کد خبر 245185
تاریخ انتشار: ۹ شهریور ۱۳۹۲ - ۱۶:۱۸

شدت تبلیغات در خصوص حمله احتمالی آمریکا به سوریه پرحجم بوده است به نحوی که بسیاری این تهاجم را قریب الوقوع و مسلم می‌پندارند؛ اما این تهاجم احتمالی آنگونه که به نمایش در آمده، قریب الوقوع و گسترده است؟

به گزارش وبلاگستان مشرق، مجید بهستانی در وبلاگ گپ‌ مکتوب نوشت: صحنه نبرد خونین در سوریه بسیار پیچیده شده است؛ هم اکنون شاهد جنایات وحشیانه‌تر مخالفان مسلح رژیم اسد همراه با کاربرد محدود سلاح شیمیایی از سوی آنها هستیم.

حضور ناوگان‌های آمریکایی، فرانسوی، و انگلیسی در آب‌های مدیترانه و اعلام تهدید به جنگ از سوی آنها علیه دمشق، نیروهای متحد منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای سوریه (ایران، روسیه، حزب الله لبنان، و عراق) را بر آن داشته است که صریحاً نیروهای متجاوز خارجی را از عواقب خونبار و گسترده این تجاوز هشدار بدهند.

این در حالی است که پیش از این، روسیه ناوهای جنگی خود را در ساحل سوریه قرار داده بود، و ایران نیز مشاوره‌های نظامی- اطلاعاتی، در کنار حمایت‌های حقوق بشر دوستانه از مردم سوریه را در دستور کار خود قرار داده بود؛ حزب الله لبنان و رژیم صهیونیستی نیز به راه‌های مختلف علنی و پنهانی در صحنه درگیری‌های سوریه نقشی ایفا کرده بودند. بکارگیری سلاح‌های شیمیایی علیه دشمن را در حالی که اسد و موافقان او به دشمنانش نسبت می‌دهند، ائتلاف آمریکایی- سلفی ضد اسد، دولت مستقر دمشق را متهم می‌دانند.

اگر چه کمیته حقیقت یابی از سوی سازمان ملل برای شناسایی طرف استفاده کننده از سلاح‌های شیمیایی به سوریه اعزام شده است و البته با استقبال اسد و مخالفان داخلی اسد روبرو شده است، با این حال، آمریکا، اسرائیل و دیگر مخالفان خارجی اسد، استفاده از سلاح شیمیایی از سوی دولت را مسلم فرض کرده و خود را مهیای نبرد علیه سوریه آماده می‌سازند.

شدت تبلیغات در این رابطه پرحجم بوده است، به نحوی که بسیاری این تهاجم را قریب الوقوع و مسلم می‌پندارند؛ حال باید این سئوال را بار دیگر جدای از هیاهوی سیاسی- تبلیغاتی از خود بپرسیم که این تهاجم احتمالی آنگونه که به نمایش در آمده است، قریب الوقوع و گسترده است؟

1- پنتاگون در دوران اوباما تلاش فراوانی داشته است که از شر باتلاق افغانستان و عراق خلاص شده و مدیریت صحنه سیاسی- نظامی آنجا را به ناتو یا نیروهای هم پیمان داخلی بسپارد؛ در حالی که ادامه حضور مستقیم نیروهای نظامی آمریکایی- انگلیسی در خاورمیانه هزینه‌های فراوانی را نصیب آنها خواهد کرد، ورود دوباره آنها در منطقه‌ای جدید از خاورمیانه در هاله‌ای از تردید قرار می‌گیرد.

2- منطقه جدید نبرد در کنار مرزهای اسرائیل خواهد بود و این در حالی است که سیاست خارجی خاورمیانه‌ای آمریکا به شدت تحت تأثیر لابی صهیونیستی و سیاست کلان آمریکا در حفظ امنیت ملی این رژیم است؛ آیا گستراندن ابعاد کنونی نبرد داخلی سوریه به خارج از مرزهای آن که قطعاً رژیم صهیونیستی را هم دربرخواهد گرفت مطابق با اهداف بلند مدت و راهبردی آمریکا و اسرائیل و انگلستان است؟

3- اوباما در برنامه‌های انتخاباتی خود همواره دوران بوش و حکومت جمهوری خواهان را به دلیل هزینه‌های نظامی گزافی که بر مالیات مردم بار کرده است، مورد شماتت قرار داده است؛ آیا افکار عمومی آمریکا قبل از آنکه اتهام استفاده از سلاح‌های شیمیایی از سوی اسد از سوی سازمان ملل یا گزارشگران مستقل دیگر اثبات نشده است، آماده ورود به جنگی جدید است؟

4- حضور ارتش ناتو و آمریکا در سوریه چهره منفور آنها در جهان اسلام بدتر می‌کند و این برخلاف برنامه کلان دیپلماسی عمومی آمریکایی و غربی است.

