به گزارش مشرق به نقل از فارس، سيدحسن نصرالله، دبيرکل حزب الله لبنان ديشب طي سخناني که اظهاراتش از طريق شبکه تلويزيوني المنار لبنان پخش شد، گفت: در اينجا ميخواهم به دو موضوع اشاره کنم، يکي مربوط به دادگاه بين المللي و حکم اوليه است و ديگري مربوط به تغيير و تحولات سياسي و دولت در لبنان.
* حکم اوليه دادگاه حريري از پيش برنامه ريزي شده بود
در مورد موضوع اول در سخنراني گذشته گفتم، روز دوشنبه بلمار حکم اوليهاي را صادر کرد که در ابتدا محرمانه بود اما بعد اعلام گرديد و در آن همان سخنراني گفتم که براي زمان اعلام حکم نيز برنامهريزي شده است و اين امر شامل تمام اقدامات دادگاه به اصطلاح بين المللي ميشود، به اين معنا که اين دادگاه براي تمام اقدامات خود برنامه ريزي کرده است و زمان اعلام حکم با زمان رايزنيهاي نمايندگان پارلمان براي انتخاب نخست وزير لبنان همراه گرديد، اما بعد اين رايزنيها به روز بعد به تعويق افتادند.
*فشار به حزب الله علت اصلي جلو انداختن حکم اوليه ترور حريري
گفته ميشد که قاضي "فرانسين " به حداقل شش تا ده هفته وقت نياز دارد تا پيش نويس ارائه شده توسط بلمار، دادستان کل را بررسي و ملاحظه کند، درحالي که در راستاي تغيير و تحولات سياسي و همچنين تماسهاي سياسي بعمل آمده در لبنان طي چند روز اخير ديديم که روند حکم اوليه تغيير کرد و روند سريع و تندي به خود گرفت و بر اين اساس روز 7 فوريه(18 بهمن) مشخص گرديد، چون ميخواستند بدين وسيله و با استفاده از مسئله حکم اوليه و بهره برداري سياسي از آن، ما و همپيمانان ما را به خاطر اهداف سياسي خاص و معيني تحت فشار قرار دهند.
موضوع جديد در اين زمينه اين است که ما اطلاعاتي در اختيار داريم که نشان ميدهد، آقاي بلمار – البته اين اطلاعات خصوصي يا شخصي نيست بلکه بر اساس آن چيزي است که در رسانهها منتشر شده است- برخي رسانهها را به دليل انتشار برخي اطلاعات و مطالب در مورد تحقيق بين المللي تهديد کرده و مورد انتقاد قرار داده است که ميدانيم منظور وي تلويزيون "الجديد " است، اما نکته قابل توجه در اينجا اين است که سالها از درز اطلاعات دادگاه به روزنامهها و مجلات و تلويزيونها ميگذرد که آخرين آن درز اطلاعات به تلويزيون کانادا کشور متبوع آقاي بلمار است، اما او هيچ واکنشي انجام نداد؟ چرا ؟ خيلي ساده است، چون تمام اطلاعاتي که تا پيش از اين به بيرون درز پيدا ميکرد، هدفش تحت فشار قرار دادن و محکوم کردن حزب الله و سوريه بود، به همين دليل وي در برابر اين اقدام جهت خدمت به طرف ديگر سکوت اختيار ميکرد.
*دادگاه ترور حريري درپي اجراي اهداف جريان خاصي است
اطلاعات اخيري که درز پيدا کرده بود، از اين جهت خشم آقاي بلمار را برانگيختند، چون به زيان طرف ديگر عمل ميکردند و اعتبار و مصداقيت تحقيقات را زير سوال ميبردند و به همين دليل است که ملاحظه ميکنيم آقاي بلمار نسبت به تحقيق و روند سري و مخفيانه آن خشمگين ميشود و اين بار ديگر ثابت ميکند –افزون بر شواهد پيشين- که اين دادگاه در روند کلي و کارکرد خود تلاش ميکند، اهداف گروه سياسي خاصي را برآورده سازد و به دنبال کشف حقايق و واقعيتها نيست.
