مشـرق- اعضاي اين ارکستر، فلسطيني تبار هستند که در رپراتور برنامه اين گروه، اثري از "گئورگي ليگيتي" آهنگساز يهودي مجار عرضه شده که ادعا ميگردد پدر و برادرش در اردوگاههاي جنگ جهاني دوم به قتل رسيدهاند اما مادرش از آشويتس جان سالم بدر برده است.
اين گروه فلسطيني با ياري "ادوارد سعيد "، آمريکايي فلسطيني تبار و بنياد هنري" بارن بويم" که تحت ساختار ديپلماتيک رژيم صهيونيستي قرار دارد، بوجود آمده است ! تفکر حاکم بر اين روند هنري ديپلماتيک، پذيرش سلطه اسرائيل بر فلسطين و سپس زندگي به اصطلاح آرام فلسطينيهاي تحت سلطه اسرائيليها است!
"دانيال بارن بويم" تحت هدايت و نظارت دولت اسرائيل " ديوان غربي شرقي" را در سالزبورگ بنياد نهاد که در آن نوازندگان اسرائيلي و تعداد فلسطيني و عرب و سه نفر از ايران جمع آوري گرديدند.براي عضويت ايرانيها در اين گروه حساسيت زيادي از سوي وي ابراز شده بود چون ايران به عنوان کشوري غير عرب شناخته ميشد که درتقابل با اسرائيل قرار داشت. اين گروه بارها در سرزمينهاي اشغالي و اروپا کنسرتهاي موسيقي را اجرا کردهاند.
نحوه نگرش و ديدگاههاي مغرب زمين در خصوص ارکستر سمفونيک و کلاً استفاده آنها از موسيقي در جنگ نرم موجب استفاده از بعد نمايشي و تبليغي اين برنامهها توسط صهيونيستها گرديد و بدين سان وقتي غزه در محاصره قرار ميگيرد و کمکهاي مردمي به سوي آن مورد تعرض قرار ميگيرد،گروه عربي صهيونيستي (البته ايراني)در حفظ دوستي و صلح بين صهيونيستها و مسلمانان در سرزمينهاي اشغالي کنسرت خود را براي صهيونيستها با ارکستر سمفونيک برپا ميدارند.
***
ماه گذشته گروهي چند نفره که گاه مخاطب (بي.بي.سي) در مصاحبه هستند ؛ با عنوان "شوراي فني ارکستر ملي"، جوان گمنام 31 سالهاي از اعضاي گروه ساخته و پرداخته موساد يعني گروه " بارن بويم " با سابقه رهبري فقط اجراي 2 کنسرت در ايران و فاقد سواد کلاسيک را به رهبري" ارکستر ملي ايران " انتخاب نمود،
سرپرست دفترموسيقي ارشاد، عضو اين گروه و شوراي ارکستر ملي بود! تقارن اين اتفاق با کنسرت گروه بارن بويم در سرزمين اشغالي نکته قابل دقتي از تيم دانيال بارن بويم اسرائيلي در رهبري دو ارکستر با صطلاح فلسطين و ارکستر ملي ايران بود!
***
حرکت بعدي شوراي فني ارکستر ملي،انتخاب مدير برنامه براي ارکستر ملي بود که مدير برنامه سابق رهبر اخير ارکستر به عنوان مدير اجرائي ارکستر ملي معرفي شد وي در سوابق کاري خود همکاري با گروه ترانه شرقي،گروه بين المللي!!! آريان و دعوت از خواننده ايرلندي "کريس دي برگ" را دارد وتاکنون در زمينه موسيقي ملي فعاليت نداشته است. کريس دي برگ بعد از اجراي برنامه در ايران در مصاحبه با (بي.بي.سي) به سياه نمائي کشور پرداخت!
***
اکنون هنرمندان پيش کسوت عدم همکاري خود را با ارکستر ملي ايران اعلام کرده و از حضور در تمرينات ارکستر خودداري نمودهاند. و ارکستر ملي ايران با آن عنوان عظيم و حيثيت هنري در اختيار تيم "ارن بويم"قرار گرفته است!