5- تشدید چهره منفی غرب در منطقه می‌تواند منافع این کشورها در منطقه و خارج از آن را با خطر زیاد مواجه کند؛ این در حالی است که متحدان منطقه‌ای غرب نیز قطعاً با اعتراضات و جنبش‌های شدید اجتماعی و نظامی و خطرات امنیتی روبرو خواهند شد؛ همین مسئله هزینه سیاسی، امنیتی و نظامی غرب (مشخصاٌ آمریکا) در منطقه را بالا خواهد برد.

6- حضور ناتو در سوریه و سقوط اسد، برخلاف منافع ژئواستراتژیک روسیه در منطقه و جهان است؛ سوریه آخرین پایگاه برجای مانده از دوران جنگ سرد در خاورمیانه است و اگر چه سوریه ذیل رهبری بشار اسد سیاست‌های اقتصادی- اجتماعی غربگرایانه‌ای را آغاز کرده بود، با این حال، در سیاست‌های امنیتی- نظامی خود کاملاً به مسکو وابسته مانده است؛ این حتی می‌تواند امنیت ایران را هم در خطر اندازد و مسلماً ایران ضعیف شده در برابر غرب برای روسیه خوشایند نیست.

7- بدون شک، سقوط اسد همراه با قدرت گرفتن سلفیون مسلح و گروه جهانی القاعده خواهد بود؛ این مسئله نه تنها منافع متحدان منطقه‌ای غرب مانند ترکیه، قطر، عربستان، مصر و اردن را به خطر می‌اندازد، بلکه می‌تواند انرژی زیادی از اسلام گرایی را در درون خاک روسیه آزاد کند.

8- اکراد از متحدان اسرائیل و آمریکا در منطقه محسوب می‌شوند؛ پیروزی اسلام‌گرایان مسلح در سوریه جایگاه آنان را تضعیف، و اهداف داخلی سوری آنها را ناکام  می‌گذارد؛ در حالی که اسد راضی شده است که منطقه خودمختار کردنشین را بپذیرد و آنها را در حاکمیت شریک سازد، سلفیون چنین حقی برای آنها قائل نیستند.

9- شروع جنگ در سوریه شاید نسبتاً دشوار باشد، ولی حل و فصل آن قطعاً دشوار خواهد بود؛ متجاوزان هرگز نمی‌توانند تضمین دهند که این دخالت ابعاد گسترده‌تر منطقه‌ای به خود نخواهد گرفت؛ آیا آمریکا یا ناتو خود را وارد معرکه بی‌پایانی خواهند کرد در حالی که هنوز برای راه حل سیاسی فرصت و امکان است؟

10- پررنگ‌تر شدن فعالیت نظامی متحدان آمریکا در منطقه قبل از هر چیز نشان دهنده این است که ارتش سوریه توانسته است در ماه‌های اخیر ابتکار عمل را از مخالفان بگیرد؛ بنابراین آمریکا تلاش دارد تا موازنه داخلی را به سوریه بازگرداند بدون آنکه متحدان منطقه‌ای سوریه را تحریک کند، یا آنکه جنگ ابعاد وسیعی و منطقه‌ای به خود بگیرد، یا افکار عمومی غرب و متحدان منطقه‌ای آنها جریحه‌دار شوند.

بنابراین به نظر می‌رسد هدف اصلی غرب در سوریه (در کل خاورمیانه) ایجاد درگیری میان مدعیان قدرت و حفظ توازن میان آنهاست، در صورتی که در دورنمای آن احتمال به قدرت رسیدن یک متحد غرب وجود نداشته باشد؛ از این رو، اگر با تهدید نظامی رژیم اسد محتاط‌تر شود، یا قوای مخالف تقویت شوند، آنها به هدف‌شان رسیده‌اند؛ در غیر این صورت به سراغ حمله محدود و هوشمند خواهند رفت.

اقدام نظامی گسترده و تمام عیار مطابق با منافع کشورهای ناتو و متحدان منطقه‌ای آنان نخواهد بود؛ به نظر می‌رسد آنها به دنبال آن هستند که میوه تهدیدات نظامی کنونی یا اقدام محدود نظامی در آینده را در کنفرانس ژنو 2 (گردهمایی کشورهای بانفوذ در سوریه برای یافتن راه حل سیاسی) بچینند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس