گروه اقتصادی مشرق -یک تکنوکرات است و مخالف حضور سیاسیون در راس شرکتهای خودروساز. نظارت دولت را میپذیرد؛ اما دخالت را برنمیتابد. این روزها که شرکت تحت مدیریتش با کاهش تولید روبهرو است از توسعه محصول سخن میگوید و امیدوار به روزهای اوج صنعت خودرو.سعید مدنی مدیرعامل گروه صنعتی سایپا در گفتوگویی از فضای کسبوکار کشور گلهمند است و معتقد است که خودروسازان در این روزهای سخت رها شدهاند دارند. خلاصه گفتوگوی «دنیای اقتصاد» با مدیرعامل این گروه صنعتی را در ذیل میخوانید.
*بعد از انقلاب و در دهه شصت، وزارت صنایع سنگين وقت سیاستش این بود که با سه رویکرد، صنعت خودروسازی را توسعه بدهد افزایش تولید، بهبود کیفیت و خودکفایی که به خاطر موقعیت جنگ این سه رویکرد کارنامه خیلی موفقی نداشت.
*زیرساختهاي لازم در دهه 70 ایجاد شد و شرکتها آماده جهش افزایش تولید، خودکفایی و کیفیت بودند. در نيمه اول دهه 80 با آمدن مدیران تکنوکرات این جهش انجام شد و نيمه اول دهه 80 دوران خیلی خوب صنعت خودروسازی ما بود.
*به تدریج با افزایش تولید فازهای دیگری در دستور كار قرار گرفت به این ترتیب با افزایش تولید مردم باید توان خرید میداشتند بر همین اساس موسسات لیزینگی و فروش اقساطی بوجود آمد به این ترتیب ديگر داشتن خودرو آرزوی مردم نبود با معجزهای که در تیراژ به وجود آمد قیمتها هم در این دهه (80) افزایش پیدا نکرد.
*قیمتها پایین بود و درآمدها درحال افزايش بود به موازات آن هر چه قدرت خرید مردم افزایش پیدا میکرد تنوع طلبی نيز در مردم شکل ميگرفت. فاز بعدی که فاز پنجم است بعد از تولید، خودكفايي، کیفیت و بالا بردن قدرت خرید مردم، عرضه محصولات متنوع بايد در دستور كار قرار ميگرفت كه فیس لیفت كردن خودروهاي موجود در دستور كار قرار گرفت.
*برنامه خودروسازی این بود که توسعه محصول را آغاز کند و به سمت تولید ناب پيش برود؛ یعنی تولید خودرو بر اساس نیاز مشتریان و با قیمت کمتر که شرایط خاص حاکم بر جامعه مثل تحریمها سرعت کار را چالشی تر و سخت کرده بود، اما همچنان ادامه دارد.
*دهه80 فضای مناسبی برای سرمایهگذاریهای زیربنایی ايجاد شد؛ اما عمده سود شركتهاي خودروسازي بين سهامداران توزيع شد به همین دلیل سرمايهگذاري زيادي صرف زیرساختها نشد (توسعه محصول) و این فشار در حال حاضر متوجه صنعت خودروسازی شده که بهرغم درآمد کم ناشی از کنترل قیمتها، بايد روی توسعه محصول خودشان نيز سرمايهگذاري كنند که این موضوع کار را مشکل کرده اما قابلاجرا است و ما خودمان با قراردادهای خارجی براي توسعه محصول کارمان را شروع کردیم.
*صنعت خودروسازی ما در اصل به بلوغ واقعی نرسیده بود و وارد شدن مدیران سیاسی به شرکتهای خودروسازی در واقع به شکلی باعث دخالت سیاسیون شد و راه را باز کرد برای دخالت سیاسیون در صنعت خودرویی که هنوز به انسجام کافی نرسیده بود و ساختارهای استحکام یافته را نداشت که آنها بتوانند اعمال نظر کنند.
*به اعتقاد من حضور سیاسیون میتواند بسیار کمکكننده باشد اما نه در رده مدیریتهای اجرایی، اگر قرار باشد در ردههای اجرایی تمام مدیران و معاونان سیاسی باشند دیگر نميتوان اسمش را یک بنگاه اقتصادی گذاشت.