* موضع نهايي خود را پس از صدور حکم اوليه اعلام ميکنيم
در هر صورت بيش از اين به اين موضوع نخواهم پرداخت و صرفا ميگويم ما به انتظار خواهيم نشست. ما واکنش خود را در برابر حکم اوليه که از مضمون آن مطلع و آگاه هستيم و هنوز اعلام نشده، آغاز کرديم و اولين واکنش ما ساقط کردن اين دولت بود که توان حمايت و پشتيباني از لبنان و رويارويي با بازتابهاي و آثار ناشي از اين حکم و موارد بسيار ديگر را نداشت .. همانگونه که دفعه قبل توضيح دادم،سخن گفتن جدي در اين باره را به پس از صدور حکم اوليه موکول خواهم کرد و ما به انتظار حکم خواهيم نشست تا اعلام شود و پس از آن سخن آخر و نهايي را در اين باره خواهم گفت.
*مقاومت در برابر خواستههاي زيادي خواهانه سرتسليم فرود نميآورد
اما دوست دارم بحث در اين زمينه را با اين گفته به پايان برسانم که اگر ميخواهيد از اين مرحله و شرايط حاکم بر آن به نحو احسن استفاده کنيد، يعني مرحلهاي که ما بين بلمار و فرانسين است، بهترين چيز اين است که فرانسين در پرونده تجديد نظرهايي انجام دهد و حکم را تغيير دهد يا به تعويق اندازد، اگر ميخواهيد از اين مرحله براي اهداف و خواستههاي سياسيتان جهت تحت فشار قرار دادن ما استفاده کنيد، من به شما ميگويم که ما از هم اکنون تا زمان صدور حکم اوليه ما در برابر خواستههاي سياسي شما سر فرود نخواهيم آورد، ديگر آن دوره به پايان رسيده، بنابراين راحت باشيد و هر اقدامي ميخواهيد انجام دهيد ما هم اقدامات لازمه را انجام خواهيم داد، شما هر کاري که دوست داريد ميتوانيد با حکم اوليه انجام دهيد، آن را به تعويق بياندازيد، اعلام کنيد، اعلام نکنيد، به تاخير بياندازيد، در آن تجديد نظر کنيد، اين موضوع براي ما تفاوتي نميکند، هر کاري ميخواهيد، انجام دهيد اما بدانيد وقتي حکم اوليه اعلام گرديد حرف آخر را ما خواهيم زد.
در مورد بخش دوم سخنانم که مربوط به تغيير و تحولات سياسي لبنان است بايد به چند نکته اشاره کنم:
*جنبلاط موضع قاطع و روشني اتخاذ کرد
نکته اول: همه ما از موضع آقاي وليد جنبلاط، رئيس حزب تجمع دموکراتيک آگاه شديم، من در ابتدا ميخواهم از وي و برادرانمان در اين حزب تشکر کنم که موضع قاطع و روشني را اتخاذ کردند و در کنار سوريه و مقاومت ايستادند، بويژه در اين مرحله بسيار حساس و بسيار مهم از تاريخ لبنان و وضعيتي که بر لبنان و همچنين منطقه حاکم است ما از آقاي جنبلاط تشکر ميکنيم و بر پايه آن مرحله سياسي جديدي از رابطه، همکاري و تفاهم و رويارويي با چالشهاي مرحله آتي را پايهگذاري خواهيم کرد.
*خواهان تشکيل دولت مشارکت ملي هستيم
نکته دوم: ما از هرکسي که در مسند نخست وزيري قرار گيرد ميخواهيم دولتي تشکيل دهد که همه، از هر قشر و جريان و جناحي حضور داشته باشند ما خواهان دولتي يک رنگ و يک شکل نيستيم ما خواهان گرفتن انتقام از يکديگر يا ناديده گرفتن گروههاي سياسي در کشور نيستيم ما حضور هر جريان و هر جناحي را محترم ميشماريم درست است که در مورد نخست وزيري و فردي که ميخواهد اين پست حساس و مهم در ساختار دولت لبنان را احراز کند به توافق نرسيديم، اما اين به معناي ناديده گرفتن يا حذف جريان يا جناح خاص نيست.
* دولت جديد بايد با تمامي گروههاي لبناني همکاري کند
دولت جديد بايد با تمام گروهها و جريانها همکاري داشته باشد و نبايد در صدد حذف گروه يا جرياني خاص از عرصه سياسي لبنان باشد و اين حداقل درخواست ما از دولت جديد است و طي تماسهايم با رهبران جناح معارض ميدانم آنها نيز چنين ديدگاهي دارند.
رهبران جناح معارض از من خواستند که در اين باره خيلي رک و صريح سخن بگويم . برخي ادعا ميکنند و ميگويند که دولت جديد که اگر يکي از کانديداهاي جناح معارض باشد، با روي کار آمدن او تمامي منافع طايفه محترم سني ضربه خواهد خورد از جمله ترکيب آينده دولت که به گفته ايشان از اين امر مستثني نخواهد شد، اما من ميگويم اين يک دروغ و افترا است، اوضاع و احوال آنگونه که ميگويند نيست ما در جناح معارض به شدت و با دقت بر اين موضوع نظارت داريم و روند امور واهي بودن اين سخنان را اثبات خواهد کرد.
نکته سوم: طي دو روز گذشته و بويژه روز گذشته از اينجا و آنجا و بر روي برخي منابر و برخي توطئههاي مطبوعاتي توهينهايي به گوشمان رسيد که نميتوان در برابر آنها سکوت کرد و من از سکوت برخي در برابر اين توهينها تعجب ميکنم، اين توهينها دولت عمر کرامي را هدف قرار داده بودند و با کمال تاسف بخشي از اين توهينها توسط کسي ايراد ميگرديد که خود در دستگاه قضايي لبنان جزو مظنونان بود.
من نميخواهيم در اينجا همان اتهامات را تکرار کنم، اما ميگويم چگونه است که چنين اتهاماتي را به خاندان کرامي وارد ميکنند، به همين دليل لازم ميدانم نکاتي را در اينجا متذکر شوم:
* تمجيد از خاندان عمرکرامي
يک: من در اينجا تاکيد ميکنم و يادآور ميشوم که خاندان عمر کرامي و شخص وي جزو خاندانهاي شريف و پاک و وطن دوست لبنان است و همه از اين موضوع آگاهي داريم. شما در هر جا ميتوانيد فساد و يا اتهام به فساد را ملاحظه کنيد جز در اين خاندان، نه در زمان شهيد "رشيد کرامي " و نه در زمان "عمر کرامي". اين خاندان به پاکي و شرافتمندي معروف بوده و از اين تهمتها و توهينها مبرا و پاک هستند.
دو: ما ميدانيم تمام اين حملات از اين جهت تدارک ديده شدهاند که برخي احتمال ميدهند، آقاي کرامي نامزد اصلي جناح معارض براي احراز پست نخست وزيري است و در ميان نامزدهاي ديگر از شانس بيشتري در اين زمينه برخوردار است، به همين دليل اين حمله تبلغاتي وسيع و گسترده را تدارک ديدند، درحالي که من بايد بگويم آقاي عمر کرامي خود را براي نخست وزيري کانديد نکردهاند و از کسي هم نخواستهاند که او را کانديد کند و با کسي هم در اين باره تماسي نگرفته و گروه يا سازمان سياسي و منطقهاي براي رساندن وي به قدرت تشکيل نداده است و همه از اين موضوع آگاه و مطلع هستند.
* جريان حاکم درصدد تحميل نامزد خاص خود است
در حالي که جناح مقابل تمام سعي و تلاش خود را بر تماسهاي بين المللي و منطقهاي و ملي از جمله تماس با جبههها، جريانها و جناحها مختلف شبانه روز متمرکز نموده تا کانديداي خاص و مورد نظر خود را تحميل و به قدرت برساند.
بله من در روزهاي گذشته و هنگامي که با جناح معارض در حال بررسي امور بوديم تصميم گرفتيم که آقاي عمر کرامي را کانديداي احراز پست نخست وزيري کنيم به همين منظور با کرامي تماس گرفتم و موضوع را با ايشان در ميان گذاشتم و نظر وي را در اين باره جويا شدم و به او گفتم اگر درپي خدمت به لبنان است و ميخواهد بار ديگر به نخست وزيري برسد، اين بهترين فرصت است، اما ايشان در پاسخ دقيقا اين را گفتند که من آن را به استحضار شما ميرسانم: من از حسن ظن و اعتماد جناح معارض به خود تشکر ميکنم، اما واقعيت امر اين است که چون سني از من گذشته و از لحاظ جسمي با مشکلاتي مواجه هستم، ترجيح ميدهم چنين پيشنهادي را نپذيرم چون همانطور که ميدانيد، لبنان در مرحله بسيار حساس سياسي قرار دارد و کسي را ميخواهد که تمام وقت و انرژي خود را صرف رسيدگي به امور نمايد.
من ترجيح ميدهم به دنبال گزينه ديگري باشيد، اما اگر به نتيجهاي نرسيديد، من اين را وظيفه خود ميدانم که براي حمايت از کشور و مقاومت وارد عمل شوم و اين گفته که "سني از من گذشته و شرايط جسميام به من اجازه نميدهد چنين مسئوليتي را بپذيرم و از شما ميخواهم به دنبال گزينه ديگري باشيد " را تمام مطبوعات چاپ و منتشر کردند و دليلي بر صحت ادعاها و گفتههاي من است.
