارانه نقدی با طیب خاطر انصراف میدهند؟
معنی درخواست انصراف دولت از مردم برای دریافت یارانه نقدی به خصوص با توجه به محتوای تبلیغات پر حجم تلویزیونی آن است که دولت بهتر از خود مردم میتواند مبالغ و منابع یارانههای نقدی را در جهت منافع آنها مدیریت کند. کما اینکه دولتیها گفتهاند مردم را در جریان محل مصرف منابع حاصل از انصراف آنها قرار خواهند داد.
به سوال اول بازگردیم. مردم با چه شرایطی انصراف خواهند داد؟ جواب واضح است: به شرطی که دستگاههای عریض و طویل و کم خاصیت دولتی واقعا بتوانند منابع حاصل از انصراف مردم را یا به عبارت دقیقتر پول مردم را بهتر از خود آنها اداره کنند و منفعتی بیش از منفعت دریافت این مبالغ اندک به مردم برسانند.
مردم به شرطی انصراف میدهند که پول خود آنها که برای بهرهمندی در دوران از کار افتادگی در صندوقهای مختلف بازنشستگی سرمایهگذاری شده به درستی توسط دولت اداره شده و هر روز خبری درباره ورشکستگی، مشکلات مالی و فساد اقتصادی در این صندوقها و دیگر نهادهای عمومی غیر دولتی به گوش آنها نرسد.
مردم به شرطی انصراف میدهند که سخنگوی یکی از کمپینهای انصراف خود از گرفتن پروژههای میلیاردی مطالعاتی از دولت و تحویل دادن مفروضات اولیه پژوهش به جای نتایج مفید و واقعی انصراف دهد. یا از جعل عنوان بینالمللی برای یک همایش دو سالانه در صنعت «گاز فشرده طبیعی» و دریافت مبالغ کلان و بیمنطق از شرکتکنندگان که در واقع تولیدکنندگان حقیقی ارزش افزوده هستند اجتناب کند.
مردم به شرطی از دریافت یارانه نقدی انصراف میدهند که وزیر دولت از تلاش برای پایین نگه داشتن قیمت مواد اولیه طبیعی و سودآور کردن پروژههای خود و شرکایش به بهای ارزانفروشی منابع طبیعی متعلق به همه مردم و نسل های آینده انصراف دهد.
مردم به شرطی از دریافت یارانه نقدی انصراف میدهند که دولت کفایت لازم در برآورد درآمدهای واقعی ثروتمندان و دریافت انواع پایههای مالیاتی مرسوم در جهان را به نسبت درآمد و تامین هزینههای دولت از محل این مالیاتها داشته باشد و منابع حاصل از انصراف آنها هزینه ناکارآمدی مدیران دولتی نشود.
مردم به شرطی از دریافت یارانه نقدی انصراف میدهند که دولت بتواند حجم کلان اقتصادی زیرزمینی و قاچاق را کنترل کند و ابزارهای اولیه کنترل بخش های ناپاک اقتصاد یعنی طرحهایی مانند ایران کد را یک شبه تعلیق نکند.
و در آخر مردم به شرطی از دریافت یارانه نقدی انصراف میدهند که دولت مانند همه کشورهای دنیا یعنی از کشور جهان چهارمی اکوادور تا کشورهای رده یک اروپایی مانند انگلستان، اولین ابزار دولتداری مدرن یعنی بانکهای اطلاعاتی چهارگانه هویت(اطلاعات فردی از جمله سن، جنس، تحصیلات)، مسکن و سکونت، اشتغال و اموال منقول(اتومبیل و حسابهای بانکی به صورت متمرکز) را در اختیار داشته باشد تا علاوه بر اداره صحیح کشور، بتواند از اقشار ضعیفتر جامعه با اجرای اقدامات موثر در برابر تلاطمات اقتصادی حمایت کند.
عموم مردم ایران به خوبی شرایط واقعی کشور را درک کرده و اغلب مردم ایران در برهههای مختلف نشان دادهاند که آماده ایثار و از خود گذشتگی به نفع کشور و اعتقاداتشان هستند. و طبعا کسی از تقدیم جان خود و عزیزانش در راه وطن و دین دریغ نمیکند قطعا به طریق اولی از کمک به دولت برای اداره بهتر کشور دریغ نخواهد کرد. به شرط آنکه بدانند از خودگذشتگی انها واقعا به یک دولت با کفایت برای بهبود کارآمدی داخلی اقتصاد کمک خواهد کرد و دولت هزینه ناکارآمدی و ناتوانی خود را از جیب مردم نخواهد پرداخت.