*گاهي سیاسیون خارج از سازمان یا هلدینگها ميتوانند نقش حمایتی داشته باشند؛ اما در 7 یا 8 سال گذشته دخالت سیاسی بدون توجه به اینکه این بنگاه آسیب خواهد دید به اوج خود رسید.
*به همین دلیل در نيمه اول دهه 80 که دخالت سیاسیون شروع نشده بود یک رشد بسیار خوبی را در تولید داشتیم ولی به محض ورود آنها روند نزولی شروع شد و وضعیت ما به این روز افتاد. فعلا بخش اقتصادی و بنگاههای ما به تکنوکرتهایی نیاز دارد که سیاسی نباشند و صرفا برای رشد و تعالی شرکت فعاليت کنند و سیاسیون در چارچوب سياستهاي كلي اقتصادي کمک کنند تا روند توسعه شدت بيشتري بگيرد.
*یک بنگاه اقتصادی بزرگ مثل خودروسازی دارای تعداد زیادی ذینفع است كه یکی از اين ذینفعان خود پرسنل و کارگران است. اشتغال برای دولت بايد خیلي مهم باشد و هست، دوم سرمایه داران و سوم مشتریان و مصرفکنندگان هستند که اینها نیز باید با کیفیت و قیمت مناسب منتفع شوند.
*در هیچ جای دنیا کنترل قیمتها را به این شکلی که در ایران است انجام نميدهند؛ چراکه باعث نابودی تولید خواهد شد. در دنیا اگر هم کنترل قیمتی باشد اصولا حساب شده است به این ترتیب که اگر میخواهند قیمتها را کنترل کنند مابه التفاوت قیمت فروش و تمام شده را بهعلاوه سود به خودروساز یا آن بنگاه اقتصادی میدهند آن هم از بودجه خاصي و نه اینکه از جبیب بنگاه اقتصادي سوبسید به مشتری بدهند كه اشتغال، توليد و كيفيت را تحتتاثير قرار دهد؛ بنابراین قيمت را فعالیتهای خدماتی مثل بيمه و اینها تحتتاثیر قرار میدهد پس اگر قرار است که قیمت کنترل شود باید این ما به التفاوت به خودروسازان پرداخت شود.
*قیمت خودرو طی چندسال گذشته به جبر ثابت نگه داشته شده بهرغم افزایش 700 درصدی کالاهای اساسی از سال 80 تا 90 قیمت خودرو 40 درصد افزایش یافته است ما بین سال 76 تا 90 قیمت کالاهای اساسی 10 برابر شده اما قیمت خودرو 2 برابر شده این سرکوب قیمتی باعث میشود بنیه خودروسازان ضعیف شود.
*فشارهای پنهانی که وجود دارد منجر به واردات خودروهای میلیاردی شده در صورتي که این ارز میتوانست به خودروسازان بابت تولید داده شود.
*سال گذشته به طور متوسط حدود13 درصد به علاوه 17 درصد از فعالیت خودروسازی ما به جیب دولت رفته که مجموعا میشود 30 درصد و تحت عنوان ماليات، بيمه، عوارض شمارهگذاري، هزينههاي مالي كه همين عوارض باعث شده مردم فكر كنند قيمت خودرو بالا رفته در صورتيكه اين 30 درصد به جيب خودرو ساز نرفته است.
*در حال حاضر با افزایش قيمت ارز، پراید ما ارزان ترین خودروی جهان شد و روی 5 یا 6 هزار دلار قرار گرفت. شما خودرویی پیدا نمیکنید با این قیمت و مشخصات، بله ممکن است شرکتی که اغلب چینی هم هستند خودروی كم كيفيت 8 هزار دلاری به ایران وارد کنند و بعد 5 هزار دلار بفروشند و بعد قیمت را افزایش دهند این را با سند میگویم كه اگر قوانين ضددامپ داشتيم و اجرا ميكرديم جلوي اين كار گرفته ميشد و آقایان بروند در این زمینه تحقیق کنند در بسیاری از کشورهای جهان، چین با این روش صنعت خودروسازی آن کشور را دچار آسيب كرده به یک یا دو سال هم نميکشد یعنی آن قدر خودروي ارزان وارد میکند با زیان. چون که خودروی خارجی را در کشورش گران میفروشد و بعد سوبسید میدهد به صادرکننده. کاری که چینیها در تاجیکستان کردند و بنده به عینه دیدم؛ یعنی خودروی سه هزار دلاری وارد کرد و بعد کردش 6 هزار دلار.
*سياستهاي حمايتي در کشور ما با دیگر کشورها قابلمقایسه نیست و ضربهای که خودروسازان از بابت نرخ ارز و دستورالعملهاي رنگارنگ ضد توليد خورده است، جاي جبران ندارد تعرفه را هم که کاهش دادند اینها کدامیک بوی حمایت میدهد شما این را در کنار حمایتهای قبل از سال 84 قرار دهید که ارز ارزان وجود داشت بازار فروش تضمین شده بود و...
*بعد از انقلاب و در دهه شصت، وزارت صنایع سنگين وقت سیاستش این بود که با سه رویکرد، صنعت خودروسازی را توسعه بدهد افزایش تولید، بهبود کیفیت و خودکفایی که به خاطر موقعیت جنگ این سه رویکرد کارنامه خیلی موفقی نداشت.
*زیرساختهاي لازم در دهه 70 ایجاد شد و شرکتها آماده جهش افزایش تولید، خودکفایی و کیفیت بودند. در نيمه اول دهه 80 با آمدن مدیران تکنوکرات این جهش انجام شد و نيمه اول دهه 80 دوران خیلی خوب صنعت خودروسازی ما بود.
*به تدریج با افزایش تولید فازهای دیگری در دستور كار قرار گرفت به این ترتیب با افزایش تولید مردم باید توان خرید میداشتند بر همین اساس موسسات لیزینگی و فروش اقساطی بوجود آمد به این ترتیب ديگر داشتن خودرو آرزوی مردم نبود با معجزهای که در تیراژ به وجود آمد قیمتها هم در این دهه (80) افزایش پیدا نکرد.
*قیمتها پایین بود و درآمدها درحال افزايش بود به موازات آن هر چه قدرت خرید مردم افزایش پیدا میکرد تنوع طلبی نيز در مردم شکل ميگرفت. فاز بعدی که فاز پنجم است بعد از تولید، خودكفايي، کیفیت و بالا بردن قدرت خرید مردم، عرضه محصولات متنوع بايد در دستور كار قرار ميگرفت كه فیس لیفت كردن خودروهاي موجود در دستور كار قرار گرفت.
*برنامه خودروسازی این بود که توسعه محصول را آغاز کند و به سمت تولید ناب پيش برود؛ یعنی تولید خودرو بر اساس نیاز مشتریان و با قیمت کمتر که شرایط خاص حاکم بر جامعه مثل تحریمها سرعت کار را چالشی تر و سخت کرده بود، اما همچنان ادامه دارد.
*دهه80 فضای مناسبی برای سرمایهگذاریهای زیربنایی ايجاد شد؛ اما عمده سود شركتهاي خودروسازي بين سهامداران توزيع شد به همین دلیل سرمايهگذاري زيادي صرف زیرساختها نشد (توسعه محصول) و این فشار در حال حاضر متوجه صنعت خودروسازی شده که بهرغم درآمد کم ناشی از کنترل قیمتها، بايد روی توسعه محصول خودشان نيز سرمايهگذاري كنند که این موضوع کار را مشکل کرده اما قابلاجرا است و ما خودمان با قراردادهای خارجی براي توسعه محصول کارمان را شروع کردیم.
*صنعت خودروسازی ما در اصل به بلوغ واقعی نرسیده بود و وارد شدن مدیران سیاسی به شرکتهای خودروسازی در واقع به شکلی باعث دخالت سیاسیون شد و راه را باز کرد برای دخالت سیاسیون در صنعت خودرویی که هنوز به انسجام کافی نرسیده بود و ساختارهای استحکام یافته را نداشت که آنها بتوانند اعمال نظر کنند.
*به اعتقاد من حضور سیاسیون میتواند بسیار کمکكننده باشد اما نه در رده مدیریتهای اجرایی، اگر قرار باشد در ردههای اجرایی تمام مدیران و معاونان سیاسی باشند دیگر نميتوان اسمش را یک بنگاه اقتصادی گذاشت.
*گاهي سیاسیون خارج از سازمان یا هلدینگها ميتوانند نقش حمایتی داشته باشند؛ اما در 7 یا 8 سال گذشته دخالت سیاسی بدون توجه به اینکه این بنگاه آسیب خواهد دید به اوج خود رسید.

*یک بنگاه اقتصادی بزرگ مثل خودروسازی دارای تعداد زیادی ذینفع است كه یکی از اين ذینفعان خود پرسنل و کارگران است. اشتغال برای دولت بايد خیلي مهم باشد و هست، دوم سرمایه داران و سوم مشتریان و مصرفکنندگان هستند که اینها نیز باید با کیفیت و قیمت مناسب منتفع شوند.
*در هیچ جای دنیا کنترل قیمتها را به این شکلی که در ایران است انجام نميدهند؛ چراکه باعث نابودی تولید خواهد شد. در دنیا اگر هم کنترل قیمتی باشد اصولا حساب شده است به این ترتیب که اگر میخواهند قیمتها را کنترل کنند مابه التفاوت قیمت فروش و تمام شده را بهعلاوه سود به خودروساز یا آن بنگاه اقتصادی میدهند آن هم از بودجه خاصي و نه اینکه از جبیب بنگاه اقتصادي سوبسید به مشتری بدهند كه اشتغال، توليد و كيفيت را تحتتاثير قرار دهد؛ بنابراین قيمت را فعالیتهای خدماتی مثل بيمه و اینها تحتتاثیر قرار میدهد پس اگر قرار است که قیمت کنترل شود باید این ما به التفاوت به خودروسازان پرداخت شود.
*قیمت خودرو طی چندسال گذشته به جبر ثابت نگه داشته شده بهرغم افزایش 700 درصدی کالاهای اساسی از سال 80 تا 90 قیمت خودرو 40 درصد افزایش یافته است ما بین سال 76 تا 90 قیمت کالاهای اساسی 10 برابر شده اما قیمت خودرو 2 برابر شده این سرکوب قیمتی باعث میشود بنیه خودروسازان ضعیف شود.
*فشارهای پنهانی که وجود دارد منجر به واردات خودروهای میلیاردی شده در صورتي که این ارز میتوانست به خودروسازان بابت تولید داده شود.
*سال گذشته به طور متوسط حدود13 درصد به علاوه 17 درصد از فعالیت خودروسازی ما به جیب دولت رفته که مجموعا میشود 30 درصد و تحت عنوان ماليات، بيمه، عوارض شمارهگذاري، هزينههاي مالي كه همين عوارض باعث شده مردم فكر كنند قيمت خودرو بالا رفته در صورتيكه اين 30 درصد به جيب خودرو ساز نرفته است.
*در حال حاضر با افزایش قيمت ارز، پراید ما ارزان ترین خودروی جهان شد و روی 5 یا 6 هزار دلار قرار گرفت. شما خودرویی پیدا نمیکنید با این قیمت و مشخصات، بله ممکن است شرکتی که اغلب چینی هم هستند خودروی كم كيفيت 8 هزار دلاری به ایران وارد کنند و بعد 5 هزار دلار بفروشند و بعد قیمت را افزایش دهند این را با سند میگویم كه اگر قوانين ضددامپ داشتيم و اجرا ميكرديم جلوي اين كار گرفته ميشد و آقایان بروند در این زمینه تحقیق کنند در بسیاری از کشورهای جهان، چین با این روش صنعت خودروسازی آن کشور را دچار آسيب كرده به یک یا دو سال هم نميکشد یعنی آن قدر خودروي ارزان وارد میکند با زیان. چون که خودروی خارجی را در کشورش گران میفروشد و بعد سوبسید میدهد به صادرکننده. کاری که چینیها در تاجیکستان کردند و بنده به عینه دیدم؛ یعنی خودروی سه هزار دلاری وارد کرد و بعد کردش 6 هزار دلار.
*سياستهاي حمايتي در کشور ما با دیگر کشورها قابلمقایسه نیست و ضربهای که خودروسازان از بابت نرخ ارز و دستورالعملهاي رنگارنگ ضد توليد خورده است، جاي جبران ندارد تعرفه را هم که کاهش دادند اینها کدامیک بوی حمایت میدهد شما این را در کنار حمایتهای قبل از سال 84 قرار دهید که ارز ارزان وجود داشت بازار فروش تضمین شده بود و...