اين پديده و اين راه و روش در هنر موسيقي کلاسيک نيز سالها حاکم بوده است که انتخاب رهبر ارکستر سمفونيک تهران همواره از سوي افراد موثر درخارج از کشور هدايت گرديده است که در آخرين مورد در آذر ماه فردي آمريکائي (با اصالت ايرلندي) به نام درک گليسون با هدايت يکي از عناصر داراي اشتهار به همکاري با بهائيها از لس آنجلس به رهبري ارکستر سمفونيک تعيين شده بود. يکي از آثار درک گليسون" ويسکي ايرلندي" بود. افراد انتخاب شده براي رهبري ارکستر سمفونيک تهران بعد از انقلاب اسلامي عبارتند از لوريس چکناوريان از اعضاي دفتر فرح پهلوي،الکساندر رهبري مدير سابق هنرستان موسيقي از عناصر فاسد فرهنگي که در دوران مديريت وي دهها بورس تحصيلي به خواهران او و به افراد بيسواد داده شد که هيچ کدام به ايران برنگشتند! وي نام "علي" را به "الکساندر" عوض کرده ودر کنسرتهاي خارج از کشور حتي در ترکيه صليب برگردن آويزان ميکند. نادر مشايخي مجري کنسرت ندا آقا سلطان و شهداد روحاني از لس آنجلسيهاي همکار "احسان يارشاطر" بهائي که به همراه انوشيروان روحاني براي جمعآوري پول کنسرت ميدهند و سپس نازنين آقا خاني يک زن اتريشي که فقط داراي پدر و مادر ايراني و با همسر اتريشي و ماتياس کروگر آلماني جوان بيکارهاي که توانست چندي بر سکوهاي هنري ما بايستد! و در نهايت کاباره چيها ؛ ارکستر سمفونيک را مورد طمع خود قرار دادند
***
هنر پديدهاي طبقاتي است ! طبقات سني يا اجتماعي و يا فرهنگي و فکري ! هنر انقلاب ؛ هنر ضد انقلاب! جهان عرب در تب و تاب است حکام عرب يکي پس از ديگري سقوط خواهند کرد (هرجند ما شاهزاده و شاه اردن را به کشورمان دعوت ميکنيم) در اين اوضاع طوفاني طراحي وارد شدن به سازش با صهيونيستها آن هم از سوي چند سرپرست و مسئول بيمسئوليت و آوردن تيمهاي صهيونيستي يا لس آنجلسي به کشور براي هدايت گروههاي هنري در سکوت مسئولين کار صحيحي به نظر نميرسد ! چه رسد به اينکه اين افراد در جشنهاي انقلاب نيز و جشن دهه فجر نيز حاضر شوند!
البته هر چند که با توجه به شخصيتهاي فردي دست اندر کاران اين گونه مراسم و با نگرش به پرونده جشنوارههاي سالهاي گذشته اين امر بعيد نمينمايد. سال گذشته در مراسم جشنواره موسيقي فجر از خواننده ساواکي عبدالوهاب شهيدي تجليل گشت و در سالهاي پيش نيز اين مراسم به بزرگداشت فراماسونهاي عضو لژ آفتاب پرداخت!
اکنون سال هاست که بخشي از سرمايه هنر ايران،خارج از اختيار فرهنگ رسمي و ارزشهاي جامعه بوده است. کنترل رسميترين گروه هنري کشور توسط افراد غير وابسته به اخلاق و ارزش قرار دارد که نتيجه حضور تفکر غير هنرمندانه و ارزش مدارانه در اين بخش است که اين تيم ميتوانند بدون تعمق در ارزشهاي جامعه به ارکستر ملي همچون گروه ساز و آواز و رقص بنگرند و يا آنکه در صندليهاي پوشالي خود مجريهاي رازها و اسرار مردان پنهان صحنه باشند و گرنه حضور نوازنده صهيونيستها و بهائيها و افراد بيگانه آمريکائي در رأس رسميترين سازمانهاي هنري و در کنار آن راندن هنرمندان با تعهد از حوزه هنر هرگز نميتواند تصادفي فرض گردد.
ارکستر ملي فلسطين به مناسبت سال نو مسيحي در شهرهاي رام الله، بيت المقدس و حيفا کنسرت خود را براي صهيونيستها برگزار کرد، اين اجرا زماني صورت گرفت که رژيم صهيونيستي همچنان به محاصره نوارغزه و قتل عام مردم بيگناه فلسطيني ادامه ميدهد!