*عمرکرامي گزينه اول حزبالله است
ما به او گفتيم بسيارخوب روند امور را طي ميکنيم تا ببينيم اوضاع چگونه است و آيا ميتوانيم بر اکثريت دست يابيم و بدانيد بيشک هنگام تصميم گيري به خواستههاي شما توجه خواهيم کرد و ما غير از شما تلاش ميکنيم به دنبال گزينه ديگري باشيم اما به هر روي شما گزينه اول ما هستيد.
ايشان به خانه بازگشتند و با هيچ کس پس از آن تماسي نگرفتند، من اينها براي کساني گفتم که اين انسان شرافتمند را زير سوال ميبرند، درحالي که وي شايسته تقدير و تشکر در لبنان و در ميان مسلمانان به دليل پاک دامني و شرافت از يک سو و شجاعت و عزم و ارادهاي است که دارد و ميگويد، با وجود مشکلاتي که درگير آن است مسئوليت نخست وزيري را به خاطر منافع لبنان و حمايت از کشور و شرايط حساسي که در آن قرار دارد، ميپذيرد. اين به نظر من نهايت شجاعت و نهايت مردانگي و نهايت جوانمردي است که توسط مردي که پا به سن گذاشته ملاحظه ميشود.
به همين دليل ما همواره قدردان مواضع مردان بزرگ در مراحل حساس و بحراني هستيم و در همين راستا ما رايزنيهاي خود را با جناحها و فراکسيونهاي و رهبران معارض ادامه داديم و به نظر من ظرف چند ساعت آينده به نتيجه نهايي در اين باره خواهيم رسيد.
چهار: در اينجا ميخواهم از ترور سياسي که کابينه حريري در معرض آن قرار گرفت سخن بگويم:
* ترور سياسي مطرح نيست؛ حق گروههاي سياسي است که کسي را نپذيرند
يک: تاکنون دولتهاي سني بيشماري در لبنان روي کار آمدند و رفتند، برخي شش ماه برخي يک سال و برخي دو سال و به همراه آنها ما شاهد روي کار آمدن شخصيتهاي بزرگي از اين طايفه نيز بوديم، يکي ميآمد و ديگري ميرفت، و هيچ مشکلي پيش نميآمد. به همين دليل ما مجموعه و گروه گستردهاي از شخصيتهاي بزرگ و معروف در اختيار داريم و تا جايي که من از آن اطلاع دارم، هيچ يک از دولتهايي که آمدند و رفتند و دولت ديگري جاي آنها را گرفت، از اصطلاح ترور سياسي براي تغيير کابينه خود استفاده نکردند چون در اينجا ما از يک بازي دموکراتيک و آزاد سخن ميگوييم و چنين سخناني در لبنان بيسابقه بوده است.
دو: شما از حاکميت قانون و موسسات قانوني و بازي دموکراتيک سخن ميگوييد. اگر چنين است پس بدانيد در بازي دمکراتيک کسي نمي تواند بر فراکسونها کانديدايي را تحميل کند و اين موضوعي عيان و آشکار در تمام پارلمانها و مجالس دنياست. هر جناح و فراکسيوني کانديداي خود را معرفي ميکند تا در صورت کسب موافقت اکثريت به مقام مورد نظر برسد، حال اگر در اين ميان اگر کانديدايي نتوانست اکثريت را بدست آورد به اين معناست که مورد ترور سياسي قرار گرفته است، اين ادبيات و فرهنگ جديدي است که در بازي سياسي لبنان وارد شده است.
اين حق فراکسيونهاست که کانديدايي را بپذيرند يا رد کنند چون نخست وزيري پست بسيار حساس و مهمي است، پست نمايندگي نيست، پست اجرايي است و به همين دليل نيازمند رهبري با ويژگيهاي خاص احراز اين پست است نيازمند فردي فعال است.
اگر فردي داراي چنين خصوصيات و ويژگيها باشد، چرا بايد فردي که احراز کننده اين پست است را رد کنند، آنها بيشک بر اساس تجارب خود درمييابند که چه کسي شايسته احراز چنين پستي است و بر اساس همين تجارب است که کسي را در ميکنند يا ميپذيرند، حال ما بياييم و به خاطر اين دلايل بگوييم ندادن راي به فلان شخص با هدف ترور سياسي وي صورت گرفته است.