به عنوان مقدمه
این گزاره یک واقعیت است: وضعیت مصرف انرژی در ایران به حالت بحران نزدیک میشود. کارشناسان برجسته اقتصادی میگویند ادامه یافتن روند فعلی تولید و مصرف حاملهای اصلی انرژی در ایران یعنی نفت و فرآوردههای نفتی، تا پایان چشم انداز 29 ساله خالص درآمدهای ارزی نفتی را به صفر خواهد رساند.
در مقابل، وابستگی دولت به درآمدهای نفتی نیز به صورت مداوم در حال افزایش است. کاهش صادرات نفت در شرایط تحریم دولت را با کسر بودجه شدیدی مواجه کرده است و به تبع پرداخت یارانه نقدی برای دولت مشکلتر است.
درباره تولید و مصرف گاز هم شرایط مشابهی حاکم است. علیرغم تولید افسانهای 600 میلیون متر مکعب در روز تراز صادرات و واردات گاز ایران نزدیک صفر است و جمعیت 70 میلیونی ایران به اندازه کل اروپا یا چین گاز مصرف میکند. شدت مصرف انرژی ایران در جهان رتبه اول را دارد.
اجرا نکردن قانون هدفمندی یارانهها یا با قرائت دولت یازدهم افزایش ندادن قیمت حاملهای انرژی بحران انرژی بزرگترین صاحب ذخایر نفت و گاز متعارف جهان را تشدید خواهد کرد.
براساس قانون هفدمندی یارانهها، تا پایان مهلت 5 ساله اجرای این قانون قیمت حاملهای انرژی باید واقعی شده و به قیمتهای بینالمللی برسد.
قانون هدفمندی یارانهها با همین هدف طراحی شد و یارانه نقدی نیز راهکار دولت قبل برای کاستن از فشار واقعی کردن قیمتها بر دوش اقشار ضعیفتر جامعه بود.
این یارانه ابتدا قرار بود با خوشهبندی دولت براساس اطلاعات اعلام شده از سوی مردم تنها به بخشهای ضعیفتر جامعه اختصاص یابد. چنانکه معنی هدفمندی یارانهها نیز حمایت هدفمند از اقشار هدف و نیازمند حمایت بود.
با این حال دولت دهم خیلی زود دریافت که خوشهبندی براساس اطلاعات دریافتی از مردم به هیچ وجه قابل اتکا نیست و تصمیم گرفت تقریباً به همه خانوارهای متقاضی یارانه پرداخت کند.
تامین منابع پرداخت یارانه نقدی به همه خانوارهای متقاضی از چالشهای جدی دولت قبل بود و بحثهای فراوانی برانگیخت.
*از کمپین انصراف تا تبلیغات پر حجم تلویزیونی
دولت یازدهم که از ابتدا وعده پرداخت یارانه نقدی در کنار انواع دیگری از حمایت را داده بود در اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها با تبلیغات گسترده از مردم میخواهد از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند.
درخواست انصراف از دریافت یارانه نقدی ابتدا توسط مدیران دولتی در شبکههای اجتماعی به صورت جدی مطرح شد و و با راهاندازی کمپینهای انصراف در اتاق بازرگانی و در میان بعضی چهرههای مشهور طرفدار دولت ادامه یافت. اما تب تبلیغ در شبکههای اجتماعی و کمپینها زودتر از آنچه تصور میشد سرد شد.
در واقع دولتیها به سرعت دریافتند روی ساکنان دائمی شبکههای اجتماعی که در راستای تثبیت منافع طبقاتی خود بر رای مردم شوریدهاند برای انصراف از دریافت یارانهها حساب چندانی نمیتوانند باز کنند.
پس جهت تبلیغات به سرعت تغییر کرد و علاوه بر تولید ادبیاتی نه چندان فاخر درباره دریافتکنندگان یارانه، تلویزیون به حمایت از دولت تمام قد وارد معرکه شد. این تبلیغات بدون مشخص کردن جامعه هدف تقریبا از همه مردم میخواهد از دریافت یارانه انصراف دهند. چنانکه در یکی از سریالهای نوروزی یک محیطبان که پشت تریبون از شدت مشکلات اقتصادی و غیر اقتصادی خود و همصنفانش با سوز و گداز صحبت میکند و از بینندگان اشک و آه میگیرد، در قامت یک روشنفکر از دریافت یارانه نقدی انصراف داده است.
یارانه نقدی از ابتدا برای عادلانهتر کردن مصرف یارانههای کلان پرداختی دولت طراحی شده بود تا کسانی که به دلیل مصرف کمتر حاملهای انرژی طبیعتا یارانه دولتی پرداختی به این حاملها را دریافت نمیکنند از یارانههای دولتی بهرهمند شوند. اما در حال حاضر به درست یا غلط بسیاری از اقشار جامعه اعم از ضعیف و متوسط و توانگر یارانه نقدی را حق خود میدانند.
