کد خبر 234578
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۹۲ - ۱۶:۲۲

در میان چالش های بی شمار باراک اوباما در خاورمیانه - شامل سوریه، عراق، مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطینیان - پرونده هسته ای ایران بیشترین شانس را برای رسیدن به یک راه حل زودهنگام دارد.

به گزارش مشرق، نخست وزیر اسرائیل در صحبت های اخیرش،‌ محمود احمدی نژاد را به «گرگی در لباس گرگ» تشبیه کرد و ادعا کرد که رییس جمهور منتخب ایران حسن روحانی «گرگی در لباس میش است. لبخند بزن و بمب بساز.» او سپس به آمریکا پیشنهاد داد که «اگر تحریم ها کار نمی کند، باید بدانند که شما آماده اقدام نظامی هستید - این تنها چیزی است که توجه آنها (ایران) را جلب می کند.»

در واکنش به انتخاب یک رییس جمهور میانه رو توسط ایرانیان، تقریبا هر 46 عضو کمیته روابط خارجه مجلس نمایندگان آمریکا در نامه ای خطاب به باراک اوباما از کاخ سفید خواستند فشار بر ایران را تشدید کند تا برنامه هسته ای اش مختل شود. همچنین یک مقام آمریکایی فاش کرد که واشنگتن به تل آویو اطمینان داده که علی رغم پیروزی یک رییس جمهور میانه رو در انتخابات ایران، آمریکا می خواهد تحریم ها و فشارها بر ایران را افزایش دهد. به همین دلیل آیت الله خامنه ای در دیدار با کارگزاران نظام، ضمن تاکید بر آمادگی جمهوری اسلامی برای تعامل، نسبت به گفتگوی با آمریکا ابراز عدم خوشبینی نمود.ایشان اظهار نمودند که: "موضع گیری امریکایی ها در چند ماه گذشته، ضرورت خوش بین نبودن را تأیید کرد».

نتانیاهو جمله ای از احمدی نژاد در سال 2005 که بارها تکرار شد و خیلی ها آن را اینطور تعبیر کردند که اسرائیل باید «از نقشه محو شود» را با مهارت دستکاری کرد تا به جامعه جهانی فشار بیاورد که ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل را تسریع و راه را برای تحریم های فراگیر باز کند. با اینکه سخنان احمدی نژاد به اشتباه ترجمه و تفسیر شده، اما در مورد عواقب  منفی آن اختلاف نظری وجود ندارد. سالها بعد از صحبت های احمدی نژاد، در ماه آوریل 2011 دن مریدور معاون نخست وزیر اسرائیل اذعان کرد که رییس جمهور ایران در واقع هیچگاه نگفت که اسرائیل «باید از نقشه محو شود».

از سال 2009 که باراک اوباما سیاست جدید تعامل خود را اعلام کرد، اسرائیل نقشی کلیدی دربه انحراف کشاندن این مسیر و هدایت آمریکا به سوی سیاست ها و اقدامات تخاصمی علیه ایران داشته است. جالب این است که باراک اوباما در دوره سیاست اعلامی "تعامل با ایران"، دنیا را برای اعمال شدیدترین و بیسابقه ترین تحریم های اقتصادی  جهانی علیه ایران بسیج کرده است.

اسرائیل برای رسیدن به چنین اهدافی، از اوایل دهه 1990 میلادی تا کنون بارها ادعا کرده که ایران در آستانه دستیابی به سلاح هسته ای است. فهرست پیش رو تنها بخشی از این ادعاهای اسرائیل به سبک چوپان دروغگو بوده است. در ماه اکتبر سال 1992 میلادی، شیمون پرز وزیر خارجه وقت اسرائیل به جامعه بین المللی هشدار داد که ایران تا سال 1999 به یک بمب اتمی مجهز خواهد شد. در ژوئیه سال 2001 بنیامین بن الیزر وزیر دفاع اسرائیل تاکید کرد که ایران تا سال 2005 یک بمب اتم خواهد داشت. در فوریه سال 2009 نتانیاهو به هیات نمایندگان کنگره آمریکا گفت که ایران تنها یک یا دو سال با سلاح اتمی فاصله دارد. در سپتامبر 2012 استدلال نتانیاهو این بود که ایران می تواند تا اواسط سال 2013 به بمب اتمی دست پیدا کند و اخیرا در ژوئیه 2013 دوباره هشدار داد که ایران تنها چند هفته با عبور از «خط قرمز» تولید سلاح اتمی فاصله دارد.

این روند بدون شک ادامه خواهد داشت چرا که استراتژی اسرائیل این است که از مسئله هسته ای ایران به عنوان ابزاری برای تهدید به حمله نظامی استفاده کند تا اروپا و آمریکا را مخیر به انتخاب «جنگ» یا «فشار حد اکثری» قرار دهد. با علم به این که "فشار حد اکثری" هدف اصلی است تا مانع رسیدن به راه حلی واقعگرایانه برای برنامه هسته ای ایران شود. نتانیاهو موفق شده با نمایش یک «تهدید معتبر»، آمریکا و اتحادیه اروپا را راضی کند تا "سیاست فشار حد اکثری" علیه ایران اعمال شود و مذاکرات هسته ای را از هدف اصلی اش منحرف کند.

با انتخاب روحانی به عنوان رییس جمهور جدید ایران، امید به دستیابی به راه حلی مقبول برای مسئله هسته ای زنده شده است. نتانیاهو هم پیش فرضی نسبت به تغییر احتمالی رویکرد آمریکا در مذاکرات 1+5 دارد، که می تواند زمینه را برای راه حلی صلح آمیز فراهم کند. اما هدف او این است که با بی اعتبار کردن روحانی و توصیف او به عنوان «گرگی در لباس میش» جلوی وقوع چنین پیشرفتی را بگیرد.

این استراتژی که نتانیاهو و کنگره آمریکا از آن حمایت می کنند در صدد افزایش بدبینی نسبت به چشم انداز توافق در مذاکرات است. مشکل بزرگ تر این است که حتی اگر معجزه ای اتفاق بیفتد و دولت آمریکا با ایران به توافقی برسد، کنگره آمریکا اجازه لغو بخش قابل توجهی از تحریم ها را ندهد. البته اخیرا کورسویی از امید دیده شد چرا که بیست و نه شخصیت برجسته آمریکا شامل مقامات سابق دولتی، دیپلمات ها، فرماندهان ارتش، و کارشناسان امنیت ملی خطاب به کاخ سفید گفتند که «دیپلماسی فقط در صورتی موفق می شود که ما در مقابل امتیازات ایرانی ها، آماده رفع تحریم های فعلی و اعطای امتیازات دیگر باشیم» و افزودند که «مهم است که تا زمان تحلیف روحانی همه نهادها از حرکات تحریک آمیزی که ممکن است این فرصت دیپلماتیک را به خطر بیاندازد، خودداری کنند.» امیدوار کننده تر از آن هم نامه اخیر 130 عضو مجلس نمایندگان آمریکا از هر دو حزب (دموکرات و جمهوری خواه) است که از باراک اوباما خواسته اند در پی انتخاب ماه گذشته حسن روحانی، فرصت ها را برای رسیدن به راه حلی دیپلماتیک با ایران گسترش دهد.

باراک اوباما برای پیشبرد سیاست خارجه آمریکا در خاورمیانه وظیفه سهمگینی بر عهده دارد؛ از جمله بحران در سوریه، عراق و روند راکد صلح اسرائیل و فلسطینیان. در میان تمام این چالش ها، پرونده هسته ای ایران بیشترین شانس را برای رسیدن به یک راه حل زودهنگام دارد. در جریان مذاکرات هسته ای سال های 2003 تا 2005 با سه قدرت اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان)، روحانی به عنوان مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران، مقدمات گسترده ای برای حل مناقشه هسته ای فراهم کرد. ایران با پذیرش پروتکل الحاقی و ترتیبات فرعی، حداکثر درجه شفافیتی را که یک عضو ان پی تی (معاهده منع سلاح هسته ای) می تواند به آن متعهد باشد به اجرا گذاشت. روحانی همچنین آمادگی ایران را برای اعتماد سازیهایی که ماهیت صلح آمیز برنامه هسته ای برای همیشه تضمین کند، را اعلام کرد.

متاسفانه ایران و همتایان اروپایی اش نتوانستند به یک توافق نهایی برسند زیرا جورج بوش مرتبا حقوق مشروع ایران تحت معاهده منع سلاح هسته ای را انکار می کرد که باعث میشد تناسب قوا در ایران به نفع تندروها تغییر کند. حالا با روحانی رییس جمهور منتخب، یک بار دیگر فرصتی طلایی برای آمریکا و جهان پیش آمده که تلاش های دیپلماتیک را تقویت کنند تا مناقشه بر سر برنامه هسته ای ایران حل شود.

نتانیاهو باید بداند که روحانی نه گرگ است و نه میش. او یک سیاستمدار عملگراست که پیش از این صداقتش را برای تحقق راه حلی صلح آمیز، پایدار و واقعگرایانه در مسئله هسته ای ثابت کرده است. آمریکا نباید این فرصت استثنایی را از دست بدهد. باراک اوباما باید شجاعت به خرج دهد و برای رسیدن به توافقی مستقیم و گسترده با ایران و پایان سه دهه خصومت، سرمایه گذاری کند. چنین دستاورد تاریخی مستلزم این است که نتانیاهو این حقیقت را بپذیرد: بهبود مناسبات ایران و آمریکا موجب کاهش تنش میان تهران و تل آویو میشود.

سید امیر حسین موسویان، پژوهشگر دانشگاه پرینستون ، سفیر پیشین ایران در آلمان و همچنین سخنگوی قبلی هیات مذاکره کننده هسته ای ایران است . کتاب اخیر او «خاطرات: بحران هسته ای ایران» توسط موسسه صلح بین المللی کارنگی منتشر شده است.

منبع:تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس