مشرق- اين سخن را بسيار از مسئولان شنيدهايم كه براي ما ابتدا و انتهاي خدمت هيچ تفاوتي نميكند و در روزها و حتي ساعت هاي آخر هم آنگونه كار ميكنيم كه در روزهاي اول از خود توان ميگذاشتيم. آيا واقعا چنين بوده يا اينكه اين سخنان شعاري بيش نبوده است؟ آيا چنين بوده يا آنكه برخي در روزهاي آخر تلاش كردهاند تا حالا كه كار به انتها رسيده براي خود بهره بيشتري ببرند؟ آيا چنين بوده يا آنكه برخي سعي كردهاند در روزهاي آخر با برخي تصميمگيريهاي غيرمعقول و غيرمعمول و يا ايجاد توقعات دست نيافتني براي آيندگان مشكل ايجاد كنند؟ آيا چنين بوده يا آنكه در خوشبينانهترين حالت با رها كردن كار باعث از بين رفتن انسجام كاري شدهاند؟ و آياهاي ديگري كه ميتواند دراين ميان مطرح شود. بطور قطع قضاوت در اين مورد به عهده اهل فن و نظر است تا از سر انصاف ارزيابي كنند كه آن ادعا چقدر با واقعيت نزديك است.
تمام كساني كه در مصدر امور قرار ميگيرند، داراي نقاط ضعف و قوت در كارنامه اجرايي خود هستند. اينگونه نيست كه بگوئيم يك نفر در تمام تصميمگيريها درست عمل كرده يا تمام تصميمهاي فرد ديگري اشتباه بوده است. طبيعي است كه هركس مايل است تا از او نام نيكي برجاي بماند و به همين دليل هم برخي كارهاي خوب را انجام ميدهد. در هنگام قضاوت بايد هر دو جنبه خوبي و بدي را ببينيم و آنگاه با تعيين درصد ميان آنها و مقايسه با ديگران يا كارهايي كه ميشد انجام داد، و نه صرفا كارهايي كه فقط ميشود شعار آنها را داد، به ارزيابي كارنامه يك فرد بپردازيم.
جناب آقاي عباسي هم از اين قاعده مستثني نبودهاند و بايد در فرصتي مناسب با در ميان گذاشتن مطالب با ايشان و شنيدن پاسخهايشان، به قضاوت نشست كه چه نمرهاي مناسب كارنامه ايشان است. گمان نميكنم آقاي دكتر عباسي خود نيز اعتقاد داشته باشند تمام تصميمهايشان درست بوده است؛ چنانكه در برخي جلسات كه با يكديگر سخن ميگفتيم اذعان داشتند كه در برخي موارد ميشد تصميم بهتري گرفت.
در كنار انتقاداتي كه به پارهاي تصميمهاي ايشان داشته و دارم و آنها را معلول عدم شناخت از ورزش و دادن مشاورههاي غلط توسط برخي معاونين و نزديكان آقاي عباسي ميدانم، بر اين نكته نيز اذعان دارم كه از ايشان نكاتي را هم آموختهام و در حاشيه جلسات حرف هاي شنيدني هم از ايشان ياد گرفتهام. اين را گفتم تا مبادا حالا كه هنگام رفتن آقاي وزير است قلم را از دايره انصاف خارج كنيم و فقط از بديها بگوئيم كه اين نه كاري است انساني و نه با اخلاق ورزشي كه ادعاي آن را داريم سازگار است.
آقاي عباسي در رفتارهاي خود تلاش ميكرد تا چهرهاي اخلاقي و داراي اصول جلوه كند. حالا انتظار، از فردي كه كوشش ميكند تا داراي چنين ويژگي باشد، در روزهاي پاياني كار چه ميتواند باشد؟ گمان من اين است كه اولويت اول ايشان بيان اشتباهاتي است كه معتقدند داشتهاند تا با اين كار هم شرط انصاف را رعايت كرده باشند و هم به نوعي از كساني كه با اين تصميمگيريها آسيب ديدهاند حلاليت بطلبند و هم نشان دهند كه يك انسان اخلاقي ابايي از بيان اشتباهات خود ندارد. بطور قطع انجام اين شيوه نه تنها انسان را كوچك نميكند كه او را در نظر ديگران بزرگ هم جلوه ميدهد. قبول كنيم كه اعتراف به اشتباه شجاعتي ميخواهد كه در كمتر كسي يافت ميشود. باز هم قبول كنيم توجيه اشتباهات نه تنها هيچ مشكلي را حل نميكند و هنر نيست؛ بلكه كاري است در نهايت استيصال از طرف كسي كه باور ندارد انسان است و جايزالخطا.