*شرط مردم برای دریافت نکردن یارانه نقدی چیست؟
سؤال اینجا است که با توجه به خواست دولت از مردم برای انصراف از دریافت یارانه نقدی، مردم در چه شرایطی از دریافت یارانه نقدی با طیب خاطر انصراف میدهند؟
معنی درخواست انصراف دولت از مردم برای دریافت یارانه نقدی به خصوص با توجه به محتوای تبلیغات پر حجم تلویزیونی آن است که دولت بهتر از خود مردم میتواند مبالغ و منابع یارانههای نقدی را در جهت منافع آنها مدیریت کند. کما اینکه دولتیها گفتهاند مردم را در جریان محل مصرف منابع حاصل از انصراف آنها قرار خواهند داد.
به سوال اول بازگردیم. مردم با چه شرایطی انصراف خواهند داد؟ جواب واضح است: به شرطی که دستگاههای عریض و طویل و کم خاصیت دولتی واقعا بتوانند منابع حاصل از انصراف مردم را یا به عبارت دقیقتر پول مردم را بهتر از خود آنها اداره کنند و منفعتی بیش از منفعت دریافت این مبالغ اندک به مردم برسانند.
مردم به شرطی انصراف میدهند که پول خود آنها که برای بهرهمندی در دوران از کار افتادگی در صندوقهای مختلف بازنشستگی سرمایهگذاری شده به درستی توسط دولت اداره شده و هر روز خبری درباره ورشکستگی، مشکلات مالی و فساد اقتصادی در این صندوقها و دیگر نهادهای عمومی غیر دولتی به گوش آنها نرسد.
مردم به شرطی انصراف میدهند که سخنگوی یکی از کمپینهای انصراف خود از گرفتن پروژههای میلیاردی مطالعاتی از دولت و تحویل دادن مفروضات اولیه پژوهش به جای نتایج مفید و واقعی انصراف دهد. یا از جعل عنوان بینالمللی برای یک همایش دو سالانه در صنعت «گاز فشرده طبیعی» و دریافت مبالغ کلان و بیمنطق از شرکتکنندگان که در واقع تولیدکنندگان حقیقی ارزش افزوده هستند اجتناب کند.
مردم به شرطی از دریافت یارانه نقدی انصراف میدهند که وزیر دولت از تلاش برای پایین نگه داشتن قیمت مواد اولیه طبیعی و سودآور کردن پروژههای خود و شرکایش به بهای ارزانفروشی منابع طبیعی متعلق به همه مردم و نسل های آینده انصراف دهد.
مردم به شرطی از دریافت یارانه نقدی انصراف میدهند که دولت کفایت لازم در برآورد درآمدهای واقعی ثروتمندان و دریافت انواع پایههای مالیاتی مرسوم در جهان را به نسبت درآمد و تامین هزینههای دولت از محل این مالیاتها داشته باشد و منابع حاصل از انصراف آنها هزینه ناکارآمدی مدیران دولتی نشود.
مردم به شرطی از دریافت یارانه نقدی انصراف میدهند که دولت بتواند حجم کلان اقتصادی زیرزمینی و قاچاق را کنترل کند و ابزارهای اولیه کنترل بخش های ناپاک اقتصاد یعنی طرحهایی مانند ایران کد را یک شبه تعلیق نکند.
و در آخر مردم به شرطی از دریافت یارانه نقدی انصراف میدهند که دولت مانند همه کشورهای دنیا یعنی از کشور جهان چهارمی اکوادور تا کشورهای رده یک اروپایی مانند انگلستان، اولین ابزار دولتداری مدرن یعنی بانکهای اطلاعاتی چهارگانه هویت(اطلاعات فردی از جمله سن، جنس، تحصیلات)، مسکن و سکونت، اشتغال و اموال منقول(اتومبیل و حسابهای بانکی به صورت متمرکز) را در اختیار داشته باشد تا علاوه بر اداره صحیح کشور، بتواند از اقشار ضعیفتر جامعه با اجرای اقدامات موثر در برابر تلاطمات اقتصادی حمایت کند.
عموم مردم ایران به خوبی شرایط واقعی کشور را درک کرده و اغلب مردم ایران در برهههای مختلف نشان دادهاند که آماده ایثار و از خود گذشتگی به نفع کشور و اعتقاداتشان هستند. و طبعا کسی از تقدیم جان خود و عزیزانش در راه وطن و دین دریغ نمیکند قطعا به طریق اولی از کمک به دولت برای اداره بهتر کشور دریغ نخواهد کرد. به شرط آنکه بدانند از خودگذشتگی انها واقعا به یک دولت با کفایت برای بهبود کارآمدی داخلی اقتصاد کمک خواهد کرد و دولت هزینه ناکارآمدی و ناتوانی خود را از جیب مردم نخواهد پرداخت.