*مقاومت هدف ترور سياسي قرار گرفته نه حريري
در هر صورت من با توجه به شرايطي که در آن قرار داريم، معتقدم عدم به قدرت رسيدن مجدد سعد حريري را ترور سياسي ناميدن با هدف ترساندن گروه معارض صورت ميگيرد و در اين باره ميخواهم به اين نکته اشاره کنم که از ترور سياسي يک فرد سخن به ميان ميآيد اما واقعا چه چيزي در حال وقوع است؟
آن چيزي که اکنون درحال وقوع است ترور سياسي يک فرد نيست، بلکه ترور سياسي جنبش مقاومت با توطئه و دسيسه چيني منطقهاي و بين المللي است، مقاومتي که يکي از جمله شرافتمندانهترين جنبشهاي مقاومت در منطقه است و براي دفاع و آزادي لبنان از چنگال اشغالگران صهيونيست عزيزان خود را تقديم اين کشور نمود و از هر خودگذشتگي و فداکاري دريغ نميکند، لبناني که اکنون نه آمريکا و نه غرب و نه شوراي امنيت و نه هيچ کس مدافع آن نيست، آنچه و آنکه لبنان را حمايت ميکند، معادله مقاومت و ارتش و ملت است که از طريق موازنه بازدارندگي که صهيونيستها به خوبي از آن آگاهند و به آن اعتراف ميکنند، از لبنان حمايت ميکند. آيا آنچه اکنون حادث ميشود ترور سياسي جنبش شرافتمند مقاومت به سود رژيم صهيونيستي نيست؟ چرا کساني که ميتوانند در برابر اين ترور سياسي ساکت نشستهاند و نه تنها ساکت نشستهاند که امور را به سمتي سوق ميدهند که عمليات ترور مقاومت هرچه سريعتر و زودتر به نتيجه برسد و از آنجا که اين مقاومت صلابت و شجاعت خود را از شرافتمندان لبناني و امت عربي و جهان اسلام کسب نموده به حول و قوه الهي نخواهند توانست بر آن غلبه کنند.
*هدف مقاومت نجات کشور از توطئهها است
ما درصدد حذف يا انکار و ناديده گرفتن هيچ کس نيستيم ما همان چيزي را ميگوييم که خودتان ميگوييد، بالاخره ما هم رايزنيهايي داريم و در کشور هم سازمانها و موسسات و دستگاههاي قانوني وجود دارد و ما هم حق خود را بر اساس همين قوانين ميگيريم و بر اساس همين قوانين کابينه را منحل کرديم و اين به معناي اين نيست که ما درصدد ترور کسي يا انگاري به زير کشيدن کسي است، آنچه ما درپي آن هستيم اين است که در اين مرحله حساس و مهمي که لبنان در آن بسرميبرد و همه کشور را هدف قرار دادهاند، از جمله رژيم صهيونيستي که رويايي چنين لحظاتي را در سرميپروراند و از ماهها و سالها پيش براي آن برنامه ريزي کرده بود، به داد کشور برسيم و لبنان را از توطئههايي که آن را احاطه کرده نجات دهيم.
نکته آخري که بايد به آن اشاره کنم و سخن خود را به پايان برسانم موضع بين المللي و منطقهاي در برابر لبنان است، ما ظرف روزهاي گذشته شنيديم که برخي کشورها از لزوم احترام گذاشتن به حاکميت و مشروعيت لبنان و احترام گذاشتن به نظر اکثريت سخن گفتند اين اقدامي بسيار قابل تقدير است که اين کشورها به قانون، موسسات و دستگاههاي قانوني و دولتي لبنان احترام ميگذارند.
اما سؤالي که به پاسخ آن در روزهاي آينده خواهيم رسيد و افقهاي آن از هماکنون پيداست اين است که اگر فرض بر اين بگيريم که رايزنيهاي نمايندگان در روزهاي دوشنبه و سه شنبه منجر به تشکيل اکثريت حاکم جديدي شود، آيا همين کشورها اين واقعيت جديد را خواهد پذيرفت، البته من گفتم فرض را بر اين ميگيريم و هيچ وقت تا لحظه آخر نميتوان از بايدها، نبايدها و شرايط حاکم با قاطعيت سخن گفت، اما به هر روي ميخواهم اين را بگويم اگر رايزنيهاي اين دو روز موجب شکل گيري اکثريت جديد و به تبع آن معرفي کانديداي جديدي و مشخصا فردي غير از سعد حريري شد، آيا باز هم چنين اظهار نظرهايي از اين کشورها که در مورد احترام به مشروعيت و اراده اکثريت و موسسات و دستگاههاي قانوني لبنان سخن گفتند، خواهيم شنيد؟
* تجزيه لبنان مطرح نيست
من به شما اطمينان ميدهم در صورت بروز چنين شرايطي سخنان ديگري به گوش خواهد رسيد، سخناني از قبيل خطراتي که لبنان با آن موجه است و شروع به ترساندن ما از رژيم صهيونيستي مينمايند، همانگونه که از هم اکنون نيز آغاز سخن کردهاند و از تقسيم لبنان سخن ميگويند، چه تقسيمي؟ چرا بايد لبنان تقسيم شود و چه کسي ميخواهد آن را تقسيم کند؟ سپس سخنان ديگري از سوي رژيم صهيونيستي به گوش ما رسيد که تا چند وقت ديگر آن را از طرف پايتختهاي عربي و بين المللي خواهيد شنيد، سخن از طرح ايراني، طرح فارسي، طرح شيعي و دولتي که حزب الله آن را رهبري خواهد کرد و سخنان تحريک آميز ديگري که بسيارند، آيا اين معناي احترام گذاشتن به مشروعيت لبنان و نظر اکثريت است، اکثريت لبناني بخواهد به اين سمت برود؟
* حزبالله تنها در پي مقاومت و حفظ اوضاع لبنان است
من ميخواهم به شما بگويم تمام ادعاهايي که اکنون در زمينه طرح فارسي و ايراني و شيعي و دولتي که حزب الله رهبري آن را بدست دارد، به گوش ما ميرسد، تحريف و گمراهي و دروغ محض است نه تنها اين سخنان که خصومتي که با آغاز نمودهاند نيز دروغ و فريب و گمراهي محض است، مقاومت از همان ابتداي فعاليت تا دادگاه بين المللي تا نبرد سياسي کنوني هميشه در معرض اين اتهامات بوده است درحالي که ما هميشه نه دنبال قدرت و نه دنبال موقعيت بوديم آنچه ما درپي آن هستيم مقاومت و حفظ اوضاع در لبنان است.
حرف من اين است که اگر کانديدايي از جناح معارض در لبنان به قدرت رسيد، اميدوارم جامعه بين المللي به دستگاهها قانوني و مشروعيت لبنان و اکثريت لبناني احترام بگذارند و به نخست وزير منتخب فرصت و اجازه تشکيل کابينه را بدهند و بعدها از طريق کارکرد و اقدامات اين دولت خواهيد ديد که اين دولت واقعا دولت ملي و مردمي واقعي است يا خير آيا به منافع ملي لبنان احترام ميگذارد و آنها را حفظ خواهد کرد و براي مردم و منافع آنها گام برميدارد يا خير؟
* سرنوشت لبنان وابسته به فرد نيست
روزها و حوادث و تجارب و اقدامات آينده ما و شما را از هم جدا خواهد کرد و اگر شما واقعا نگران و دلسوز لبنان هستيد، بايد بدانيد سرنوشت لبنان هيچگاه نميتواند وابسته به يک فرد باشد و اگر سعد حريري بر سر کار نيايد به اين معناست که دنيا و غرب و جهان و عرب و جهان اسلام و مسلمانان بر باد فنا رفته است، واقعيت اين نيست ، اين که لبنان نداند به کجا ميرود و چکار ميکند و چه سرنوشتي در انتظار آن است يک فاجعه است، اگر کشوري به اين مرحله برسد که سرنوشت و عزت و کرامت و موسسات و دستگاههاي قانوني و نجات و رهايياش مرهون به قدرت رسيدن يک نفر بشود و به فرد ديگري که داراي شايستگي لازم براي احراز اين پست است اجازه فعاليت و کار ندهد، اين يک فاجعه است و اين تحقير واقعي ملت و دولت و کشور لبنان است، اين تحقير به تمام معناي لبنان است که بگوييم سرنوشت کشور و ملت و دولت مرهون روي کار آمدن يک نفر و کنار گذاشتن يک نفر ديگر است.
به هر روي ما به رايزنيهاي خود براي معرفي يک کانديدا ادامه خواهيم داد و اميدوارم روند امور به شکلي مناسب و درست پيش برود و از خدا ميخواهم به ملت و رهبران لبنان اين توانايي را بدهد که در راه خير و مصلحت لبنان و آينده و سرنوشت کشور گام بردارند.