اما بهره ديگر اين سلوك آن است كه مدير بعدي با علم به اين مسائل تلاش ميكند تا از تكرار آن اشتباهات اجتناب كند كه اين ميتواند يكي از آخرين خدمات آقاي عباسي به ورزش كشور باشد. ورزش ما از تكرار اشتباهات كم آسيب نديده است و اين شيوه ميتواند اين آسيبها را از بين ببرد.
اما انتظار ديگري كه اين روزها بايد از آقاي عباسي داشت اين نكته است كه مانع از بستهشدن برخي پروندههايي شوند كه زيان بسياري به ورزش رساندهاند. در اين روزها كه پارهاي از دوستان تمام توان خود را مصروف آن ميكنند كه برخي از پروندهها بسته شود، يكي از خدمات آقاي وزير آن است كه مانع از اين كار شوند و با مفتوح نگهداشتن پرونده، كار را براي بررسي آنها توسط مديران بعدي آسان كنند.
يكي از اين بحثها موضوع فروش ساختمان كميته ملي المپيك است كه حرف و حديث بسياري راجع به آن وجود دارد. حتما جناب عباسي مطلع هستند در جلسهاي كه با تعدادي از دوستان با ايشان داشتيم راجع به فروش ساختمان و شركتي كه آن را خريده چه اظهار نظري كردند. اين انتظار زيادي نيست تا از وزيري كه تلاش ميكند اصول را رعايت كند بخواهيم در ماه شهادت امامي كه براي اجراي عدالت حتي برادر و فرزند نميشناخت، پاي مسئلهاي كه اعتقاد دارند در فروش ساختمان خيابان گاندي كميته المپيك وجود داشته، بايستند.
انتظار داريم وزير ورزش در ماهي كه نام آن با اين بزرگمرد تاريخ بشريت عجين شده بر عدالت پاي فشارند و داستان فروش ساختمان، كساني كه به خارجيها خط ميدادند و كساني كه دو سال نامها را پنهان ميكردند را پيگيري كنند تا معلوم شود چه كساني قصد هدايت و مهندسي كردن انتخابات كميته المپيك را داشتهاند. بدون شك اين كار پرده از چهره بسياري انداخته و نقابهاي دروغين را كه بنام خدمت به ورزش آمده؛ اما هيچ قدمي براي آن بر نداشته و فقط به فكر منافع خود و اعوان و انصارشان بودهاند كنار خواهد زد تا بار ديگر جامعه ورزشي فريب اينها را كه مصداق "هر لحظه به رنگي بت عيار درآمد" هستند را نخورد.
آيا آقاي عباسي چنين كرده و نام نيكي از خود باقي خواهند گذاشت يا آنكه سياست بر اخلاق ايشان غلبه كرده و سكوت پيشه ميكنند؟ بايد تأمل كرد و ديد اگر چنين كردند آنگاه حقايق ديگري هم وجود دارد كه خدمت ايشان خواهيم گفت.
غلامحسین شعبانی (مدیرمسئول و سردبیر هفته نامه دنیای ورزش)
تمام كساني كه در مصدر امور قرار ميگيرند، داراي نقاط ضعف و قوت در كارنامه اجرايي خود هستند. اينگونه نيست كه بگوئيم يك نفر در تمام تصميمگيريها درست عمل كرده يا تمام تصميمهاي فرد ديگري اشتباه بوده است. طبيعي است كه هركس مايل است تا از او نام نيكي برجاي بماند و به همين دليل هم برخي كارهاي خوب را انجام ميدهد. در هنگام قضاوت بايد هر دو جنبه خوبي و بدي را ببينيم و آنگاه با تعيين درصد ميان آنها و مقايسه با ديگران يا كارهايي كه ميشد انجام داد، و نه صرفا كارهايي كه فقط ميشود شعار آنها را داد، به ارزيابي كارنامه يك فرد بپردازيم.
جناب آقاي عباسي هم از اين قاعده مستثني نبودهاند و بايد در فرصتي مناسب با در ميان گذاشتن مطالب با ايشان و شنيدن پاسخهايشان، به قضاوت نشست كه چه نمرهاي مناسب كارنامه ايشان است. گمان نميكنم آقاي دكتر عباسي خود نيز اعتقاد داشته باشند تمام تصميمهايشان درست بوده است؛ چنانكه در برخي جلسات كه با يكديگر سخن ميگفتيم اذعان داشتند كه در برخي موارد ميشد تصميم بهتري گرفت.
در كنار انتقاداتي كه به پارهاي تصميمهاي ايشان داشته و دارم و آنها را معلول عدم شناخت از ورزش و دادن مشاورههاي غلط توسط برخي معاونين و نزديكان آقاي عباسي ميدانم، بر اين نكته نيز اذعان دارم كه از ايشان نكاتي را هم آموختهام و در حاشيه جلسات حرف هاي شنيدني هم از ايشان ياد گرفتهام. اين را گفتم تا مبادا حالا كه هنگام رفتن آقاي وزير است قلم را از دايره انصاف خارج كنيم و فقط از بديها بگوئيم كه اين نه كاري است انساني و نه با اخلاق ورزشي كه ادعاي آن را داريم سازگار است.
آقاي عباسي در رفتارهاي خود تلاش ميكرد تا چهرهاي اخلاقي و داراي اصول جلوه كند. حالا انتظار، از فردي كه كوشش ميكند تا داراي چنين ويژگي باشد، در روزهاي پاياني كار چه ميتواند باشد؟ گمان من اين است كه اولويت اول ايشان بيان اشتباهاتي است كه معتقدند داشتهاند تا با اين كار هم شرط انصاف را رعايت كرده باشند و هم به نوعي از كساني كه با اين تصميمگيريها آسيب ديدهاند حلاليت بطلبند و هم نشان دهند كه يك انسان اخلاقي ابايي از بيان اشتباهات خود ندارد. بطور قطع انجام اين شيوه نه تنها انسان را كوچك نميكند كه او را در نظر ديگران بزرگ هم جلوه ميدهد. قبول كنيم كه اعتراف به اشتباه شجاعتي ميخواهد كه در كمتر كسي يافت ميشود. باز هم قبول كنيم توجيه اشتباهات نه تنها هيچ مشكلي را حل نميكند و هنر نيست؛ بلكه كاري است در نهايت استيصال از طرف كسي كه باور ندارد انسان است و جايزالخطا.
اما بهره ديگر اين سلوك آن است كه مدير بعدي با علم به اين مسائل تلاش ميكند تا از تكرار آن اشتباهات اجتناب كند كه اين ميتواند يكي از آخرين خدمات آقاي عباسي به ورزش كشور باشد. ورزش ما از تكرار اشتباهات كم آسيب نديده است و اين شيوه ميتواند اين آسيبها را از بين ببرد.
اما انتظار ديگري كه اين روزها بايد از آقاي عباسي داشت اين نكته است كه مانع از بستهشدن برخي پروندههايي شوند كه زيان بسياري به ورزش رساندهاند. در اين روزها كه پارهاي از دوستان تمام توان خود را مصروف آن ميكنند كه برخي از پروندهها بسته شود، يكي از خدمات آقاي وزير آن است كه مانع از اين كار شوند و با مفتوح نگهداشتن پرونده، كار را براي بررسي آنها توسط مديران بعدي آسان كنند.
يكي از اين بحثها موضوع فروش ساختمان كميته ملي المپيك است كه حرف و حديث بسياري راجع به آن وجود دارد. حتما جناب عباسي مطلع هستند در جلسهاي كه با تعدادي از دوستان با ايشان داشتيم راجع به فروش ساختمان و شركتي كه آن را خريده چه اظهار نظري كردند. اين انتظار زيادي نيست تا از وزيري كه تلاش ميكند اصول را رعايت كند بخواهيم در ماه شهادت امامي كه براي اجراي عدالت حتي برادر و فرزند نميشناخت، پاي مسئلهاي كه اعتقاد دارند در فروش ساختمان خيابان گاندي كميته المپيك وجود داشته، بايستند.
انتظار داريم وزير ورزش در ماهي كه نام آن با اين بزرگمرد تاريخ بشريت عجين شده بر عدالت پاي فشارند و داستان فروش ساختمان، كساني كه به خارجيها خط ميدادند و كساني كه دو سال نامها را پنهان ميكردند را پيگيري كنند تا معلوم شود چه كساني قصد هدايت و مهندسي كردن انتخابات كميته المپيك را داشتهاند. بدون شك اين كار پرده از چهره بسياري انداخته و نقابهاي دروغين را كه بنام خدمت به ورزش آمده؛ اما هيچ قدمي براي آن بر نداشته و فقط به فكر منافع خود و اعوان و انصارشان بودهاند كنار خواهد زد تا بار ديگر جامعه ورزشي فريب اينها را كه مصداق "هر لحظه به رنگي بت عيار درآمد" هستند را نخورد.
آيا آقاي عباسي چنين كرده و نام نيكي از خود باقي خواهند گذاشت يا آنكه سياست بر اخلاق ايشان غلبه كرده و سكوت پيشه ميكنند؟ بايد تأمل كرد و ديد اگر چنين كردند آنگاه حقايق ديگري هم وجود دارد كه خدمت ايشان خواهيم گفت.
غلامحسین شعبانی (مدیرمسئول و سردبیر هفته نامه دنیای ورزش)